قانون چه میگوید؟
ماده دوم از قانون فوق، آنجا که به تشریح هنرهای دوازدهگانه مورد حمایت قانون میپردازد، در ردیف پنجم میگوید: نقاشی، تصویر، طرح و نقش و «نقشه جغرافیایی» ابتکاری و نوشتهها و خطهای تزیینی و هرگونه اثر تزیینی و اثر تجسمی که به هر طریق و روش به صورت ساده یا ترکیبی به وجود آمده باشد.
از این ماده قانونی در مییابیم که نقشههای جغرافیایی برای ورود به دایره هنر، باید دو پیش شرط اصلی داشته باشند: تزیینی و ابتکاریبودن.
با توجه به اینکه هرگونه طرح، نقشه و نقاشی در این قانون مورد حمایت قرار گرفته است، از باب اثر ترسیمی نیز به هر حال یک نقشه که با دست و بدون استفاده مطلق از نرمافزارهای امروزی خلق شده باشد، مشمول حمایت قانون است. اما از باب تزیینی و ابتکاریبودن آن نیز نکاتی قابل بررسی به نظر میرسند:
اول) انحصار علم جغرافیا در گذشته برای عدهای از خواص، متخصصان و نخبگان نشان میدهد که مردم عادی توانایی ترسیم نقشههای جغرافیایی را نداشتهاند.
همین یعنی ترسیم این نقشهها نیازمند ممارست، تحقیق و بررسی و زحمت پدید آورنده بوده و تا حدودی یک عمل خلاقانه تلقی میشده است. با این فرض بهراحتی قابل استنتاج است که پدیدآورنده باید دارای حقوق حمایتی هنری در قانون باشد.
دوم) با نگاه به بسیاری از کتب و تصاویر و حتی نقوش و تابلوهای بهجامانده از سلسلههای پادشاهی در گذشته و تا همین اواخر، در مییابیم که نقشههای جغرافیایی از لوازم تزیینی سالنهای رجال و شاهان بودهاند. مانند اشیای قیمتی، کره زمین، تابلوهایی که سرحدات ملک را مشخص میکرده و اغلب منقش به نقوش غیر جغرافیایی مانند حیوانات یا جنگها و شکارهایی نیز میشدهاند.
اگر نقشه جغرافیایی را بدین شکل تصور کرده و آن را با بند پنجم از ماده دوم قانون بالا مطابقت دهیم، لزوم این حمایت و علت عقلی آن را در مییابیم.
سوم) ترسیم غیر مرسوم و سوررئال (فرا واقعگرایانه) در نقشههای جغرافیایی در گذشته امر رایجی بوده است. چون ثبت این نقشهها با ابزارهای زمینی و نه عکسبرداریهای هوایی صورت میپذیرفته، درنتیجه اثری که خلق میشده است بیشتر از آنکه جنبه مستند و علمی داشته باشد، آمیخته با برخی تخیلات و ابتکارات هنری مانند خطوط و ترسیمهای مینیاتوری یا رنگآمیزیهای اغراقآمیز نیز بوده است. پس از این بابت فقط با یک نقشه جغرافیایی مواجه نیستیم. بلکه با اثر نقاشی طرفیم که البته ماهیت جغرافیایی داشته و در صورت تأیید متخصصان قابل استفاده در آن رشته علمی نیز است.
چهارم) ابتکاری بودن نقشه در این قانون، مانند تزیینی بودن آن یکی از پیششرطها برای حمایت از نقشههای جغرافیایی در قالب قانون حمایت از هنرمندان است. این البته در ظاهر متناقض به نظر میرسد، زیرا اگر نقشه جغرافیایی، محصول ابتکار و نه استناد باشد، دیگر کاربرد علمی نداشته و اشتباه خواهد بود. به عنوان مثال تصور کنید یک نقاش، محل و جای مواضع طبیعی و درهها و کوهها و رودخانهها را در اثر خود بنا به ابتکار مورد نظر قانون، عوض کرده باشد.
طبیعی است که چنین اثری دیگر قابل استفاده به عنوان نقشه جغرافیایی نیست بلکه فقط مثالی از یک نقشه در قالب یک نقاشی است. اما طبق قانون، با این حال و حتی با این وصف نیز اثر موصوف باید تحت حمایت قانون قرار بگیرد، چون محصول زحمت و ابتکار پدیدآورنده است و قضاوت در مورد میزان دقت و کارآیی آن به عهده علم حقوق نبوده، بلکه معطوف به جغرافیدانان و حتی شاید مورخین باشد.
پنجم) در انتها البته بعید به نظر میرسد که امروزه خروجی نرمافزارهای ماهوارهای و چاپ تصاویر آنان را به صرف دارابودن برچسب «نقشه جغرافیایی» بتوان همچنان مانند ترسیمهای کهن، مورد حمایت قانون دانست.
اگر اینگونه باشد نیز، تنها به شرط دخالت و ابتکار انسان به وسیله دست یا نرمافزار میتوان آنان را در بخش دیگری از قانون و از باب آثار گرافیکی و رایانهای قابل حمایت در ابعاد مادی و معنوی قلمداد کرد.
اما در هر صورت در حقوق مادی و معنوی، همیشه و همچنان حقوق معطوف به اشخاص حقیقی و حقوقی تولیدکننده این نقشهها در چارچوب قوانین مدنی و مالی محفوظ هستند.