اگر یکی از مؤثرین در اصفهان بگوید ما به دنبال «شهر اسلامی» هستیم، حتما پیشینیان به طعنه خواهند گفت که مگر این شهر تا به امروز اسلامی نبوده است؟
روایتهای شهری، چه بر اساس واقعیت باشند و چه براساس تخیل، میتوانند تأثیر عمیقی بر نحوه درک و ارتباط ما با محیطهای ساختهشده ما داشته باشند. قدرت روایت شهر در توانایی آن برای شکلدهی به هویت شهری ما نهفته است.
انسان امروز در جستوجوی حیاتی گستردهتر، خود را با شهر پیوند زده و مناسبات خود را در آن شکل میدهد. شهر متأثر از ساکنان و ساکنان متأثر از شهر هستند. انسان در شهر به دنبال زیستنی است که او را در مسیر رشد و تعالی یاری دهد.
چهارباغ عباسی را اگر موجودی نشسته بر کرانه رودخانه زایندهرود ببینیم، سر آن دروازهدولت میشود و ته آن میدان انقلاب. ما در این نوشتار با مراجعه به روزنامهها و مطبوعات، علاوه بر اینکه سر و ته چهارباغ را میکاویم که چگونه و چرا ساخته شدند، به بدنه چهارباغ هم نظری میدوزیم. پارک مرکزی (هشتبهشت) و خیابانهایی که به چهارباغ منتهی میشوند نیز در این نوشتار ما بررسی میشوند.
تصمیمگیری شورایی، ایدهای بود که بیش از دو سال پیش، برای چهارباغ عباسی مطرح شد و قرار بود با این رویکرد نو، خون تازهای در رگهای مهمترین گذرگاه اصفهان جریان یابد.
هدف شهرسازان عصر صفوی از طراحی و احداث خیابان چهارباغ چه بود؟ ما در نوشتار پیش رو از میان منابع دست اول آن روزگار که بیشتر سفرنامههای خارجی هستند، بدور از تحلیلهایی که جغرافی دانان و شهرسازان امروزی برای احداث چهارباغ ارائه میدهند، به بررسی هدف صفویان از احداث خیابان چهارباغ میپردازیم.
احیای بافتهای مرکزی شهرها و توسعه آن، تبدیل به مسئلهای مهم برای کارشناسان و مدیران شهری در دنیا شده است. این موضوع وقتی اهمیت پیدا کرد که شهرسازها نگاهی به پشتسر انداختند و دیدند که در طول دهههای گذشته، شهرسازی مدرن همه یا لااقل بیشتر توجه خودش را بر روی حرکت سواره گذاشته و از حفظ، ساماندهی و ایجاد فضاهای پیاده غفلت کرده، که همین غفلت به افول ارزشهای اجتماعی، فرهنگی و کاهش کیفیت محیط شهری انجامیده است.
بررسی وضعیت شکاف طبقاتی در ایران در گفتوگو با دکتر تقی آزادارمکی.
شکاف طبقاتی در اصفهان با ارزش زمین گره خورده است. نخستین سؤالی که آدمهای غریبه هنگام آشنایی از یکدیگر میپرسند، مبنی بر محل سکونت آنهاست.
آنچه اصفهان دوران صفوی را ممتاز میکند، انسجام مدنی این شهر است؛ به این معنا که تمامی اجزای این شهر در نسبتی هماهنگ، تمدنی ویژه را تشکیل میدهند. در راستای شکلگرفتن چنین تمدنی دولت صفوی نقش بسیار مهمی داشته است.
پیش از پرداختن به نگاه دکتر داوری اردکانی درباره شهر باید به این نکته دقت کرد که ایشان معمولاً در پرداختن به مسائل گوناگون سعی دارد ما را با ابتدائیات حکمت و تفکر روبهرو کند.
وجود چتر گفتمانی بهعنوان عنصری معنادهنده، بهوجودآورنده اتمسفر مشترک، نظامدهنده، دارای هژمونی، پویا و تکمیلشونده میتواند این خلأ را برطرف و کمک کند شهرداری با عبور از بخشینگری، اکنوننگری و سیاستزدگی به مواجهه عالمانه با مسائل اصفهان بپردازد.