به گزارش اصفهان زیبا؛ قبل از خواندن این یادداشت لطفا به سؤالات زیر پاسخ دهید:
چرا پل خواجو باصفاتر از سیوسهپل است؟
چرا خیابان عباسآباد باروحیهتر از خیابان جی است؟
چرا مسجد جامع (جمعه) باشکوهتر از مسجد سید است؟
چرا بوستان ناژوان مفرحتر از بوستان قلمستان است؟
چرا تماشای ورزش باستانی در زورخانه لذتبخشتر از تشک کشتی است؟
چرا سرگرمی اردو برای نسل جوان حتی از بازی با موبایل بیشتر است؟
چرا دیدن فیلم در سینما جذابتر از تماشای آن از تلویزیون است؟
چرا برگزاری احیا در مسجد بافضیلتتر از مشاهده تلویزیونی است؟
چرا قرائت قرآن منشاوی و عبدالباسط تأثیرگذارتر از سایر قاریان است؟
اگر بخواهیم یک پاسخ (فقط یک پاسخ) مشترک به این سؤالات و سؤالات مشابه بدهیم، میتوان در جواب گفت به خاطر داشتن فضا یا فضاسازی بیشتر و بهتر که هرکدام از موارد برتر دارند!
با این حساب میتوان شهر را به یک «فضا» تشبیه کرد و کار فرهنگی را به «فضاسازی». به تعبیر دیگر تمدن شهری اگر درمجموع یک بافتِ منسجم مثل اتمسفر یا سپهر یا جو باشد، کار فرهنگی در آن چیزی نیست جز اصلاح، بهبود، تلطیف و تقویت و رشد این چیدمان فضایی. فراموش نکنیم که تمدن، مجسم شده و عینیت یافته فرهنگ هر شهر است.
در همین راستا لازم است که مسئولان فرهنگی کهن شهر اصفهان دو راهبرد را نصب العین خود قرار دهند:
الف: اصلاح و تقویت فضای شهری؛
ب: جلوگیری از عوامل تخریبکننده و ویرانگر فضا؛
درباره راهبرد اول میتوان به راهکارهایی مثل احیای محلات اصفهان با مرکزیت مسجد، تشکیل محلهمحوری در مناطق نوبنیاد و حواشی شهر (برحسب درجات و مراتب محله محوری) اشاره کرد.
درباره راهبرد دوم، پرهیز از نصب مجسمههای کوبیسمی یا نمادهای پستمدرن (پسا تجددگرا) و مبارزه با آلودگیهای صوتی تصویری زیستمحیطی و ترافیکی، اصلاحِ نمای ضلع شرقی جهاننما (که با صد بنر نیز رفع نخواهد شد) اشاره کرد.
یک شهروند یا جهانگردی که از مسجد بی نظیر شیخ لطفالله بازدید میکند و بهره روحی از زیباترین مسجد جهان در قرن یازدهم میبرد، وقتی با مجسمههای عجیبغریب سطح شهر مواجه میشود، چه توجیهی میتواند او را آرام کند!؟
تطهیر، تکامل و تصعید فضای شهری وظیفه هر شهروند است تا چه رسد به متولیان فرهنگ شهری (شهرسازی، خدمات شهری، زیباسازی و…).