به گزارش اصفهان زیبا؛ آنچه بهعنوان فرهنگ در هر جامعهای شناخته میشود، مجموعهای از ارزشها، آدابورسوم، عقاید مذهبی و قوانینی است که در بطن آن جامعه جریان دارد و بهعنوان عناصری بههمپیوسته و لاینفک شناخته میشود.
اگر بخواهیم از منظر نظریهپردازان نوین به مقوله فرهنگ نگاه کنیم، فرهنگ و لوازم آن بهعنوان روح کلی جامعه شناخته میشوند که پایه و اساس سایر اجزا بر آنها استوار است.
چنین فرهنگی نتیجه صدها و بلکه هزاران سال زندگی گروه مشخصی از انسانهاست و بهطبع بهآسانی هم تغییر نمیکند و اگر بخواهیم با بیانی ادبی به تصویر کشیم، تا آخرین قطره خونش در برابر دیگر تکانههای فرهنگی مقاومت میکند.
بااینحال یکی از ویژگیهای فرهنگ، تبادل با دیگر فرهنگهاست؛ چراکه هر فرهنگی بقای خود را در پویاییاش و پویاییاش را در تبادل با دیگر فرهنگها به دست میآورد. به همین دلیل تبادل فرهنگی نهتنها در روزگار امروز بلکه همواره در تاریخ وجود داشته و امروزه نیز بهعنوان عنصری مهم در تبادلات بین کشورها شناخته میشود.
منظور از تبادلات فرهنگی بین کشورها تعامل و ارتباطاتی است که میان دو ملت پدید میآید و بهوسیله این ارتباط از اجزای خرد همچون ابزار و وسایل تا کلان مفاهیمی مثل سنتها، اعتقادات، روشها و آداب میان کشورها مبادله میشود.
دراینبین با پیشرفت جوامع بسترهای نوینی برای این مبادلات شکل میگیرد که یکی از آنها جشنوارههای فرهنگی و هنری است. جشنوارههایی همچون تئاتر، فیلم، موسیقی، صنایعدستی و مواردی از این قبیل که میتواند پیامدهای متکثری برای کشور میزبان و مهمانان داشته باشد.
سوغات فرهنگی جشنواره بینالمللی فیلم کودک
جشنواره فیلم کودک که از سال 1361 برپا و تاکنون سیوچهار دوره برگزار شده است، امسال نیز در سی و پنجمین دوره آن علاوه بر حضور فیلمسازان ملی، 40 کشور دیگر نیز به رقابت در این جشنواره بینالمللی پرداختهاند.
کشورهایی همچون آرژانتین، آلمان، آمریکا، ارمنستان، اسپانیا، امارات، اندونزی، ایتالیا، ایرلند، برزیل، پرو، ترکیه، چین، دانمارک، روسیه، ژاپن، سوریه، سوئد، سوئیس… که اگرچه به بهانه رقابت در این جشنواره بینالمللی گرد هم جمع شدهاند، بیشک تبادلات فرهنگی آنها با یکدیگر و همینطور با کشور میزبان محدود به رقابت در جشنواره نشده و پیامدهای دیگری نیز به همراه دارد.
به همین منظور با ثریا معمار، مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه اصفهان به گفتوگو نشستیم.
اگر جشنواره فیلم کودک را بهعنوان بستری برای ارتباط بین کشورها بشناسیم، در خلال این تعاملات شاهد چه پیامدهای مثبتی خواهیم بود؟
درصورتیکه فیلم را بهعنوان یکی از ابزار تأثیرگذار بر جامعهپذیری کودکان بپذیریم؛ یکی از پیامدهایی که در جریان این تعاملات به دست میآید، یادگیری ویژگیهای مثبت دیگر فرهنگهاست.
اگرچه برخی از عقاید و ارزشهای هر جامعه منحصر به مردم آن است، بههرحال برخی از اصول و ارزشهای اخلاقی در همه ملت یکسان است؛ بهطور مثال خداپرستی وجه اشتراکی است که میان همه ادیان وجود دارد، حالا برخی یگانهپرست هستند و برخی دیگر به تثلیث اعتقاد دارند.
در اصول اخلاقی هم همینطور است. اینکه یک فرد مسیحی در ابتدای غذاخوردنش از خداوند تشکر میکند، یکی از ارزشهای اخلاقی است که همه مردم آن را خوب و مثبت تلقی میکنند.
همچنین راستگویی، مهربانی، فداکاری و ویژگیهای رفتاری از این قبیل که به تفاوت ملتها اشارهای ندارد، درصورتیکه با ادبیات مناسبی در فیلمها بازنمایی شود، میتواند در آموزش کودکان مؤثر واقع شود.
یکی دیگر از پیامدهای مثبت این ارتباط، تقویت صبر و انعطاف مخاطب است. بههرحال هر فیلمی که به نمایش درمیآید، بخشی از سبک زندگی آن ملت را به نمایش میگذارد و گاهی مخاطب با دیدن فیلمها با آن همدلی و همذاتپنداری میکند.
دلیل این موضوع این است که فرد میبیند در فلان کشور هم همین مسائل وجود دارد؛ مثلا اگر ترافیک را بهعنوان یکی از مشکلات کشورمان بشناسیم با دیدن فیلمی که در صحنهای از آن ترافیک وجود دارد، متوجه میشود که چنین مشکلی در دیگر کشورها هم وجود دارد و آنها هم از این مسئله رنج میبرند. همینطور با تفاوتهای کشورهای دیگر آشنا میشود. مثلا میبیند که فلان مردم چه آدابورسومی دارند و چه تفاوتهایی با آدابورسوم کشور ما دارد.
همین آشنایی و درک تفاوتها باعث میشود تا کودکان درعین تأکید بر فرهنگ خودشان به تفاوت دیگر فرهنگها هم احترام بگذارند. یعنی بعدازاین اگر کسی با آنها مخالفت کند، زیاد عصبانی نمیشوند که چرا دیگری با عقیدهشان مخالف است. بلکه متوجه میشوند که آدمهای مختلف با شیوههای متفاوتی در دنیا زندگی میکنند و بهتدریج صبر، حوصله و مدارا کردنشان افزایش پیدا میکند.
از طرفی در صورت بررسی و تحلیلهای کارشناسانه میتوانیم با دیدن مشکلات دیگر کشورها و راهکارهایی که به کار میبرند، در حل مسائل کشور خودمان هم استفاده کنیم؛ برای مثال خشونت، دروغ و ریاکاری خوب نیست. همینطور عادیسازی امور غیراخلاقی مثل روابط همجنسبازی امر غلطی است که نباید ترویج پیدا کند.
اینها مسائل مشترکی است که معمولا منفی شمرده میشود و با بررسی آثار دیگر کشورها میتوانیم ببینیم که آنها چطور این مفاهیم را به کودکانشان آموزش میدهند.
اصلا به خاطر همین ارزشهای اخلاقی یکسان است که کشورهای مختلف با وجود تفاوتهایی که با فرهنگ ما دارند، ولی باز هم در جشنواره شرکت میکنند. جشنواره بستری است تا این ارزشهای جهانی ترویج پیدا کند.
جدای از ارزشهای جهانشمولی که باعث شرکت کشورهای مختلف میشود، عناصر مشترکی همچون دین، زبان، قوم و آداب و رسوم چقدر در این ارتباطات مؤثر واقع شده است؟
در کنار اصول اخلاقی یکسانی که میان ملتها وجود دارد، قطعا این نزدیکی فرهنگی میان ملتها هم مهم است. مثل اعتقادات مذهبی که با دیگر کشورها داریم و همانطور که گفته شد با اینکه تفاوتهایی وجود دارد، اما اشتراکاتی هم هست که میتوانیم بر آنها تأکید کنیم و باعث نزدیکی بیشتر میشود.
اما نباید این تشابهها باعث ترد دیگران بشود و یکی را بر دیگری ارجح بدانیم.
همانطور که خداوند در قرآن میفرمایند: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثی وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» یعنی ما شما را از زن و مرد و از اقوام مختلف آفریدیم تا همدیگر را بشناسید و ملاک برتری شما هم تقواست.
اتفاقا وقتی به لیست کشورهای شرکتکننده در جشنواره نگاه میکنیم، گستردگی زیادی از لحاظ جغرافیایی وجود دارد و از همه قارهها حاضر شدهاند. یعنی این نزدیکی فرهنگی بهعنوان تنها عامل شرکت در جشنواره قابلقبول نیست. آیا میتوان قدرت فرهنگی ایران را علاوه بر ارزشهای اخلاقی یکسانی که بیان کردید، بهعنوان عاملی برای این حضور متکثر قبول کنیم؟
ایران کشوری است که تنوع قومی و تکثر مذهبی زیادی دارد و نوعی مدارای اجتماعی در آن زیاد است و هاضمه فراخی به لحاظ فرهنگی داریم. یعنی اصلا برای فرد ایرانی مسئلهای نیست که با یک اروپایی صحبت کند و افکار و عقاید او را ترد کند.
نهتنها این گشودگی را نسبت به دیگری داریم حتی نسبت به فرهنگ دیگران قدرت ممیزی داریم و بخشی از فرهنگ آنها را میپذیریم و بخشی دیگر را نه. به خاطر اینکه کشور ما از لحاظ جغرافیایی در یک موقعیت خاصی بوده که همواره مورد حملات قومیتهای مختلفی قرار گرفته و با این وجود این فرهنگها را در درون خودمان هضم کردهایم.
از طرفی کشور ما با قدمت و پیشینه هفتهزارسالهای که دارد، بسیار هم جاذب است. جدای از هجمههای رسانهای که علیه ما میکنند، اما افراد با ورود به ایران و مراوده با مردم ما نظرشان تغییر میکند و اگرچه در معرفی آن کوتاهی شده ولی بافت فرهنگی ایران بسیار قدرتمند هست.
درواقع پیشینه کشور ما و مدارای فرهنگیمان باعث جذب مخاطبان شده است.
این مدارا هم در فرهنگمان وجود دارد و هم در دینمان. مثلا یک فرد مذهبی که اصولی را رعایت میکند، این تفکر در او وجود ندارد که فردی با تفکر مذهبی غیر از خودش را بکشد. این تفکرات گروههای تندویی است که اتفاقا خود اروپاییها تزریق کردهاند.
کلیت جامعه ما در سطح بههنجارش نوعی مدارا و تحمل دارد. مردم ایران بسیار صبور، مهماننواز و باگذشت هستند و تفاوتهای فرهنگی را تحمل میکنند. اتفاقا این تحمل نسبت به دیگر فرهنگها بیشتر است.
افراد در ارتباط با دیگر فرهنگها با دیدن تفاوتها، به دنبال اشتراکات هستند و با احترام گذاشتن به همدیگر آن ارتباط انسانیشان را تقویت میکنند. شاید یکزمانی تعصبات در جامعه پررنگ شود، ولی آنچه بهصورت کلی دیده میشود مدارای مردم ایران است.
شهید مطهری هم در سخنرانی به همین موضوع اشاره میکنند که مردم ایران نسبت به دیگر فرهنگها گشودگی دارند و این خوب است؛ اما متأسفانه تعصبی هم بر فرهنگ خودشان ندارند.
در یک برههای از تاریخ همینطور بوده؛ ولی الان هرچقدر که جامعه بالغتر و پختهتر میشود، قدر داشتههای خودش را بیشتر میداند. این البته به آموزش و رسانهها برمیگردد که چقدر میتوانند زیباییهای هویت ایرانی و اسلامی را به ما نشان دهند و به آن افتخار کنیم.
این فرهنگی که ما داریم و قهرمانانی که در آن پرورش یافتهاند بینظیر است؛ ولی متأسفانه بازنمایی مناسبی ندارد. حتی گاهی در ادبیاتمان هم مفاخر مهمی همچون شاهنامه، سعدی، حافظ و غیره را داریم، ولی در سینمای ما این اشخاص راه پیدا نکرده و بهنوعی سینمای ما از ادبیاتمان عقبتر ایستاده است.