بررسی لایه‌های پنهان نامه امام خمینی(ره) به گورباچف از زوایای مختلف

گفتمان جهانی انقلاب

نامه تاریخی امام خمینی(ره) به میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق، در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۶۷ نوشته و توسط آیت‌الله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه حدیدچی دباغ به او تحویل داده شد.

تاریخ انتشار: 10:54 - سه شنبه 1403/10/11
مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه
گفتمان جهانی انقلاب

به گزارش اصفهان زیبا؛ نامه تاریخی امام خمینی(ره) به میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق، در تاریخ ۱۱ دی ۱۳۶۷ نوشته و توسط آیت‌الله جوادی آملی، محمدجواد لاریجانی و مرضیه حدیدچی دباغ به او تحویل داده شد. در این نامه، امام خمینی(ره) تحلیل خود از مشکلات ایدئولوژیکی و اقتصادی شوروی را ارائه دادند و گورباچف را به بررسی اسلام و آموزه‌های آن به‌عنوان راه‌حلی برای رفع مشکلات کشورش دعوت کردند. ایشان همچنین مرگ مارکسیسم و سقوط شوروی را پیش‌بینی کرده بودند که این پیش‌بینی با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ محقق شد.

گفتمان انقلاب؛ آزادی علوم و معارف وحیانی

شریف لک‌زایی (عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی): نامه تاریخی امام خمینی(ره) به گورباچف در واقع تداوم گفتمان انقلاب اسلامی است؛ زیرا انقلاب اسلامی تنها یک حرکت سیاسی که منجر به تأسیس یک نظام سیاسی شود، نبود؛ لذا این نامه می‌تواند نشان‌دهنده اهداف و مبانی اصلی انقلاب اسلامی باشد. انقلاب اسلامی ایران، انقلابی فرهنگی، فکری و معرفتی است؛ انقلابی که از ابتدا قصد داشت تا نگاه و معرفت جدیدی را در جهان مطرح و نظام‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را بر اساس این نگاه جدید بنا کند. این رویکرد که خاستگاه آن ایران و پایگاه تمدنی آن است، زاویه و نگاه جدیدی را مقابل همه جهانیان گشود و پیام اصلی انقلاب اسلامی را منتقل می‌کند. میشل فوکو، فیلسوف و متفکر فرانسوی، نیز معتقد است که انقلاب اسلامی ایران مردمی بوده و نگاهی معنوی، دینی و فرهنگی را وارد سیاست کرده و بر این اساس سیاست آن متمایز و متفاوت از نظام‌های سیاسی دیگر نقاط جهان و بر مبنای اخلاق و دین خواهد بود.حضرت آیت‌الله جوادی‌آملی که حامل و به تعبیر خودشان تعلیم‌دهنده نامه امام خمینی(ره) به گورباچف بود، بیان ارزشمندی ارائه داد که در راستای گفتمان انقلاب اسلامی است. ایشان فرمود: «امتیاز و اهمیت شکل‌گیری گفتمان انقلاب اسلامی در آزادکردن علوم و معارف وحیانی بود؛ بدین معنا که اگر انقلاب ما حرف نو و تازه‌ای ارائه کرده، منشأ و خاستگاه آن در علوم و معارف وحیانی، معرفتی و فکری این پایگاه تمدنی است که باید احیا، تدوین و ارائه شود.»

از سویی دیگر، ملاصدرا در کتاب «ایقاظ النائمین» تعبیر جالبی وجود دارد. صدرای شیرازی می‌گوید که هر انسان دارای دو تولد است. یکی تولد طبیعی و دیگری تولد معنوی که باید در ادامه تولد و حین زندگی طبیعی اتفاق افتد و تکمیل‌کننده تولد طبیعی باشد. انقلاب اسلامی نیز در فضایی شکل می‌گیرد که صرفا به ماده و تولد اول توجه می‌شده و نیاز به ورود به حوزه معنویات کاملا مشهود بوده است.

امام(ره) در این نامه به نکوهش مادی‌گرایی صرف که در تمدن غربی نهفته است پرداخته و به رهبر اتحاد جماهیر شوروی سفارش می‌کند که خود و کشورش را از قیود مادی رها کرده و مردم را به سمت فضایی غیرمادی مملو از توحید و تولد معنوی، هدایت کند. حضرت امام(ره)، گورباچف را به مطالعه آثار فیلسوفان بزرگ اسلامی مانند فارابی، ابن‌سینا، ملاصدرا، ابن عربی و سهروردی دعوت می‌کند. پیام این فیلسوفان این است که ماده و معنا باید در کنار هم موردتوجه قرار گیرند و مذهب‌ستیزی و دین‌گریزی کنار گذاشته شود.در اثری که شرحی بر نامه امام(ره) به گورباچف بوده و با عنوان «آوای توحید» توسط آیت‌الله جوادی‌آملی منتشر شده نیز این مطلب آمده که در منظومه اندیشه‌ای اسلام و انقلاب نباید تنها به فضاهای مادی توجه کرد؛ بلکه حرکت در جهت رفع نیازها و ضروریات زندگی، باید با نگاه به معنا و معنویت همراه باشد و البته اوّلیت با ایجاد شرایط زندگی مادی مناسب و سپس اولویت، حرکت به سمت معنا و معنویت است.

شکوفایی تمدن‌ها در گرو هم‌ترازی ماده و معنا

محمدعلی بصیری (عضو هیئت‌علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهان): کنارگذاشتن ایدئولوژی‌های مادی، چه سوسیالیستی و چه لیبرالیستی و بازگشت به معنویت و متافیزیک ادیان الهی، به‌ویژه اسلام ناب، راه‌حل‌هایی برای شکوفایی آینده روسیه بود که توسط حضرت امام خمینی(ره) در قالب نامه‌ای توسط آیت‌الله جوادی‌آملی به آقای گورباچف انتقال داده شد.

در زمان ارسال نامه حضرت امام به گورباچف، آخرین مسئول هیئت‌رئیسه اتحاد جماهیر شوروی، جهان نظم بین‌المللی دوقطبی داشت؛ به طوری که نیم‌کره‌های زمین پس از رنسانس بر اساس دو ایدئولوژی ماتریالیستی تقسیم‌بندی شده بود. یکی سوسیالیسم در بلوک شرق به رهبری شوروی و تحقق پیمان ورشو و دیگری لیبرالیسم در بلوک غرب، به رهبری آمریکا و اجرای پیمان ناتو. این دو بلوک به مدت چنددهه با هم رقابت می‌کردند و اساس هر دو ایدئولوژی، مادی‌گرایی و انقطاع از وحی و معنویت آسمانی بود. اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان، بیش از ۷۰سال در سلطه سوسیالیسم و انکار و محو دین، مذهب و معنویت به سر می‌برد و سوسیالیسم و مارکسیسم را جایگزین معنویت کرده بود.

امام در این شرایط به گورباچف متذکر شد که اگر روسیه می‌خواهد پس از خروج از اتحاد جماهیر شوروی، اقتدار و جایگاه خود را باز یابد و مشکلات و عقب‌ماندگی صنعتی، اقتصادی و کشاورزی خود را ترمیم کند، تنها راه آن، خروج از اعتقادات و ایدئولوژی‌های مادی و بازگشت به معنویت و متافیزیک و ارزش‌های ادیان الهی است؛ پناه‌بردن به همان معنویت، اخلاق و انسانیتی که اوج آن در اسلام نمایان شده و قبل از نزول قرآن، در مسیحیت و در تمام شاخه‌های پروتستان، کاتولیک و ارتودوکس و قبل از مسیحیت، در آیین یهودیت و دیگر ادیان ابراهیمی حاضر در شوروی، قابل‌مشاهده بوده است. یکی دیگر از نکات مهمی که در این نامه بر آن تأکید شد، آن بود که همواره در طول تاریخ، تمدن‌ها، امپراتوری‌ها و فرهنگ‌های بزرگ، زمانی متولد و شکوفا می‌شدند که بال معنوی آن تمدن‌ها هم‌تراز با بال مادی آن‌ها عمل می‌کرده است و زمانی آن‌ها دچار افول و فروپاشی می‌شدند که معنویت در میان آن‌ها از بین رفته و صرفا مادیات اوج می‌گرفت.

امام(ره) در نامه مذکور اشاره می‌کند که شوروی نیز سرنوشتی مشابه چنین تمدن‌هایی خواهد داشت. گرچه که این کشور ازلحاظ مادی، دومین قدرت جهانی محسوب می‌شود و دارای سلاح‌های پیشرفته (موشکی و اتمی)، صنایع نظامی و صنعتی است؛ اما فقدان معنویت، آسمان‌گرایی و ارزش‌های الهی، باعث سقوط و فروپاشی آن خواهد شد.حضرت امام(ره) در این نامه توصیه کردند که برای گریز از مواجهه با چنین مسئله‌ای در آینده، باید به خداپرستی، نگاه به آسمان و بازگشت به ارزش‌های فطری ادیان الهی توجه کرد. همچنین ایشان هشدار دادند که نباید تصور شود که در صورت فروپاشی سوسیالیسم، باید به لیبرالیسم مادی غربی روی آورد؛ زیرا این مکتب نیز به همان سرنوشت دچار خواهد شد.

اما پس از سقوط شوروی و روی‌کارآمدن آقای یلسین، او درهای کشور را به سمت نظام سرمایه‌داری و ارزش‌های لیبرالی غربی باز کرد؛ لذا در دوران حکمرانی پوتین و مدودف بر روسیه، عظمت و اقتدار این کشور کاهش یافت و عملا ناتو به مرزهای آن‌ها نزدیک شد. اتخاذ این سیاست‌ها، منجر به تنش و جنگ با اوکراین شد و نهایت آن، تبدیل
روسیه به کشوری درجه چندم و مستعمره تحت سلطه ناتو و آمریکا خواهد بود. حضرت امام(ره) در آن نامه تاریخی توصیه کردند که روسیه باید به استقلال فرهنگی و بازگشت به ادیان بومی و دین اسلام که دینی نوظهور در آن سرزمین بود، توجه کند.

ایشان تأکید داشتند که اسلام دینی رهایی‌بخش و نجات‌دهنده است و می‌تواند روسیه را از سلطه غرب و شرق نجات دهد و آن کشور را پایدار و مقاوم کند. امام(ره) همچنین سفارش کرد که روسیه باید دانشگاه‌ها، مدارس و مراکز علمی را به اسلام‌شناسی و تحقیق و پژوهش پیرامون مبانی و اصول اسلام تشویق کند تا این دین، جایگزینی مناسب برای مکاتب شکست‌خورده قبلی باشد؛ اما متأسفانه به این توصیه‌ها توجه نشد و همین امر باعث بروز مشکلات اقتصادی، اجتماعی و داخلی شد. تنش با غرب و تحریم‌های گسترده علیه روسیه گسترش یافت و معضلات سنگین مادی و معنوی برای دولت، ملت و رهبران فدراسیون روسیه به وجود آمد.

فراخوانی برای دعوت به مبدأ و معاد

محمد بیدهندی (عضو هیئت‌علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان): یکی از ابعاد مهم و بلکه مهم‌ترین بخش پیام امام خمینی(ره) به آقای گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی سابق، دعوت به مبدأ و معاد عالم هستی بود.

در این بخش از پیام تاریخی حضرت امام(ره)، تأکید شده است که بحران عدم اعتقاد به معنویت و انحصار جهان در عالم ماده و حس از اساسی‌ترین مشکلات بشر هم در شرق و هم در غرب است. روح حاکم بر پیام حضرت امام(ره) این است که با جهان‌بینی مادی نمی‌توان بشریت را از بحران نجات داد و انسان را به سعادت رساند. عالم منحصر در ماده و جسم نیست؛ بلکه هستی اعم از غیب و شهادت است و البته فقط به کمک حس نمی‌توان به شناخت عوالم غیب پی برد. ایشان در نامه تصریح فرمود که مشکل شوروی، عدم اعتقاد واقعی به خداست.‌

نقل است که حضرت امام(ره) در واکنش به نامه گورباچف که چندماه بعد در پاسخ به نامه امام(ره) توسط هیئتی آورده شد، فرمود: «من می‌خواستم دریچه‌ای به دنیای بزرگ یعنی دنیای جاوید بعد از مرگ را برای آقای گورباچف باز کنم.»

امام(ره) اعتقاد واقعی به مبدأ و معاد را عامل سعادت واقعی بشر می‌دانست و معتقد بودند که جهان‌بینی مادی که متأسفانه امروزه حاکم بر دنیاست، توحید و معاد را به کناری گذاشته و همه‌چیز را در دنیا و دنیاطلبی محدود کرده و انسان‌محوری را جایگزین خدامحوری کرده است. به همین سبب گرفتار خلأ معنویت شده و اگر در جایی نوعی از معنویت را ارائه کرده، معنویت منهای خداست و نتیجه آن چیزی جز همان جهان‌بینی مادی نخواهد بود.

از آنجایی که اندیشمندان مسلمان اعم از فلاسفه، عرفا و… راه شناخت حقیقت را منحصر در حواس ندانسته و علاوه بر راه حس و تجربه، بر راه عقل و استدلال و راه دل و عرفان در کنار طریقه وحی تأکید دارند، حضرت امام(ره) در این نامه به اهمیت فلسفه و عرفان اسلامی تأکید و اندیشمندان آن دیار را به استفاده از این گنجینه ارزشمند حکمی و عرفانی دعوت می‌کند و به‌صراحت از ابونصر فارابی، مؤسس فلسفه اسلامی و شیخ‌الرئیس ابن‌سینا و همچنین شیخ اشراق و محی‌الدین عربی، چهره برجسته عرفان اسلامی و به خصوص صدرالمتألهین ملاصدرا نام می‌برند.

ایشان بدین علت از صدرالمتألهین نام بردند که درست در همان زمانی که ملاصدرا در محضر استادان بزرگی مانند شیخ بهایی و میرفندرسکی در زمان صفویه در اصفهان به تلمذ و تهذیب نفس پرداخت و توانست یکی از نظام‌های مهم فلسفی به نام حکمت متعالیه را بنیان‌گذاری کند، در مغرب زمین فیلسوف دیگری به نام فرانسیس بیکن ظهور کرد که برخلاف فلسفه ملاصدرا، جهانی را به انسان‌ها نمایاند که در آن خدا و معاد حذف شده بود. لذا بنای تمدن جدید غرب، بر الحاد و ماده‌گرایی و دنیاپرستی نهاده شد؛ فلسفه‌ای که نتیجه آن، تمدنی شد که بر اساس شهوت و غضب بنا و به‌کلی از معنا و معنویت تهی شد؛ فلسفه‌ای که نتیجه آن چیزی جز چندصدسال استعمار و استکبار نبود؛ فلسفه‌ای که نتیجه آن نسل‌کشی و نابودی مردم مظلوم در کشورهای مختلف ازجمله فلسطین و لبنان و… بود. به همین سبب حضرت امام(ره) در پایان نامه تاریخی خود می‌فرمایند: «در خاتمه صریحا اعلام می‌کنم که جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان بزرگ‌ترین و قدرتمندترین پایگاه جهان اسلام به‌راحتی می‌تواند خلأ اعتقادی نظام شما را پر نماید».

امام، وارث و امتداد جریان عقلانیت شیعه

محمدعلی فولادگر (مدرس حوزه و دانشگاه): در یکی‌دوسال آخر عمر پربرکت حضرت امام خمینی(ره) چند پیام و بیانیه مهم ازجمله وصیت‌نامه، نامه به گورباچف، پیام پذیرش قطع‌نامه و منشور روحانیت صادر شد. این متون که در سن تقریبا 86 سالگی ایشان نوشته شده، نشانه روح پرشور و تفکر حیاتمند و معنادار امام(ره) بود. اگرچه هر یک از این نامه‌ها و بیانیه‌ها مخاطبان خاص خود را دارد؛ اما باید توجه داشت که این نامه‌ها با افقی وسیع و فراگیر و بلکه جهانی نوشته شده است؛ مثلا هرچند منشور روحانیت خطاب به حوزه‌های علمیه است؛ اما نکات فراوان و قابل‌توجهی در راستای ترسیم فضای کلی جامعه، تبیین اسلام ناب محمدی و شناخت اسلام آمریکایی در آن مشهود است؛ ازاین‌رو در پیام‌ها و نامه‌های حضرت امام(ره)، به دنبال درک منظومه فکری، معرفتی و شخصیتی ایشان می‌توان بود.

گفتنی است؛ این نامه‌ها و بیانیه‌ها به سبب داشتن محتوایی فاخر، معقول و فطری و همچنین به همت مورخان و اهالی علم و حکمت، در تاریخ ماندگار خواهد شد. بر این اساس، نامه امام(ره) به گورباچف نیز فقط برای مخاطب خاصی مانند شخص گورباچف نیست؛ بلکه مخاطب آن، تمامی افراد جهان و خصوصا مسلمانان شیعه و انقلابی اسلام ناب محمدی هستند. این نامه به‌عنوان یکی از نامه‌های تاریخی و ماندگار در تاریخ معاصر شناخته می‌شود. امام خمینی(ره) با نگارش این نامه، به‌عنوان وارث و امتداد جریان عقلانیت شیعه که در آن جریان، ارتباط آسمان و زمین اهمیت ویژه‌ای دارد و این دو از هم جدا نیستند، به مقابله با جریان‌های مختلف فکری، آیین‌های شرقی و مسیحیت تحریف‌شده پرداخت و با اعتمادبه‌نفس بالا، سنت دینی را در برابر مدرنیته به صحنه آورد.

امام از ظرفیت‌های نهفته در سنت بهره می‌برد و آن را بازیابی می‌کرد. تفاوت امام خمینی(ره) با سایر علمایی که وارث تاریخ ۱۲۰۰ساله عقلانیت شیعه هستند، این است که ایشان با اعتماد به جوهره‌های سنت دینی، مدرنیته را به چالش می‌کشند و سنت را به نحو احسن در برابر جهان جدید به کار می‌گیرند. این مواجهه به ایشان این امکان را می‌دهد که هم در جهان مدرن حرف‌های مهمی برای گفتن داشته باشند و هم زمینه‌ساز ارتباطات جدیدی شوند. یکی از مهم‌ترین مباحث مطرح‌شده در این نامه، مفهوم توحید است.

امام خمینی با اشاره به مباحث توحیدی فارابی، بوعلی سینا، صدرا، شیخ اشراق و ابن عربی، به تجرد و امور غیرمحسوس اشاره کرده و اهمیت آن‌ها را بیان می‌کنند و از آن‌ها می‌خواهند که اندیشمندانشان را به تحقیق و پژوهش در مباحث مذکور ترغیب کنند. این تأکید بر تجرد و امور معقول، نشان‌دهنده نگاه عمیق امام(ره) به مسائلی است که جریان ماتریالیسم نمی‌خواهد به آن‌ها اعتراف کند. در حالی که تجرد ادراک و انسان در عالم اسلام، اصلی مهم و اساسی محسوب می‌شود که بوعلی نیز در اشارات به آن اشاره دارد، امام بر این نکته تأکید دارند که هم محسوسات و هم غیرمحسوسات باید به رسمیت شناخته شود؛ اما اصل و اصالت با امور معقول و مجرد است. امام در پی آن هستند که حضور خدا به‌عنوان موجود مجرد تام و منشأ تمام ادراکات و در یک کلام، توحید را تبیین کنند؛ این در حالی است که ضرورت توجه به مباحث مذکور، یعنی تجرد ادراک و تجرد نفس انسانی، با ظهور هوش مصنوعی، بیشتر احساس می‌شود.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

پانزده + 1 =