به گزارش اصفهان زیبا؛ لذت بخشش بیش از انتقام است…آیا شما هم همین نظر را دارید یا برعکس معتقدید لذت انتقام بیش از بخشش است، شاید هم بستگی به موقعیتهای مختلف نظر متفاوتی دارید و یا اینکه به طور کلی نمیدانید در مواقع لزوم بخشش، چطور عمل کنید؟
به هر حال با توجه به ضرورت بخشیدن در زندگی روزمره و ارتباط دائم آن با زندگی انسانها به سراغ دکتر ناهید اکرمی، مشاوره خانواده رفته تا در این زمینه مشاورهای انجام دهیم.
تفاوت بخشیدن با چشمپوشی
بخشیدن فراموش کردن نیست و با آن متفاوت است. بلکه بخشیدن ضرورت مییابد چون رنج حاصل از یک خاطره دائم به ذهنمان خطور کرده و آزارمان میدهد و هرچه سعی در فراموش کردن آن میکنیم، کمتر موفق میشویم. ممکن است بخشیدن کم کم موجب فراموش کردن خاطره شود اما فراموشی نمیتواند مقدمه بخشیدن باشد و اگر چنین شد، فراموش کردهایم اما نبخشیدهایم.
این را بدانید که بخشیدن به معنای چشمپوشی کردن نیست، هنگامی چشمپوشی میکنیم که متوجه اجبار و شرایط فردی که کاری را به ناحق در حق ما انجام داده است، شده و متوجه میشویم که او درخور سرزنش نیست اما هنگامی نیاز به بخشیدن است که فرد مسئولیت آنچه اتفاق افتاده است، را بپذیرد.
دلیل بخشش
بسیاری اوقات این سؤال به ذهن افرادی که مورد رنجش و آزار و اذیت دیگران واقع شدهاند، خطور میکند که چرا باید ببخشیم در حالی که ما را رنجاندهاند، چرا باید مهربانی کنیم در حالی که با ما نامهربان بودهاند؟ حال این سؤال مطرح میشود که شرایط فردی که رفتار ناجوانمردانهای با او شده چگونه است؟ آن حادثه یا خاطره دائم با اوست و او را میآزارد. درگیری فکری رنجش خشم و آزردگی و غم تا مادامی که این حادثه را به خاطر میآورد، همراه اوست و به دنبالان ناتوانی در لذت بردن از زندگی و غیره پدید میآید.
در چنین حالتی اولین فکر انتقامجویی است؛ اما این چیزی جز تصورات ذهنی ما نیست و آنچه در عمل اتفاق میافتد، چیز دیگری است. گرچه استفاده از این روش در کوتاه مدت موجب آرامش خاطر میشود اما در درازمدت فرد را وارد بازی میکند که هیچ برندهای نخواهد داشت و فردی که این رنج را تحمیل کرده است، به این تصور میرسد که آنچه با شما انجام داده، حقتان بوده است.
اغاز بخشیدن نقطه پایانی است برای تلاشهای بیپایان تخریب یکدیگر. با بخشیدن نه تنها فرد دیگران را میبخشد و از انتقامجوییهای خود رهایشان میکند بلکه قبل از آن خودش نیز آزاد شده و خودش را از غرق شدن در یک فکر مسموم نجات میدهد.
حال در اینجا سوالی مطرح میشود و آن این است که اگر بخشیدیم، فرد خاطی چگونه متوجه نادرستی عملش میشود و آن را اصلاح میکند؟
اول آنکه، افراد با انتقام گرفتن قصد آرامش خاطر خود را دارند نه اصلاح دیگران را. دوم، اگر قصد اصلاح داشته باشید، تنبیه کمترین اثر را دارد. سوم، بهتر است خود را جای فرد مقابل قرار دهند و ببینند اگر خودشان مرتکب چنین خطایی شده بودند، انتظار داشتند با آنها چه رفتاری شود. چهارم و دلیل بعدی برای اینکه بخشیدن راه را برای اصلاح نمیبندد، آن است که بخشیدن به معنی چشم بستن از خطا نیست بلکه میتوان به افراد تذکر داد و فرصت دفاع به آنها داد؛ ممکن است آنها دفاعی داشته باشند.
رفتارهای شایسته بخشش
آنچه موجب آزردگی خاطر میشود، فراوان است اما همه آنها قابل بخشیدن نیست. شناسایی محدوده رفتارهایی که قابل بخشیدن است، یکی از موضوعات مورد بحث است. آنچه که بخشیدن را محدود میکند، صرفاً مصالح اجتماعی و امنیتی جامعه است. به منظور حفظ مصالح اجتماعی افراد مجازات میشوند اما به دور از هر گونه بغض و کینه ولی در مورد مسائل شخصی و حقوق فردی گذشت و بخشش محدودیتی ندارد.
نحوه بخشش
بخشیدن نیز مهارتهای خاصی نیاز داردکه باید یاد گرفته شود از قبیل:
-به منظور بهدست آوردن توان بخشیدن در ابتدا باید خود را در قبال همه جنبههای زندگی مسئول دانست و به این باور رسید که موقعیت فعلی افراد حاصل تصمیمهای آنها تا این لحظه بوده است حتی اگر دیگران به ما ظلمی کردهاند، در بسیاری از موارد زمینه سازش خودمان بودهایم. پس به جای سرزنش دیگران، خودمان را اصلاح کنیم. اگر افراد خود را مقصر امور خود بدانند، میزان مسئولیت و تقصیر دیگران به میزان زیادی کم شده و به دنبال آن رنجش نیز کم شده و در پی آن بخشیدن آسان میشود.
-گاهی با دقت بیشتر میتوان فهمید که در آنچه صورت گرفته است، قصد و عمدی نبوده و آنچه باعث رنجیدگی شده، برداشت نادرست بوده است و نه خطای دیگران.
-فقط زمانی میبخشید که جرات کنید در چشم دیگران نگاه کرده و به آنها بگوئید که مسئولیت آنچه انجام دادهاند، با خودشان است. به این ترتیب افراد کمتر با این دغدغه فکری مواجه میشوند که اگر بخشیدند، پس چه زمانی افراد متوجه خطای خود خواهند شد.
-این حقیقت را بپذیریم که حقیقت یکباره و به صورت کلی اتفاق نمیافتد، بلکه معمولاً به تدریج و آهستگی رخ میدهد. بعضی سریعتر میبخشند و بعضی به زمان بیشتری نیاز دارند.
-وقتی دوستی عهدش را میشکند و صمیمیت به وجود آمده را از بین میبرد، چیز با ارزشی نابود میشود اما برای بخشیدن دوستی که ما را آزرده است، باید با این تعهد بخشیده شود که دیگر آزارمان نمیدهد و ما باید به این باور برسیم که چنین است.
-کسی که هدف عالی دارد و در جهت آن هدف حرکت میکند، بدیهای دیگران کمتر روی او اثر گذاشته و کمتر موجب رنجش او میشود. زیرا او آنقدر سرگرم هدفهایش است که کمتر به اینگونه رفتار دیگران توجه میکند.
-طبق قانون طبیعت ما به هرچه فکر کنیم، بزرگتر میشود. اگر بخشیدن را به عنوان راه و رسم زندگی خود انتخاب کنیم، این رفتار گسترش یافته و از ان به بعد بخشیدن دیگران به صورت یک عمل عادی خواهد شد.
-موقعی بخشیدن اتفاق می افتد که احساس کینه از بین برود و بتوان برای فردی که وجودمان را پر از نفرت کرده خیر و خوبی خواست و حتی برای او دعا کرد. ممکن است همچنان مقداری خشم باقی بماند و هر از چند گاهی دوباره بروز کند اما مهمان است که بداندیشی وجود نداشته باشد.