فقه رسانه، اخلاق رسانه، احکام در فضای مجازی، تقوا در فضای مجازی، پژوهشگری در فضای ارتباطات… هر اسمی را انتخاب کنید خوب است، اما در این مطلب سعی میکنیم کلیشههای ذهنی را کنار بزنیم و از زاویه دیگری به بحث تقوا در فضای مجازی خواهیم پرداخت.
ستاد مبارزه با چرندیات (تقوا در فضای مجازی)
شاید شما نیز این جمله معروف «رابرت مورداک» (یکی از امپراطوران یهودی رسانهای غرب) را شنیدهاید که: «برای نابودی ایران باید در خصوص کلمه مقدسی به نام خانواده هزینه کرد و من قصد دارم تا موضوع «مادر» را در دستور کار خود قرار دهم؛ در ایران مادر خانواده همه چیز را مدیریت میکند و اگر مادر را به لجن بکشیم تمام این جامعه به لجن کشیده خواهد شد».
یک جستجوی ساده در اینترنت ما را متوجه این قضیه میکند که سخنرانهای متعددی در سراسر کشور این جملات را تکرار کردهاند و در رسانههای رسمی و غیررسمی فراوانی این مطلب به صورت عکسنوشته کپی شده است. البته در دشمنی غرب با کشور ما، تهاجم فرهنگی و طراحی نقشههای شیطانی برای تخریب و تضعیف خانواده ایرانی شکی نیست؛ اما یک واقعیت دیگر را هم نباید نادیده گرفت:
واقعیت این است که رابرت مرداک هیچ گاه این جملات را نگفته است و مطالب فوق سند ندارد!
حالا یک جستجوی اینترنتی پیشرفتهتر لازم است تا مشاهده کنیم معادل این متن به زبان انگلیسی اصلا موجود نیست و ابتدا این عکسنوشته در یک صفحه غیر معتبر توییتر فارسی منتشر شده، سپس تکثیر شده، به دلیل جذابیت ظاهری آن تبدیل به متن سخنرانی چهرههای مشهور و سرشناس شده و به عنوان پوشش خبری، در خبرگزاریهای معتبر فارس و تسنیم هم منعکس شده و به کرّات بازتولید شده است.
یک بررسی عقلی هم به ما میگوید، رابرت مرداک انسان باهوشی است، او خودش رسانه شناس است و یک شبه به ثروت انبوه و امپراطوری نرسیده است. چنین فردی حتی اگر با خانواده ایرانی دشمنی داشته باشد، هرگز مشت خود را باز نخواهد کرد و چنین موضع رسمی نخواهد گرفت.
من درباره پرنده شیعه حرفی نزدهام!
جمله معروفی از فرانسیس فوکویاما، استراتژیست معروف آمریکایی وجود دارد که در همایشی گفت: «علت موفقیت شیعیان در طول تاریخ داشتن دو بال سبز و سرخ است که آنها را به جلو پیش میبرد: بال سرخ عاشورایی و بال سبز مهدوی…». اما واقعیت این است که فوکویاما هیچگاه چنین حرفی نزده است و انتساب این سخنان به خود را تکذیب کرده است.
البته که شیعه چنین ویژگی را در خود دارا هست، اما نیازی نیست که برای قبول این جمله دست به دامان یک اسم پرطمطراق غربی شویم.
متأسفانه شایعات دیگری همانند «شنیده شدن صدای اذان در ماه توسط نیل آرمسترانگ»، «شیعه شدن اینشتین در آخر عمر و نامهنگاری او با آیت الله بروجردی»، «نامه چارلی چاپلین به دخترش در توصیه به حجاب»، اینها نیز از دیگر شایعات در فضای مجازی هستند که دارای هیچ سند معتبری نیستند و جالب است که متن نامهها نیز بلندبالا است و در سایتهای رنگارنگ کپی پیست میشوند.
دوستان نادان یا دشمنان دانا؟
شاید بگویید مشکل بازنشر این مطالب چیست اگر بتواند موجب علاقهمندی مردم به دین شود؟ این سؤال خود در تخریب دین است و نیاز به پاسخ آن نیست.
اما چه کسانی در پشت تولید اینگونه محتواها هستند؟ در یک فرض، این دوستان نادان هستند که از عمق محتوای دین اسلام و مکتب تشیع آگاه نیستد و تصور میکنند برای ترویج دین نیاز به قصهگویی و مطالب کذب است، اما در فرض دیگری این دشمنان دانا هستند که گاه به ترویج اینگونه مطالب و بعد تکذیب آن دست میزنند تا جامعه دینی را تخطئه و زیر سؤال ببرند.
چند سال قبل بود که حجت الاسلام مهدی طائب با استناد به یک کلیپ به زبان عِبری از نیرنگ یهود سخن میگفت. خاخام یهودی در این کلیپ میگفت: «ما باید بازی فوتبال را در جوامع شیعه گسترش دهیم تا آنها را از یاد امام زمانشان غافل کنیم، ما باید فرقههای متعدد را در شیعیان ایران و عراق ایجاد کنیم، ما باید…»، اما استناد این سخنران معروف به زیرنویسهای فارسی بیربط این کلیپ بود، بعدا مشخص شد خاخام یهودی درباره چیز دیگری در حال صحبت کردن است و حجت الاسلام طائب که زبان عِبری بلد نبود از مخاطبین خود به دلیل این اشتباه عذرخواهی کرد. آغاز این کلیپ با امضای «جوانان عاشورایی» بود، اما معلوم نیست چرا منشأ انتشار این کلیپ افشاگرانه برای اولین بار کشور ترکیه بود!
یک جوالدوز به خودمان
متأسفانه گاه افراد محترمی که خود کارشناس خانواده یا کارشناس رسانه هستند با استفاده از منابع غیرمتعبر و بدون تحقیق لازم در دام میافتند و سخنانی میگویند که پس از تکذیب، موجب میشود سایر حرفهای خوب آنها نیز شنیده نشود. نسل نوجوان و جوان امروز بسیار باهوش هستند، سواد دیجیتال بالایی دارند و به راحتی در ابزارهای ارتباطی جستجو میکنند و به مچگیری از سخنران میپردازند.
حجت الاسلام محسن عباسی ولدی، کارشناس برنامههای رادیو و تلویزیون، هرچند چندین جلد کتاب بسیار مفید در مباحث خانواده و تربیت فرزند دارند، اما در کتاب «ارتش رایانهای و نوازش تازیانهای» دچار رسانههراسی شده است و نگاه بسیار کج و بدبینانهای به بازیهای رایانهای پیدا کردهاند. نه تنها اسم این کتاب بسیار ترسناک است، بلکه ایشان به صراحت میگویند که هیچ بازی رایانهای را مفید نمیدانند و فقط بازیهای فیزیکی را توصیه میکنند.
وی در صفحه 163 کتاب با اشاره به یک بازی رایانهای میگوید:
«در این بازی برای صعود به مرحله بالاتر باید نسخههای شریف قرآن بر زمین انداخته شود، به سوی آن تیراندازی گردد و سپس کاربر بر روی این نسخهها پا بگذارد و از روی آن عبور کند». این درحالی است که در بازی مذکور هیچکدام از این اتفاقات صورت نمیگیرد و مشخص است آقای عباسی ولدی که خود این بازی را شخصا تجربه نکرده است، صرفا از منابع غیرمعتبر (و شاید یک وبلاگ) به این نتیجه رسیدهاند.
دوست دیگری در زمانی که تَب بازی «کلش آف کلنز» بسیار داغ بود، در کتاب خود نوشته بود «کلمه الله در مراحل پایان این بازی به وضوح دیده میشود. در مرحله 500 بازی قرآن کریم به آتش کشیده میشود و باید به خانه خدا حمله کرد.» این دوست مؤلف در چاپهای بعدی کتاب خود مجبور شد این مطالب را حذف کند.
همان زمان علی اکبر رائفی پور در سخنرانی پرهیجان خود از دیده شدن سر بز بافومت (بز شیطان پرستان) در لابه لای درختان جنگل بازی «کلش آف کلنز» سخن گفته بود. مطلبی که هنوز هم که هنوز است در صدر لیست جستجوی گوگل است.
آری بازی فوق الذکر دارای آسیبهای فراوانی علی الخصوص در حوزه سبک زندگی بود که در جای خود باید صحبت شود، اما نه به دلایل انحرافی فوق.
سوء استفاده از احساسات خانوادهها
متأسفانه سندروم مطالب بیپشتوانه به بخش خبری پرمخاطب 20:30 هم رسید. در یکی از آیتمهای این برنامه، از «سندروم چشم خسته» به عنوان تهدید برای بینایی کودکان سخن میگوید که به دلیل تربیت اشتباه و استفاده بیش از حد از موبایل، تبلت و بازیهای رایانهای، رخ میدهد!
این نگاه خلاف عُرف موجبات نگرانی زیادی را برای خانوادهها ایجاد کرد، درحالی که «سندروم خستگی چشم» موجب نابینایی نمیشود و همان خشکی چشم است که در تمام دنیا و تمام سنین وجود دارد و ممکن است با رانندگی درازمدت (به طور مثال رانندگان جاده) هم رخ بدهد و با استراحت قابل برطرف شدن است.
به عنوان یک مثال دیگر از هزاران مثال، در کانال پرمخاطبی با عنوان «سواد فضای مجازی» که نزدیک به 30 هزار نفر مخاطب دارد، بدون ذکر منبع از «نابینا شدن نوزاد 3 ماهه بر اثر نور فلش دوربین» سخن میگوید، که مطلبی کاملا غلط و غیر علمی است و با جوّ گیر کردن خانوادهها ممکن است دردسر اختلافات خانوادگی را تشدید کند. فقط تصور کنید خاله یا عموی نوزادی از سر ذوق از آن کودک با موبایل عکس بگیرد و فلش دوربین هم فعال باشد، حالا چه بَلبَشویی درست بشود که وای تو نوزاد ما را کور کردی!
چرا اینقدر گیر میدهید؟
به راستی چه نیاز است این مقدار به نقد درون گفتمانی بپردازیم و تأکید بر صحت و سقم مطالب داشته باشیم؟ پاسخ را باید در رفتار شهید علامه مطهری جستجو کرد که در مجموعه کتابهای «حماسه حسینی»، یک جلد را به ذکر انواع تحریفات عاشورا اختصاص میدهد و میگوید به بهانه اشک گرفتن از مردم نباید این تحریفات را استفاده کرد. و کار آنچنان بالا است که هنوز هم اگر نقدهای شهید مطهری را بدون ذکر اسم ایشان در مجالس مذهبی نقل بکنی، بعید نیست با شما دست به یقه شوند.
اگر جامعه مذهبی و متعد ما، به ذکر مطالب مستند و مستدل حساس نباشد، آنگاه چه انتظاری از سایر مردم جامعه داشته باشیم، که مطالب دروغ، شبهه افکنی و سیاهنماییهای BBC، من و تو، اینترنشنال و علی کریمیها را باور نکنند؟ آنها یک بار بدون مدرک جامعه مذهبی را به اسیدپاشی متهم میکنند، بار دیگر در فتنه 88 نظام را بدون سند به کشتن ندا آقاسلطان متهم می کنند، یک بار در آبان 98 به نقل از «منابع آگاه که نخواست نامش فاش شود» از 1500 نفر کشته سخنسرایی میکنند، مجددا در فتنه 1401 به کشتهسازی در رسانهها میپردازند و…
چه کسی دروغگو است؟
در حدیثی از پیامبر اسلام(ص) میخوانیم که فرمودند: «کفى بالمرء من الکذب أن یحدّث بکلّ ما سمع» (در دروغگویی فرد همین بس که هر چه بشنود بگوید- نهج الفصاحه، ح 2132)
همچنین امام علی(ع) در نامه 69 نهج البلاغه درباره «شنیدهها» میفرمایند: «و لا تُحَدِّثِ النّاسَ بِكُلِّ ما سَمِعْتَ بِهِ، فَكَفى بِذلِكَ كَذِبا؛» (هرچه را شنیدی برای مردم بازگو مکن که همین برای دروغگویی تو کافی است!)
اگر دقیق نباشیم قطعا دچار جولان «فیک نیوز»ها خواهیم شد و با لایک کردنها، فوروارد کردنها، هشتک زدنها و به اشتراک گذاشتنهای بدون تحقیق، ما نیز در جرگه دروغگویان مؤاخذه خواهیم شد.
ضرورت پژوهشگری در حوزه سواد رسانه
انجام پژوهش و تحقیق یکی از عوامل اصلی توسعه کشورها و سازمانها محسوب میشود؛ گسترش مرزهای دانش نظری، کشف فرمولها و فرآوردههای دانش بنیان و اختراع محصولات علمی از جمله مهمترین ابعاد این توسعه هستند؛
با همین نگاه در شرکتهای معتبر دنیا واحد «تحقیق و توسعه» (Research and development) یکی از واحدهای حائز اهمیت است که معتقدند در یک سرمایهگذاری درازمدت، به سود سی برابر هم خواهند رسید.
پژوهش در حوزه فرهنگ نیز به همین اندازه مهم است، اما متأسفانه در مبحث «ارتباطات» و «سواد رسانه» شاهد پژوهشگری کافی نیستیم.
فراغ بال و فکر آزاد از مصائب و گرفتاریها، عجول و زودباور نبودن، روحیه جستجوگری و توانایی سؤال پرسیدن دقیق، تربیت علمی صحیح، آشنایی با انواع روش تحقیق، مطالعه زیاد و نقادانه (لذت دانستن)، جستجوگری در منابع اطلاعاتی به روز، اینها اولین قدمها برای پژوهشگر شدن است.
میخواهم پژوهشگر شوم: مطالعه و باز هم مطالعه بیشتر
برای دوستانی که میخواهند به طور جدی پژوهشگر حوزه رسانه و ارتباطات باشند، سه کتاب خوب و خواندنی را معرفی میکنیم.
– کتاب «روشهای تحقیق کیفی در علوم ارتباطات»، نوشته تامس لیندلف، ترجمه دکتر عبدالله گیویان.
– کتاب «تحقیق دررسانههای جمعی»، نوشته راجر ویمر و جوزف دومینیک، ترجمه دکتر کاووس سید امامی.
– کتاب «روشهای پژوهش در رسانهها و ارتباطات»، نوشته آرتور آسابرگر، ترجمه دکتر احسان شاه قاسمی.
ایستادن بر شانه غول
اگر ابزار دم دست یک نجار، میخ و چکش و ارّه است، برای پژوهشگر ارتباطات و رسانه نیز داشتن ابزار مناسب از نان شب واجبتر است.
یاد بگیریم مطالب علمی را به جای جستجوی ساده، از «گوگل محقق» جستجو کنیم https://scholar.google.com/
همچنین برای تصاویر از جستجوی معکوس گوگل استفاده کنیم تا منشأ اولیه عکس را پیدا کنیم. (گوگل لنز هم این کار را انجام میدهد.)
مقالات علمی فارسی را از جویشگر «علم نت» بهره بگیریم https://elmnet.ir/
با ثبت نام در سامانه گنج ایرانداک، دستاوردها و پایاننامههای دانشگاهی را دانلود و مطالعه کنیم https://irandoc.ac.ir/
تقوا در فضای مجازی
شاید عدهای حق داشته باشند که سؤال کنند، بالاخره تقوا در فضای مجازی چه تعریفی دارد و چرا ما با این رویکرد به این بحث پرداختهایم؟
اکثرا تقوا را به نوعی ترمز، خویشتنداری و خودمراقبتی ترجمه کردهاند. اما با استفاده از آموزههای شهید مطهری اشاره میکنیم که تقوا میتواند سه گونه باشد:
تـقوای گریز: آن است که از محیط گناه آلود دوری کنی.
تقوای پرهیز: آن است که بتوانی در محیط گناه آلود، خودت را پاک نگهداری.
تقوای ستیز: آن است که در صحنه بمانی و با مظاهر گناه مبارزه کنی و محیط سالمی ایجاد کنی.
گاهی باید مانند موسی در کاخ فرعون بزرگ شوی اما وابسته نشوی و در مرحلهای مهاجرت را بر ابقاء ترجیح دهی؛ گاهی یوسفوار باید از صحنه گناه فرار کنی و راه گریز را برگزینی؛ و گاهی هم ابراهیموار با گناه، شرک و بتپرستی مقابله و ستیز کنی، بت شکن شوی!
به راستی برای گام دوم انقلاب اسلامی که در آن قرار داریم نیازمند کدام نوع تقوا هستیم؟ البته که تقوای فردی هم بسیار مهم است، اما امروز فرصت چندانی برای ما باقی نمانده است و نیازمند تقوای جمعی یا همان تقوای ستیز هستیم.
آیا یک ابزار میتواند به ما آسیب برساند یا نه؟
باید گفت: نحوه استفاده ما از هر ابزاری باعث میشود که آن ابزار برای ما به یک فرصت یا به یک تهدید تبدیل شود. اینترنت مثل یک چاقوی دولبه است. قطعا فواید و فرصتهای اینترنت به مراتب بیشتر از تهدیدهای آن است. اما تأثیر ساختار اینترنت بر ارتکاب گناه را هم نمیتوان نادیده گرفت.
بستر وقت گذرانی و تضییع عمر، مارپیچ گناه (همرنگی با جماعت)، فضایی برای جلب توجه، حس مجازی بودن، وسوسه خلوت، گمنامی و فراهم بودن شرایط گناه، برخی از آسیب های ساختاری اینترنت است که در مطالب دیگری درباره آنها سخن خواهیم گفت.