
حسین قناعت، کارگردان شناختهشده سینمای کودک و نوجوان، امسال با دو فیلم «سلفی با رستم» و «والدین امانتی» در سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان حضور دارد. دو فیلمیکه قناعت مضامینی همچون تشویق به مطالعه، آشنایی با شخصیتهای تاریخی و همچنین اهمیت خانواده در دوران سخت کنونی را به عنوان محوریت آنها برگزیده است. فیلمهایی که با بودجه نهچندان زیاد ساخته شده اند و انتظار معقولی هم در اکران و فروش دارند. قناعت معتقد است در سینمای کودک نیاز به پروداکشن بزرگ نیست، چرا که این نوع از فیلمها به دلیل شرایط نامناسب اکران برگشت سرمایه زیادی به دنبال ندارند و طبیعتا باید در محدوده مشخصی از هزینهها کار کنند و البته به همان اندازه هم انتظار فروش داشته باشند. در ادامه، مشروح گفتوگوی ما با حسین قناعت را میخوانید.













نشست رسانهای سیوسومیـن جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان با حضور علیرضا تابش، مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی و دبیر این رویداد، برگزار شد. در این نشست که به دلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتمـاعی بدون حضور خبرنگاران برگزار شد، سؤالات به دو صورت کتبی توسط مجری و همچنین به صورت ارتباط تلفنی با برخی اصحاب رسانه مطرح شد.













بابک بنیزاده سال گذشته با فیلم «اقیانوس پشت پنجره» در سیودومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودک و نوجوان حاضر بود و با این فیلم جوایزی را هم به دست آورد. شیوع ویروس کرونا اما او و بسیاری دیگر از کارگردانها را از دیدن فیلمشان در سینماها و همراه با مخاطبان محروم کرد، اگرچه نبیزاده اکران فیلمهای کودک را در شرایط غیر کرونایی هم سخت و دشوار توصیف میکند. این روزها او در حال رایزنی برای تولیدی یک فیلم اجتماعی با مایههای روانشناسانه است، اما با تمام وجود علاقه دارد دوباره فیلمی در حیطه کودک و نوجوان و برای این قشر کار کند، چراکه معتقد است پناه بردن به سینما بهخصوص برای کودکان در شرایط سخت کنونی کشور میتواند التیامبخش باشد. گفتوگوی او را در ادامه میخوانید.













رقابت سینما با تلویزیون، طی دهههای گذشته، همواره مراتبی از شدت و ضعف را به خود دیده است. در مقاطعی نظیر ماهرمضان، سینما، قافیه رقابت را به سریالهای تلویزیونی میباخت و در مواقعی نظیر نوروز یا تابستان، این سینماها بودند که میتوانستند مخاطبان بیشتری را به نسبت تلویزیون به سمت سالنها بکشانند.اما این رقابت عجیب، طی چهار پنج سال اخیر، تاحدودی از میان رفت و هر رسانه، ترجیح داد بدون رقمزدن حاشیهای، مسیر خود را طی کند. پس از چند سال سکوت و انفعال از ابتدای امسال این رقابت وارد فضای جدیدی شد؛ فضایی که تلویزیون آغازگر آن بود. از ابتدای امسال، خبری در خروجی خبرگزاریها منتشر شد مبنی بر اینکه مدیریت شبکه نمایش خانگی بر عهده صداوسیماست؛ خبری که در ابتدا کسی آن را جدی نگرفت، اما در ادامه و با اجبار ویاودیها به دریافت مجوز صداوسیما بر روی تولیدات این شبکه، وضعیت کاملا جدی شد. ریشه این اتفاق را باید در شیوع «کرونا» دانست. تا پیش از اسفند 98، بسترهای اینترنتی پخش فیلم در ایران، اقبال چندانی نداشتند و فیلمها و سریالها، استقبال خوبی از افتتاحیه نمایش خود در این بسترها به عمل نمیآوردند.













خیلی چیزها از کودکی و نوجوانی یادم نمانده است. آنوقتها یادداشت روزانه نمینوشتم، اینستاگرام و فیسبوک هم نبود و خیلی چیزهایی را که نباید فراموش کردم. برخلافِ چیزهایی که ماندند و با اسید هم از ذهنم پاک نمیشوند. اولین مواجهه من با پرده سینما کِی بود؟ خوب یادم نیست. من در اراک بزرگ شدم و آنوقتها اراک فقط یک سینما داشت: سینما فرهنگ در باغ ملی. روی صندلیها مینشستم و صدای هیچ فیلمی را خوب نمیشنیدم.













سینمارفتن تجربه مشترک بیشتر ما آدمهاست. خیلیهامان سینما را در اولین اردوهای دسته جمعی مدرسه شناختیم؛ همان وقت که همگی سوار یک اتوبوس راهی سالن بزرگ و تاریک ناشناختهای شدیم. ابتدا همه چیز تازه و عجیب بود؛ ولی ساعتی بعد، سالن سینما یک رقیب جدی برای کلاس مدرسه شده بود!جایی که میشد راحت آنجا خندید، گریه کرد، عاشق شد و به خیال جان داد … . 21 شهریور را روز ملی سینما نامیدهاند؛ روزی برای سینما و عشاقش. در این روز 20 ساله که به شکل نمادین از سال 79 و در یادبود ورود سینما به ایران به تقویم وارد شده است میتوان به مباحثی جدی مثل آسیبشناسی سینمای ملی، تاریخ و روند شکلگیری، جایگاه آن و… پرداخت.













داستان «خرس» از پاییز 90 آغاز شد. «پرویز پرستویی» چند سالی بود که از سینما فاصله گرفته و در هیچ پروژهای ظاهر نشده بود، تا اینکه رسانهها در پاییز 90 خبر دادند پرستویی قرار است در جدیدترین ساخته «خسرو معصومی» علاوه بر بازی، در نقش سرمایهگذار نیز ظاهر شود؛ همین خبر کافی بود تا دامنه کنجکاویها نسبت به «خرس» بالا بگیرد. فیلم به جشنواره سی ام فجر رسید و در بخش رقابتی نمایش داده شد. در همان روزهای جشنواره بود که زمزمه توقیف فیلم به گوش رسید. معصومی که گویا این زمزمهها به گوش او نیز رسیده بود، بلافاصله پس از جشنواره، قصد نمایش فیلم را داشت که متوجه شد آن حرفهای درگوشی درست بوده است. بهاینترتیب، «خرس» بدون هیچ دلیلی از همان سال 90 در محاق توقیف رفت.













ده سال از زمان ساخت فیلم «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی میگذرد، فیلمی که بعد از ساختهشدن در دوران خود به چیزی فراتر از یک فیلم تبدیل شد. این اثر، پیامآور شادی و صلح در جوامع بینالمللی و سینمایی برای ایرانیان بود. بردن جایزه خرس طلایی برلین، جایزه گلدنگلوب و اسکار بهترین فیلم خارجیزبان سال 2012 بهعنوان اولین فیلم ایرانی در کنار نظرات بسیار مثبت منتقدان سراسر دنیا درباره فیلم، ساخته فرهادی را در جایگاهی خاص و البته دستنیافتنی در سینمای ایران قرار داد. حالا و پس از گذشت چند سال، وحید صداقت با مستند «صحنههایی از یک جدایی» به مسیر ساخت فیلم و مرور اتفاقهای مهم آن پرداخته و خاطره این فیلم مهم سینمای ایران را زنده کرده است.













نقد فیلم در ایران از پرمناقشهترین موضوعهای هنری تمام سالهای بعد از آمدن سینما به ایران بوده است. بحثوجدل درباره موضوعهای مختلفی مانند مسیر تاریخ سینمای ایران، نقاط عطف سینمای ایران (بهطور مشخص «موج نوی سینمای ایران»)، انتخاب میان سینمای آمریکا و شوروی، سینمای جشنوارهای یا مستقل و … همیشه در میان منتقدان و نظریهپردازان سینمای ایران وجود داشته است. برنامه «دوشنبههای سینما» خانه هنرمندان در جدیدترین گفتوگوی زنده اینستاگرامی سراغ مقوله نقد فیلم و تمام مناقشات آن رفته و از سهمنتقد از سه نسل مختلف منتقدان سینمای ایران وضعیت نقد در سینمای ایران را جویا شده است.













«جلال مقدم» فیلمساز بزرگتری در تاریخ سینمای ما میشد اگر تنها یک اشتباه را تکرار نمیکرد؛ زمانی که «راز درخت سنجد» را ساخت، برای تنوع یا شاید هم مسائل مالی، فیلم تجاری و کمارزش «صمد و فولادزره دیو» را هم جلوی دوربین برد. اشتباه او در این بود که از این فیلم، سالم برنگشت تا فیلمهای طبق سلیقه خود را در تاریخ جاودانه کند؛ همانطور فیلمهای کممایه ساخت و قدر خودش را ندانست. این اتفاق در اشلی کوچکتر، برای «منوچهر هادی» رخ داد.













دومین نشست حسین انتظامی، رئیس سازمان سینمایی، پس از یک سال و چند ماه در حالی بهصورت مجازی برگزار شد که همهگیری ویروس کرونا از اسفندماه سال گذشته سینمای ایران را وارد دورانی بحرانی کرده است. تعطیلی سینماها، نگرانی از وضعیت معیشتی سینماگران، ادامه تولید فیلمها باوجود دستور به لزوم رعایت فاصله اجتماعی، تکلیف جشنوارههای سینمایی در دوران کرونا و حرفوحدیثها درباره اکران آنلاین و سامانههای« vod » تنها بخشی از چالشهای سازمان سینمایی در شش ماه گذشته بوده است.













با سابقه بیش از نیمقرن فعالیت در رادیو هنوز با علاقه و پشتکار از ساختمان صداوسیمای اصفهان بیرون میآید و لبخند به لب دارد. گرچه حافظهاش گنجینهای از خاطرات این شهر است، اما هرگز فرسودگی و خمودگی راهی به دل برنای او نیافته است. او را حالا میتوان از قدیمیترین کارمندان رادیو اصفهان برشمرد: رضا نوایی، صدابردار و تهیهکننده که البته کار در رادیو بخشی از فعالیت او طی سالیان بوده است. سالها تلاش او در پیشاهنگی اصفهان، مدیران جهانی پیشاهنگی را به تحسین واداشته است.«سال 1319 در محله چهارسوق شیرازیها کوچه قلعه (نواب فعلی) متولد شدم. آن دوره کوچه ما ازیکطرف به چهارسو و سمت دیگر به صارمیه راه داشت و صارمیه هم تا مدتها خیابانی خاکی بود.