اما اینکه در حقیقت تا چه اندازه میتوانیم رواج و محبوبیت این تئوریها را به اینترنت و فضای مجازی نسبت دهیم، پرسشی است که سالهاست ذهن پژوهشگران را به خود مشغول کرده است؛ و پاسخ آن نیز چندان ساده و سرراست نیست. درحالیکه برخی چنین استدلال میکنند که تئوریهای توطئه بهخوبی در اینترنت و شبکههای اجتماعی نشو و نما مییابند اما هنوز هیچگونه شواهد و مدارکی در دست نیست که بتوان به کمک آنها صحت این مدعا را اثبات کرد. تئوریهای توطئه همواره در جوامع انسانی حضور داشتهاند؛ اما امروزه اینترنت از راههای جدیدی آتش آنها را شعلهورتر کرده است و همچنین منجر به قوت یافتن هرچه بیشتر چنین نظریهپردازیهایی در بین برخی گروهها در فضای مجازی شده است.
پیشینهای دورودراز
تئوریهای توطئه نقشی برجسته و کلیدی را در فضاهای سیاسی کنونی ایفا میکنند؛ اما در حقیقت، اینگونه نظریات پیشینهای دورودراز دارند. قدمت تئوریهای توطئه یهودستیزانه در باب اقداماتِ به باور این نظریهپردازان، شریرانه و سلطهجویانه یهودیان به روزگاران باستان باز میگردد و این نظریهها تا به امروز نیز همچنان به قوت خود باقی هستند. حتی شواهد قابلقبولی وجود دارد که نشان میدهد تئوریهای توطئه در روم باستان نیز رایج و متداول بودهاند. از مجموع اینها میتوان نتیجه گرفت که تئوریهای توطئه در نبود اینترنت نیز خیلی خوب و بدون هیچ کموکاستی نشو و نما مییافتهاند.
برخلاف آنچه احتمالاً فکر میکنید، هیچ شواهد و مدارکی وجود ندارد که اثبات کند امروزه مردم، در مقایسه با دوران قبل از اینترنت، بیشتر مستعد باور کردن تئوریهای توطئه هستند. نتایج تحلیل و بررسی نامههایی که خوانندگان نیویورکتایمز در واکنش به مطالب منتشرشده در این روزنامه برای سردبیر آن نوشتهاند، نشان داده است که بین سالهای 1897 و 2010، جز چند مورد اوجگیری این پدیده در طول رکود طولانی اقتصادی در اواخر قرن نوزدهم و ترس از کمونیسم در دهه 1950 میلادی، چنین نظریهپردازیهایی افزایش چشمگیری نداشتهاند. در کل، به نظر میرسد که مردم همواره تئوریهای توطئه را جالب میدانستهاند و با آنها سرگرم میشدهاند.
اما شواهد محکمی وجود دارد که نشان میدهد بعضی از مردم بیشتر از دیگران تئوریهای توطئه را میپذیرند و اینکه به نظر میرسد باور به چنین تئوریهایی در بین افرادی که به برخی از نیازهای روانی آنها پاسخ متناسب و رضایتبخشی داده نشده است، بهطور ویژهای قویتر و محکمتر باشد.
تمام انسانها نیازمند این هستند که احساس کنند حقیقت را میدانند. آنها همچنین به این نیاز دارند که احساس امنیت و آرامش کنند. علاوه بر این، انسانها به این هم نیاز دارند که احساس خوبی نسبت به خودشان و گروههایی که به آنها تعلق دارند، داشته باشند. افرادی که به این نیازهای آنها پاسخ راضیکننده و مناسبی داده نشده است، بهطور ویژهای تئوریهای توطئه را جذاب و باب طبع مییابند؛ و اما نکته دیگر اینکه اینترنت هم روی همین افراد، یعنی کسانی که ممکن است خود از پیش گرایش بیشتری به چنین تئوریها و نظریهپردازیهایی داشته باشند، بیشترین و قویترین تأثیر را میگذارد.
اینترنت چگونه به تئوریهای توطئه قوت میبخشد؟
تئوریهای توطئه در اینترنت و فضای مجازی بهطور تصادفی و بیقاعده از فردی به فرد دیگر منتقل نمیشوند. روشن است که هرکسی چنین مطالبی را نمیخواند و بهطورقطع همه افراد این تئوریها را نمیپذیرند و با دیگران هم به اشتراک نمیگذارند. در عوض، تئوریهای توطئه معمولاً در بین گروهها و جوامعی به اشتراک گذاشته میشوند که خود از پیش با چنین نظریاتی موافق بودهاند. بهعنوانمثال، احتمال بیشتری وجود دارد که شخصی که عمیقاً باور دارد حملات 11 سپتامبر کار خودیها بوده است، به گروهی از افراد در فضای مجازی ملحق شود و با آنها ارتباط برقرار کند که خودشان هم با چنین نظریهای موافق هستند. بعید است فردی که از پیش به این تئوری باور نداشته است به چنین گروهی ملحق شود یا محتوای منتشرشده در آن را با دیگران به اشتراک بگذارد.
بنابراین میتوان گفت که اینترنت بهطورکلی اعتقاد به تئوریهای توطئه را افزایش نمیدهد؛ اما بهجای آن، نقشی بسیار مهم و تعیینکننده در پرورش گروههای آنلاین متمایز و بهشدت قطبیشده از میان کسانی دارد که به چنین تئوریهایی باور دارند. این افراد نظرات خود و آنچه را بهعنوان شواهد و مدارک تلقی میکنند با دیگر افراد معتقد به اشتراک میگذارند اما معمولاً تمایل کمتری به بحث و تبادلنظر با کسانی دارند که منتقد تئوریهای توطئه هستند؛ بنابراین، به کمک اینترنت، گروههای معتقد به چنین تئوریهایی همگنتر میشوند و باورهای آنها نیز بهمرورزمان شدت و قوت بیشتری پیدا میکنند.
پژوهشی که بهمنظور تحلیل و بررسی تأثیر اینترنت بر تئوریهای توطئه انجام شد، نشان داد که آن دسته از کاربران اینترنت که اطلاعات مرتبط با تئوریهای توطئه را با دیگران به اشتراک میگذاشتند، معمولاً از اطلاعاتی که در تضاد و تناقض با چنین نظریاتی بودند چشمپوشی میکردند. بهعبارتدیگر، این افراد در حقیقت اطلاعاتی را که با عقاید و نظرات قبلی آنها سازگار و همسو نبود، فیلتر یا سانسور میکردند. علاوه بر این، این افراد معمولاً اطلاعات مربوط به تئوریهای توطئه را با دیگر افراد معتقد به اشتراک میگذاشتند بهجای اینکه این مطالب را با کسانی در میان بگذارند که به چنین نظریاتی باور ندارند. این سبک از ارتباط و تعامل منجر به شکلگیری فضاهایی میشود که با اصطلاح اتاق پژواک1 شناخته میشوند، یعنی شرایطی که در آن اطلاعات تنها در صورتی خوانده میشود و با دیگران به اشتراک گذاشته میشود که آنچه را افراد از پیش به آن باور دارند تقویت کند. در چنین سبک تعاملیِ محدود و بستهای، باور به تئوریهای توطئه میتواند بهمرورزمان قویتر شود و از نظرات و عقاید منتقدان و کسانی که به این نظریات باور ندارند هم فاصله بیشتری بگیرد.
نتایج پژوهش دیگری که در سال 2015 منتشر شد نشان داد که احتمال اینکه کسانی که به یکی از تئوریهای توطئه باور دارند، تئوریهای توطئه دیگری را هم که کاملاً جدید، نامرتبط و ساختگی هستند با بقیه به اشتراک بگذارند، بیشتر است. بهعلاوه، احتمال زیادی وجود داشت که کاربرانی که به تئوریهای توطئه بهمراتب سنتیتر و قدیمیتر باور داشتند، نظریههای دیگری را هم که جدید، بهوضوح غلط و بهسادگی قابل راستیآزمایی بودند بازنشر کنند، مثلاً این ایده که منبع انرژی نامحدود و بینهایت کشف شده است. این مطالعه همچنین نشان داد که آن دسته از کاربران اینترنت که به تئوریهای توطئه باور دارند، بدون اینکه نگاهی اصولی و نقادانه داشته باشند، حتی از آن مطالبی هم که تعمداً غلط و بهشدت غیرمنطقی و نامعقول هستند حمایت و آنها را در فضای مجازی بازنشر میکنند.
حال پرسش اینجاست که آیا چنین نظریاتی خطرناک هستند و چرا؟ خب، بله، بعضی از تئوریهای توطئه خطرناک هستند. مثلاً تئوریهایی را که ضد واکسیناسیون هستند در نظر بگیرید؛ این نظریات ادعا میکنند که واکسن مضر است اما شرکتهای دارویی و دولتها آسیبهای آن را از مردم مخفی میکنند. اگرچه روشن است که این تئوریها نادرست هستند اما باز هم میتوانند بعضی افراد را تحت تأثیر قرار دهند و آنها را از واکسینه کردن فرزندانشان بازدارند. یا تئوریهای توطئهای را در نظر بگیرید که ادعا میکنند تغییرات اقلیمی دروغ است و دانشمندان حوزه محیطزیست این حقه را سر هم کردهاند تا بودجه بیشتری برای امور پژوهشی به آنها اختصاص داده شود. باوجوداینکه شواهد و مدارک فراوانی وجود دارد که نشان میدهد تغییرات اقلیمی دروغ نیست اما درهرحال این نظریات مانع از آن میشوند که مردم در راستای کاهش رد پای کربنیشان اقدام کنند.
تئوریهای توطئه میتوانند عواقب و نتایج جدی و مؤثری را در پی داشته باشند و ما همچنان در حال تحقیق و بررسی بیشتر هستیم تا بفهمیم که افراد در چه مواقعی و چطور این نظریات را با یکدیگر به اشتراک میگذارند و اصلاً چرا برخی افراد این تئوریها را میپذیرند و آنها را به توضیحهای متعارفتر و قابلقبولتری که میتوان برای مسائل ارائه کرد، ترجیح میدهند. بیتردید درک بهتر این موضوع که تئوریهای توطئه چطور در اینترنت و شبکههای اجتماعی جریان مییابند، نقشی کلیدی در یافتن راههایی خواهد داشت که به کمک آنها بتوان به بهترین و مناسبترین نحو به این پدیده پاسخ داد.
پینوشتها:
1. echo chamber
این مطلب ترجمه مقالهای است به قلم کارن داگلاس، استاد روانشناسی اجتماعی در دانشگاه کنت، که در تاریخ 18 ژوئن 2018 در وبسایت کانورسیشن (theconversation.com) منتشر شده است. این سازمان رسانهای میکوشد نتایج پژوهشها و مقالات منتشرشده توسط محققان، متخصصین و دانشگاهیان در حوزههای مختلف را در دسترس عموم قرار دهد.