احتمال شکست سقف 32هزار تومانی دلار
قیمت دلار مهمترین متغیر اقتصادی محسوب میشود که در تمام بازارها اثرگذار است. قیمت دلار به دو عامل وابسته شده است؛ یکی بحث بودجه1400 و دیگری بحث اتفاقاتی است که پیرامون بازگشت آمریکا به برجام رخ میدهد. کلیات بودجه مورد تأیید مجلس واقع شد. در لایحه ابتدایی که دولت ارائه کرد، فروش 2.3 میلیون بشکه نفت در روز پیشبینی شده بود که به نوعی بتواند هزینههای برآورد شده را جبران کند؛ اما در واقعیت این اتفاق رخ نمیدهد. در شرایطی که در آستانه سال 1400 هستیم؛ اما هیچ اتفاقی حتی با وجود ضربالاجل اعلامی ایران رخ نداده است و در صحبتهای بایدن در نشست مونیخ نیز حرف قابلیتوجهی شنیده نشد. اعتقاد دارم که برجام انجام میشود اما در دولت فعلی بعید است این اتفاق رخ دهد و به دولت بعدی موکول میشود. در هر حال مجلس به میزان فروش نفت انتقاد داشت. به اعتقاد بهارستاننشینان، بودجه خوشبینانه بود و در نتیجه در کمیسیون تلفیق بودجه را تعدیل کرده و میزان فروش نفت را در سه سناریو تعریف کردند. عدد محتملی که دولت بتواند نفت را بفروشد همان سناریوی حدود 800 هزار بشکه در روز است و بعید است بیش از این باشد. در این حالت دولت با کسری بودجه بین 300 تا 400 هزار میلیارد تومانی مواجه می شود. این در شرایطی است که اوراق بدهی مبتنی بر فروش نفت تدارک دیده شده است؛ اما مجلس آن را قبول ندارد؛ چرا که عملا دولت میخواهد نفت سالهای بعد را به مردم بفروشد.اگر قیمت نفت در سالهای آینده بالاتر از قیمت قرارداد باشد، دولت مابهالتفاوت را به مردم پرداخت میکند و اگر قیمت نفت افت داشته باشد، میزان سود مشخصی را پرداخت میکند. دولت در واقع قصد داشت با این کار پول نفت فروش سالهای بعد را تأمین کند. هدف دولت نیز جبران کمبود نقدینگی و هزینههای سرسامآور بودجه است. در نتیجه دولت بار دیگر این مسئله را در بودجه گنجانده است.از سوی دیگر دولت قصد دارد در سال آینده نزدیک به 100 هزار میلیارد تومان از طریق فروش داراییها در بورس تأمین مالی انجام دهد. در هر حال اگر دولت بتواند همان 800 هزار بشکه در روز را بفروشد، با نفت 50 دلاری در هر بشکه حدود 15 میلیارد دلار درآمد خواهد داشت.
اگر این اتفاق رخ دهد جمع عرضه ما که شامل نفت، فراوردههاو مشتقات نفتی است حدود 50 میلیارد دلار خواهد شد و این در حالی است که تقاضا حدود 70 میلیارد دلار است. از سوی دیگر، زیرساختهای فعلی کشور نیاز به بازسازی دارد. اگر در همین صنعت نفت زیرساختها بازسازی نشود، شاید در سالهای آتی در استخراج نفت به مشکل بخوریم. بدون در نظر گرفتن مخارج سرمایهای حدود 70 میلیارد دلار تقاضای ارز وجود داردو این نشان میدهد میلیارد دلار مازاد تقاضا در بحث ارز داریم. اگر درخصوص آینده خوشبینی وجود نداشته باشد ، دلار بار دیگر حباب پیدا کرده و اگر توافق نکنیم و فروش نفت در حدود 800 هزار دلار باشد روند صعودی دلار آغاز شده و حتی از سقف 32 هزار دلار هم خواهد گذشت. قیمت ذاتی دلار اکنون حدود 22 هزار تومان است و اعداد بالاتر به خاطر آن است که آینده خوب ترسیم نشده است. اگر آمریکا هم به برجام بازگردد (که در سال بعد محتمل است) بعید است دلار پایین تر از 20 هزار تومان بیاید؛ چراکه در قیمتهای پایینتر تقاضا برای دلار زیاد است و حتی خروج سرمایه نیز ممکن است در آن محدوده رخ دهد. اگر بالاتر از 800 هزار بشکه را بفروشیم کف همان 22 هزار تومان و از آن طرف سقف 26 و 27 هزار تومان را خواهیم داشت؛ اما اگر زیر 800 هزار بشکه بفروشیم به سقفهای قبلی خواهیم رسید. در نتیجه تا حدودی میتوان اطمینان داشت که دلار از 20 هزار تومان پایینتر نخواهد آمد.
ثبات احتمالی در بازار طلا و مسکن
در دیگر بازارهای موازی، فشار روی قیمت طلا زیاد شده است. پایههای نوسان قیمت طلا دلار و انس است. از یک سو در بخش قبل به محدوده حرکت دلار اشاره کردم، انس نیز به خاطر واکسیناسیون کرونا در محدوده 1750 تا 1850 در حال نوسان است. در نتیجه میتوان تخمین مناسبی از حرکت قیمت طلا داشت. اما بازار مسکن چون بعد از روند صعودی که در یک سال گذشته داشته است، افت سنگینی را تجربه نکرده، امکان دارد وارد دوران رکود شود. در نتیجه بعید است پولها وارد بازار ملک شود؛ چون افت قیمتی نداشتیم و شاید حتی پول از بازار مسکن خارج شود.
ترکیب سهام دلاری و ریالی در سبد بورسی
برای تحلیل بورس نیز باید بازار را به دو گروه اصلی تقسیم کنیم. سهامی که دلاری بالا میروند مانند گروههای فلزی، معدنی، پتروشیمی و تا حدودی پالایشگاهی و سهامی که ریالی یا غیردلاری هستند که این بخش به چند دسته تقسیم میشود. برخی نوسان دلار خیلی در آنها تأثیرگذار نیست؛ مثل گروه انفورماتیک. برخی سازمان حمایت نرخ فروش آنها را تعیین میکند و نرخهای بهای تمامشده یا مواد اولیه آنها به صورت دلاری است. در نتیجه اگر دلار ثبات داشته باشد میتوان برآورد داشت که نرخهای فروششان که به اندازه دلار رشد نکرده، افزایش یابد.در این دسته میتوان به گروه روانکارها اشاره کرد. یک سری سهام هم مثل گروه روغن خوراکی و دارو ارز 4200 میگیرند.
در سبد سرمایهگذاری باید ترکیبی از هر دو بخش ریالی و دلاری باشد. در قسمت دلاری سهامی که از نظر P/E شرایط مطلوبی دارند مثل «کاوه»، «واحیا»، «کچاد» و … در سهام ریالی هم علاوه بر اینکه باید نسبت P/E خوبی داشته باشند باید به دنبال سهامی بود که در صورت بازگشت آمریکا به برجام، بازدهی خوبی خواهند داشت همانند «ودی»، «وپارس»، «حسینا»، «بمپنا» و … .
یکسری شرکتها هم هستند که تجدید ارزیابی دارند . هرچه تجدید ارزیابی رقم سنگینتری داشته باشد تأثیر بیشتری بر قیمت خواهد گذاشت. قیمت تعدیلشده برخی شرکتها بعد از تجدید ارزیابی داراییها به حوالی 100 تومان خواهد رسید؛ چون کف قیمت سهام در بازار حدود 200 تومان است، این نوع سهام میتواند بازدهی خوبی داشته باشد. در شرایط عادی تا زمان برگزاری مجامع در تیر رشد 30 تا 40 درصدی بازار دور از انتظار نخواهد بود. قیمتهای جهانی رشد چشمگیری داشته؛ مس به 9000 دلار رسیده است و روی، آلومینیم، سرب، سنگآهن و… رشد خوبی داشتهاند و میتوانند بر قیمت سهام تأثیرگذار باشند.
بورس بهترین بازار برای سرمایهگذاری
اگر ریزش عجیبغریبی در دلار نداشته باشیم، شرایط کلی بازار سرمایه خوب است و بورس رقیب خاصی نخواهد داشت. یک مقدار بازار رمزارزها داغ شده است، بهخصوص بیتکوین که به 55 هزار دلار رسیده است. ولی بیتکوین چون یک ارز بدون پشتوانه است، شاید سرمایهگذار خاصی به این بازار ورود نکند، اگر هم وارد شود، در کوتاهمدت سریع از آن خارج شود. ممکن است در روز نوسان 20درصدی داشته باشد به همین خاطر ضرر این بازار میتواند سرمایهگذاران را فراری دهد. ارزش بازار رمزارزها پایین است و حتی پولهای کوچک هم میتوانند در این بازار تأثیرگذار باشند. مشکل اصلی بورس آن است که در عین ارزندگی بخشی از پولها از بازار خارج شده یا در صندوقهای درآمد ثابت بلوکه شده است. اگر سمت تقاضای بازار تقویت شده یا مواردی همانند افزایش سرمایهها تسریع و تسهیل شود، بازار ظرفیت دارد که بالا برود. زمانی بازار ارزنده نبود؛ ولی اعتماد بود. اکنون بازار ارزنده است؛ ولی اعتماد نیست. اعتماد مردم بعد از نصف شدن شاخص ازبین رفت و کاهش شدیدی داشت. برگشت این اعتماد کمی سخت است و شاید در کوتاهمدت اتفاقی نیفتد.
اکنون با تغییر دامنه نوسان شاهد آن هستیم که صففروشها خیلی پرحجم نیست؛ چرا که سهامدار این مسئله را در نظر میگیرد که اگر امروز بفروشد، ممکن است فردا سهم سه برابر بیشتر رشد کند و برای همین شاید سهامدار کمی دست نگه دارد. در نتیجه تغییر دامنه نوسان بهرغم موافق و مخالفانی که داشته، در کل اتفاق بدی نیست. در شرایطی که وضعیت اقتصادی شرایط ایدئالی داشته باشد این اتفاق مثبت خواهد بود. از سوی دیگر میتوان مثل بازارهای جهانی دامنه نوسان را برداشت تا سهام با یک حجم مبنای معقول به قیمت ذاتی خود برسد.