ایران یکی از کانونهای اولیه فرهنگ و تمدن بشری در جهان است و این سرزمین از هزاران سال پیش در بسیاری از علوم سرآمد بوده است. ایرانیان در طول تاریخ همیشه در علم و ادب و هنر پیشتاز بودهاند؛ به طوری که بسیاری از اندیشمندان و مورخین غرب بر این نکته اذعان دارند.
طب ایرانی
یکی از علوم مهم که همگی به آن میبالیم، طب قدیمی ایران است که ریشه در فرهنگ چند هزار ساله این آب و خاک دارد و شاخهای از آن با عنوان تدابیر غذایی طب ایرانی دارای شهرت جهانی است. این شاخه از طب در زندگی انسانها وظیفه حفظ سلامتی و درمان دردها را بر عهده داشته، شادابی و عمری مفید را برای آنها به ارمغان میآورد.
طب ایرانی برنامه غذایی انسانها را طوری ارائه میدهد و به گونهای با زندگی افراد عجین میشود که یک فرد در محرومترین نقاط این کره خاکی نیز میتواند با حفظ سلامتی کامل زندگی خود را بگذراند و نیاز به هیچ نوع درمان و دارویی نداشته باشد.
پزشکان بزرگ ایرانی همچون رازی و بوعلیسینا و جرجانی توانستند طب ایرانی را احیا کرده، این علم را که میراث گذشتگانشان بود و قدمتی به بلندای تاریخ داشت در دانشگاه جندیشاپور که یکی از مهمترین دانشگاههــــــای پزشکی جهان بود، عملی و به دنیا عرضه کنند.
همگان باید مباهات کنیم که کتب معتبری همچون قانون در طب، الحاوی و اعراضالطبیعه و بسیاری دیگر که صدها سال به عنوان مرجع پزشکی مورد استفاده در محافل بزرگ علمی بودند، تألیف حکیمان اندیشمند ایرانی هستند.
قبل از اسلام پیامبر ایرانی، زرتشت، بهترین آیین بهداشت و درمان را به دنیای امروز عرضه کرد و سپس اسلام و پیامبر خاتم با کلمه توحید و کتاب آسمانی قرآن، کاملترین آموزهها را برای سعادتمندی ما به ارمغان آوردند و حکمای ما با الهام از این هدیه الهی، پایههای اساسی طب ایرانی اسلامی را بنا نهادند؛ اما مهاجمان، علم ما را به یغما میبردند و به نام خود ثبت میکردند.
در هر صورت مردم سرزمین ما که به بیماریهای گوناگون مبتلا میشدند، این حکیمان حاذق و آگاه بر طب ما بودند که آنها را درمان میکردند.
سبک زندگی ایرانی
ایرانی به خوراک و نوشیدنی، نوع غذا، چگونگی پخت آن، ظروف مورد استفاده، روغن و نان مورد مصرفش اهمیت میداد.
حمام ایرانی برای او همچون درمانگاه بود. ایرانی آب چشمه مینوشید. کود حیوانی به کشتزارش میداد. مزاج مسکنش را با مزاج خود و اهل خانه تطبیق میداد.
ایرانی تن سالم داشت. چون میدانست چگونه بخورد و چه بنوشد.
ایرانی کمتر نیاز به جراحی داشت. چون داروی همه دردهایش را در آفرینش خدای یکتا جستوجو میکرد.
ایرانی به سلامت جسم و روح خود اهمیت میداد و زندگی خود را بر پایه رابطه تنگاتنگ با طبیعت به پیش میبرد.
در مکتب بزرگ ایرانی اسلامی که ریشه در ایمان و عشق به آفرینش خدای یکتا دارد، برجستهترین افراد با برترین اندیشهها، در شاخههای مختلف علم پرورش یافتهاند. اینان مصداق جمله بزرگ اسلام هستند که فرمودند: علم اگر در ثریا باشد، مردانی از پارس به آن دست خواهند یافت.
در گذشته به پزشکان ایرانی حکیم هم میگفتند چون یک پزشک علاوه بر طبابت، باید علوم اخلاق، منطق، فلسفه، نجوم و طبیعت را میآموخت و بعد به مداوای بیماران میپرداخت.
پزشکان ایرانی در گذشته در بهترین مکتب اخلاق پزشکی آموزش میدیدند و آن را به کار میبستند. از جمله بوعلی سینا که نامش در طب سنتی ایران میدرخشد به تمام علوم زمان خود احاطه داشت و این موضوع در کتاب قانون بوعلی سینا به وضوح احساس میشود.
تدابیر اصولی تغذیه ایرانی
ایرانیان از دیرباز تغذیه را یکی از مسائل مهم زندگی خود میدانستهاند، به این معنی که برای حفظ سلامت خود سعی در رعایت آداب تغذیه داشته، تدابیری را برای آن در نظر گرفتهاند.
این تدابیر ارزشمند هم باعث حفظ سلامتی میشوند و هم اینکه در صورت بروز بیماری، بهترین راه درمان را نشان میدهند. ایرانیان با استفاده از همین دستورات غذایی در طب سنتی در گذشته قویترین و سالمترین مردمان بودند.
برای مثال در این طب، غذا گیاهی و معدنی بوده، غذای حیوانی در رتبه دوم قرار داشت. چرا که گیاهان از نظر جنس و مبدأ خلقت به انسان نزدیکتر هستند.
حتما میدانید که حیوانات ابتدا گیاه میخورند و در مرحله بعد غذای انسان میشوند، مسیری که گیاه در بدن حیوان طی میکند تا به بدن انسان برسد با تحولاتی همراه است.
این تحولات در بسیاری مواقع مفید هستند، ولی در بعضی اوقات سموم مختلفی را تولید میکنند. به همین دلیل در تدابیر غذایی ایرانی، غذای گیاهی نسبت به غذای حیوانی بیشتر توصیه شده است.
نحوه آمادهکردن غذا و ظروف غذایی نیز طبیعی و از بهترین نوع بود تا سلامت غذا را حفظ کند.
بهترین ظروف مسی و سنگی و بهترین نحوه آمادهکردن غذا به صورت کبابی و آبپز بود و کمتر از غذاهای سرخکردنی استفاده میشد. نحوه استفاده از غذا نیز بر اساس مزاج انسان و غذا بود.
در همین راستا غذاها را بر اساس سردی، گرمی، تری خشکی تقسیم کردهاند؛ مثلا انگور گرم و تر، خیار سرد و تر، برنج سرد و خشک، زنجبیل گرم و خشک است. به همین ترتیب برای تمام غذاها مزاجی مشخص تعیین شده است.
هر فردی که دارای مزاج گرم است، باید غذاهای سرد را بیشتر از غذاهای گرم استفاده کند و برعکس.
در فصول مختلف ایرانیان غذاهای مختلفی مصرف میکردند. چون هر فصلی دارای مزاج خاص است. زمستان سرد و تر، بهار گرم و تر، تابستان گرم و خشک و پاییز سرد و خشک است.
با این اوصاف باید در زمستان بیشتر غذاهای گرم و خشک، در بهار غذاهای سرد و خشک، در تابستان غذاهای سرد و تر و در پاییز غذاهای گرم و تر مصرف شود.
اما آداب تغذیه در ایران با روشهای تغذیه جدید و مدرن کاملا متفاوت شده است. اکثر روشها و توصیههای تغذیه جدید و مدرن بیماریزا و مضر است و به هیچ عنوان در طب سنتی ایران توصیه نمیشود.
تفاوتهای غذایی قدیم و امروز
در تغذیه ایرانی ظروف سنگی یا مسی ظروف شفابخش شناخته شده است که در حفظ سلامتی اثر مستقیم دارند؛ اما در زندگی مدرن از ظرف تفلون، آلومینیوم و پلاستیکی بیشتر استفاده میشود که نهتنها مفید نیستند، بلکه مضر و سرطانزا نیز هستند.
در نغذیه ایرانی، رعایت مزاج از مهمترین اصول است؛ اما در تغذیه مدرن هیچ اثری از توصیه مزاجی نیست و مزاج در آن جایگاهی ندارد. ایرانی تا غذا با مزاجش سازگار نباشد، از آن استفاده نمیکند؛ اما در مدرنیسم به مزاج خود و غذا اهمیتی نمیدهند.
در تغذیه ایرانی دو وعده در روز آن هم صبحانه و شام توصیه میشود؛ اما در تغذیه مضر شام را مضر میدانند و میگویند یا نباید شام خورد یا سبک باشد برخی هم که حتما مصرف سه وعده را ضروری میدانند.
در تغذیه ایرانی غذا به صورت طبیعی استفاده میشود اما در تغذیه مدرن اغلب غذاهای یخزده و پاستوریزه استفاده میشوند که خاصیت آنها به علت فرایندی که روی آنها صورت گرفته از بین رفته است. همچنین سفرههای قدیم سفره قلمکار بود؛ اما حالا سفرههای پلاستیکی استفاده میشود که ضمن ایجاد عوارض، به محیطزیست آسیب میزند. در تغذیه ایرانی روغن حیوانی، نان طبیعی بهخصوص سنگک، نمک بدون ید و آب چشمه توصیه میشود؛ اما در تغذیه مدرن نان ماشینی، نمک یددار و آب معدنی که در ظروف نگهداری میشود، مورد توصیه است که همگی مضر است. در تغذیه ایرانی به هیچ عنوان افزودنی مجاز نیست ولی امروزه در اکثر غذاها از مواد افزودنی استفاده میشود که سرطانزا هستند. بنابراین میبینیم این تغذیه ایران است که طبیعی، شفابخش و داروهای همه دردهاست.