جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران در چهلمین دوره خود با استقبال کمنظیری از سوی فیلمسازان مواجه شد. در میان انبوه آثار جشنواره، فیلم کوتاه «سایه سلطان» به کارگردانی هادی شریعتی، موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین فیلم مستند شد.
با نگاهی به چهار دهه فعالیتهای فرهنگی، بهویژه در حوزه سینمای دفاعمقدس، درمییابیم که تاکنون، رویکردهای مختلفی در تولیدات سینمای دفاعمقدس وجود داشته است.
سینمای کودک و نوجوان در دوران اوج فعالیت خود در ایران، با دغدغههای تربیتی و فرهنگی همراه بوده است. این سینما پس از یک دوره اوج در دهه 70 به مرور به وضعیتی دچار شد که به گفته کنشگران این عرصه، از مخاطب واقعی خود فاصله گرفته و از ضعف کیفی آثار رنج میبرد.
اهمیت مخاطب در وهله اول از این مسئله برخاسته است که اساسا سینما بدون مخاطب، سینما نامیده نمیشود و مخاطب را میتوان یکی از ارکان جداییناپذیر و مهم سینما دانست.
میبینیم که در سینمای هند، ژاپن، کره، سنگاپور، اسپانیا، فرانسه، هلند، کانادا و آمریکا چگونه نابینایان را افرادی توانمند و بااستعداد نشان دادهاند؛ اما در سینمای ایران در بسیاری موارد صرفا احساس ترحم یا بدبختیها را منعکس کردهاند.
نهادهای سیاستگذار در این سالها سیاستی نورزیدند که سینما را نجات دهند یا اگر ورزیدند، فایدهای نکرده. از مدیریتهای موقت و کوتاهمدت چیزی بیش از این هم نمیشود انتظار داشت.
حدود 50 سال پیش در سالهایی که سینمای رایج و غالب ایران در خدمت به سرمایه داری و سودای سرگرم سازی مخاطب از فقر اندیشه و نگرش اجتماعی رنج میبرد؛ عدهای جوان عاشق سینما و به اصطلاح «سینه فیل» به شکل مستقل و خودجوش در کنار هم قرار گرفتند و زیستن در دوران دوربینهای هشت میلیمتری را قدر دانستند تا با حداقل امکانات و کمترین هزینه از سینما زندگی بسازند. این همزیستی و رفاقت در معنای واقعی کلمه به جنبش و جریانی پیشرو، زنده و تاثیرگذار بدل شد که در اواخر در دهه 40 و همزمان با موج نو سینمای ایران پایههای ساخت فیلم کوتاه در دوران و دهههای بعدی در ایران را شکل داد و هر چند پس از یک دهه فعالیت ادامه پیدا نکرد اما در تاریخ سینمای ایران ماندگار شد.
صنعت سینما در دوران کرونا، بیشترین ضرر و خسارت را در میان تمامی کسبوکارها شاهد بوده است. هم از این منظر که سینماداران بسیاری به سمت ورشکستگی کامل سوق پیدا کردند و هم از این بابت که رسیدن به حد نرمال تعداد مخاطب، فرایندی است که طبق یک بررسی ساده، تا سالها به طول خواهد انجامید. سینمایی که قرار بود طی یک برنامه پنجساله، تعداد مخاطبانش را به 100 میلیون در سال برساند، حال باید تقلا کند تا به همان تعداد 26 میلیون و 311 هزار نفرِ سال 98 برسد. چشماندازی که برخی کارشناسان، آن را به دلیل تلاش مردم برای تغییر روحیات خود، در کوتاهمدت، شدنی و عدهای دیگر به دلیل اعتماد ازدسترفته مردم نسبت به سینما، آن را تا چند سال آینده، محال میدانند.
طهران، خیابان شاهپور، خیابان مختاری، کوچه اردیبهشت. زادگاهی آشنا برای مخاطبان هزاردستان. مکانی که حاتمی خودش را در آن جای گذاشته و با سرک کشیدنهای درونی خود به آن مکان تراوشات ذهنی برآمده از زیستش را در آثارش متجلی ساخته است. او دانشآموخته دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر بود و حداقل 15 فیلم بلند سینمایی و چندین مجموعه تلویزیونی ساخته است. این کارگردان و فیلمنامه نویس کار هنری خود را با نویسندگی در تئاتر آغاز کرد و نمایشنامههای «ساتن»، «قصه حریر»، «ماهیگیر»، «حسن کچل»، «چهل گیس» و شهر «آفتاب و مهتاب» را برای تئاتر نوشت و برخی آثار سینماییاش «طوقی»، «سوته دلان»، «حاجی واشنگتن»، «کمال الملک»، «دلشدگان» و یکی از مشهورترین آثار این کارگردان صاحب سبک سینمای ایران سریال ماندگار «هزار دستان» است.
گزاره اصلی که در خورشید به عنوان هسته مرکزی فیلم قلمداد میشود، به نوعی بازنمایی موضوع فقر در کالبد «کودکان کار» است. تفکری که در نگاه پارامتریک مجیدی در گونههای مختلف تکرار و در «بچههای آسمان» شکل سراپا و ماندگاری به خود میگیرد. فیلمی که همچنان بعد از گذشت سالها در ذهن مجیدی تازه مینماید، خیلی از المانها و عناصر صحنه که در بچههای آسمان کار شده بود در فیلم سینمایی خورشید تکرار میشود، به طور مثال: نام بازیگر اصلی فیلم «علی» است و با نام علی ماندگاری بازیگر کودک آن فیلم (بچههای آسمان) مشابه است. یا زهرا نام دختربچهای که کفش خود را به دلیل سهلانگاری برادر گمکرده است و با کودک خردسال افغان خورشید که بار دراماتیک فیلم را همچون زهرای بچههای آسمان دوچندان میکند.
کرونا اگرچه لطمات جبرانناپذیری بر پیکره سینما و تولیدات آن وارد آورد، اما برای گروه معدودی، بسیار پربار بود. در این 17ماه کرونایی، سالنهای سینمایی بسیاری در سراسر کشور متضرر شدند و پیرو این تعطیلیها، سرمایههای سینمایی فراوانی، در صف اکران سوخت و این صف، هماکنون، طویلتر از هر زمان دیگری، حدود 200 فیلم را به خود میبیند. از حجم تولیدات سینمایی کاسته شده و شبکه نمایش خانگی در این بحبوحه توانست قدعلم کرده و راهی که باید سالها پشتسر میگذاشت تا به بهرهوری برسد را تنها در عرض چند هفته طی کرد.
تیر ماه است، سخن از عباس کیارستمی خنکایی است که به سینمای تب زده این روزها جانی دوباره میبخشد. او در تیر ماه متولد و در همین ماه به ابدیت سفر میکند. چه خوب است که به رسم «تکرار» از او یاد کنیم. نه فقط برای برگزاری نکوداشت یاد او که آنهم بباید و بل اینکه با تکرار از او به فصلی تازه بیندیشیم که سینمای امروز بدون کیارستمی انگار چیزی کم دارد.