به گزارش اصفهان زیبا؛ با طلوع فجر انقلاب اسلامی و پایان دوران حکومت سیاه پهلوی دیری نپایید استکبار جهانی که دستان خونآلودش از منابع غنی ایران کندهشده و در استراتژی جغرافیای خاورمیانه با مانع جمهوری اسلامی مواجه شده بود، صدام رئیس حکومت بعث عراق را فریب داد و به طمع اینکه قدرت اول منطقه شود، علیه نظام جمهوری اسلامی نوپای ایران تحریک کرد تا به این ترتیب بتوانند به خیال خود مجددا به چپاول ایران دست بزنند.
تجاوز حکومت بعث عراق به سرزمین ایران اسلامی آغاز شد و عاشقانههای مردم دلداده خمینی کبیر در آزمونی بزرگ قرار گرفت. در این نوشتار به سینمای دفاع مقدس از آغاز تاکنون نگاهی انداختهایم.
ظهور جنبش معنوی فرزندان خمینی کبیر
با شروع جنگ تحمیلی طبیعی بود که هنرمندان سینما همپای دیگر رزمندگان برای ثبت لحظههای جنگ در این میدان نبرد حضور داشته باشند. در یکی از این روزهای جنگ، دوربین مستندساز آرامآرام به رزمندهای که یک دست نداشت و در دل خاکریز نشسته بود، نزدیک میشود…
گزارشگر میگوید: خودتان را معرفی کنید. او خود را اینچنین معرفی میکند: «سرباز اسلام؛ حسین خرازی…!» حسین خرازی همان فرمانده نامدار و بااخلاص که به سربازانش میگفت کار باید برای رضای خدا باشد و خود را نه یک فرمانده که یک سرباز اسلام معرفی میکرد.
این بیان سرشار از خضوع و گمنامی توسط یک فرمانده بزرگ، درست همان نقطهای است که سینما را وارد یکگونه جدید از فیلمسازی میکند و در آنگونه، تکنیک جای خود را به مفاهیم انسانی و اخلاقی میدهد که در هیچ جنگی تاکنون تجربه نشده است؛ مفاهیم جدید انسانی که فرزندان مکتب خمینی کبیر آن را به ظهور و بروز رسانده بودند؛ سینمایی که بر اساس فرمایشات راهگشا و روشنگرایانه حضرت امام (ره) که فرمودند «ما با سینما مخالف نیستیم ما با فحشا مخالفیم…»، در سالهای بعد از انقلاب، اجازه ظهور و بروز پیدا کرده بود و حالا با ورود فیلمسازان آماتور و نیمهحرفهای، در روزهای آغازین جنگ به جبههها توانست رسالت خود را که ثبت مستندات وقایع جبهههای حق علیه باطل بود، به انجام برساند.
شکلگیری ژانر سینمای دفاعمقدس
دوران هشتساله دفاع مقدس و مقاومت رزمندگان اسلام در صحنههای نبرد، تداعیکننده یکی از زیباترین جلوههای تمدن بشر بود که در آن، ایثار، گذشت، جهاد و شهادت، جلوهگر بود.
این ویژگیهای ارزشمند رفتاری، موجب شکلگیری فرهنگ دفاع مقدس شد تا درنهایت ژانری که میتوانست سینمای جنگ نامیده شود، بهواسطه بروز رفتارهای خارقالعاده انسانی رزمندگانش به سینمای دفاعمقدس مبدل شود، سینمایی که گونه منحصربهفرد سینمای ایران نام گرفت.
ژانر دفاعمقدس با پرداختن به روحیات رزمندگان، باورها و اعتقادهای آنها بر اساس وجوه شخصیتی رزمندگان بهتدریج به اوج خود رسید و موجب ارتقای سطح کیفی سینمای دفاعمقدس شد.
در این میان، نگاه و رویکرد مسئولان و فیلمسازان به دفاعمقدس در فرایند شکلگیری اینگونه سینمایی و ارتقای سطح آن مؤثر بوده است که آن را میتوان از دو منظر واکاوی کرد.
رویکرد اول رویکرد الهی، ارزشی و حماسی است که از بدو انقلاب، ظهور و بروز یافته و شهید سید مرتضی آوینی را میتوان از اصلیترین چهرههایی نامید که در توسعه این فکر مؤثر بوده است.
رویکرد دیگر که بسیاری از تولیدات سینمای دفاع مقدس و بهویژه تولیدات پس از جنگ را شامل میشود، رویکرد انتقادی یا نقادانه به موضوع جنگ است. در این رویکرد، فیلمساز، سراغ معضلها و آسیبهایی میرود که زیر خاکسترها و غبارهای جنگ پنهان مانده و عمدتا با پایان جنگ و کنار رفتن غبارها، دوربین سینما به سمت آنها تغییر جهت میدهد.
سینمای دفاع مقدس در سایه سوءمدیریت
آنچه در بررسی وضعیت تولید فیلمهای دفاعمقدس طی چهار دهه پس از انقلاب نشان میدهد، این است که تولید آثار سینمایی و دفاع مقدس با افتوخیزهای فراوانی روبهرو بوده است.
این ژانر سینمایی به دلیل بیبرنامگی، بهجای رشد و بالندگی، در مسیر افول حرکت کرده و طی سالهای گذشته به لحاظ کمی و کیفی، مسیر قهقرا را طی کرده است.
با نگاهی به چهار دهه فعالیتهای فرهنگی، بهویژه در حوزه سینمای دفاعمقدس، درمییابیم که تاکنون، رویکردهای مختلفی در تولیدات سینمای دفاعمقدس وجود داشته است.
هدف همه این رویکردها، بازیابی فرهنگ و ارزشهای نهفته در دفاع مقدس و انتقال آن به نسلهای آینده بوده است؛ ولی رسیدن به این هدف و آرزوی شیرین، مقدماتی را میطلبد که در سایه سوءمدیریت و استراتژی غلط مدیران فرهنگی تحقق پیدا نکرد.
تاریخ تولیدات سینمای دفاعمقدس
در سالهای اولیه جنگ، نداشتن تجربه در ساخت فیلم جنگی و فقدان شناخت از حالوهوای حاکم بر جبههها باعث شد تا نخستین نمونههای این ژانر، آثار قابلقبولی از کار درنیایند؛ سالهایی که هنوز سینمای جنگ هویت نیافته بود؛ هرچند از دل همین تجربهها و همین فیلمها، سینمایی قهرمانمحور پدید آمد که در دهه ۶۰ تماشاگران بسیار داشت.
در بررسی سینمای جنگ نقش و اهمیت فیلمهایی چون «عقابها»، «گذرگاه»، «بلمی بهسوی ساحل» و «کانیمانگا» را نباید فراموش کرد؛ فیلمهایی که به جای شخصیت بیشتر به حادثه اهمیت میدادند و به گیشه سینماها رونق میبخشیدند.
آنچه از آن بهعنوان سینمای دفاعمقدس یاد میشود با فیلم «دیار عاشقان» آغاز شد، با «پرواز در شب» ادامه یافت و با «دیدهبان» و «مهاجر» اوج گرفت. در این میان اما باید سهمی ویژه برای مجموعه «روایت فتح» قائل شد. کاری که مرتضی آوینی و گروهش انجام دادند، ارائه تصویری بیواسطه از فضای حاکم بر جبههها بود.
با تصاویری که اغلب به شیوه دوربین روی دست فیلمبرداری شده بود و با گفتار متنهایی که آوینی خود مینوشت و میخواند، شیوه تازه و بدیعی در مستندهای جنگی شکل گرفت که بعدها مستند اشراقی نامیده شد، مستندهایی که سینمای دفاعمقدس را وارد فضایی تازه کرد.
سینمای دفاعمقدس در دهه 60 و 70
بهترین فیلمهای دفاعمقدس اغلب پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ساخته شدند. از «مهاجر» و «هور در آتش» گرفته تا «سفر به چزابه» که همگی در انتهای دهه ۶۰ یا نیمه اول دهه ۷۰ ساخته شدند و جایگاهی تثبیتشده بهعنوان بهترینهای سینمای دفاعمقدس دارند، سینمایی که از نیمه دوم دهه ۷۰ دچار بحران شد.
بهترین فیلمسازان این عرصه ترجیح دادند بهجای فیلم دشوار جنگی، سراغ گونههای دیگر بروند. بیشتر فیلمسازان شاخص سینمای جنگ در دهه ۷۰ سراغ سینمای اجتماعی رفتند.
هرچه زمان گذشت، ساخت فیلم جنگی دشوارتر و پرهزینهتر شد. خروجی نهادهایی که متولی سینمای دفاعمقدس محسوب میشدند، در اغلب موارد قابلقبول نبود و در مواردی بهنظر میرسید فیلمسازان جوان از فیلم جنگی بهعنوان سکویی برای ورود به سینمای حرفهای استفاده میکنند.
دهه 80 برای سینمای دفاعمقدس
سینمای دفاعمقدس نتوانست از این گنجینه بیانتهای دفاعمقدس بهره ببرد و در ورطه تکرار افتاد و آثاری جلوی دوربین رفتند که اغلب فاقد ارزشهای سینمایی و بدون حداقل جذابیت برای جذب مخاطب بودند.
از نیمه دوم دهه ۸۰ با ورود دهنمکی به عرصه و ساختهشدن سری فیلمهای «اخراجیها» بعد از سالها فیلمهایی از سینمای دفاعمقدس با اقبال عمومی مواجه شدند.
دهه 90 و سینمای دفاعمقدس
در دهه ۹۰ بهنظر میرسید سینمای دفاعمقدس نیازمند تنفس در فضایی تازه است.
این اتفاق گاهی با آثاری چون «ایستاده در غبار» رخ داد و امیدهایی برانگیخته شد؛ ولی رویکرد کلی این سینما همچنان با آنچه در دوران طلایی ژانر (در انتهای دهه ۶۰ و ابتدای دهه ۷۰) شاهدش بودیم، فاصله بسیار دارد؛ آنهم در شرایطی که هنوز حکایتهای زیادی از هشت سال دفاعمقدس ناگفته مانده است؛ حکایتهایی که نیاز به راویانی خوشقریحه و خلاق و تازهنفس دارد تا مهمترین ژانر سینمای ایران در چهار دهه اخیر که تولدش را مدیون انقلاب و جنگ است، همچنان رهروانی استوار داشته باشد.
قهرمانان دفاعمقدس در استانها
مروری کوتاه بر سینمای دفاعمقدس نشان میدهد که مهمترین و هیجانانگیزترین اتفاقهای سینمای جنگی ایران به سالهای دور بازمیگردد و هرچه به دوران متأخر نزدیکتر میشویم، سینمای دفاعمقدس کمتر توانسته است آثاری جالبتوجه خلق کند که این مهم، خبر از فقدان اتاق فکری منسجم و کارآمد در این حوزه میدهد.
واقعیتی که به آن بایستی اشاره کرد این است: ازآنجاکه در طول هشت سال دفاع مقدس همه مردم ایران و اقوام ایرانی در این سالها باغیرت و ازجانگذشتگی نقش بسزایی در دفاع از این آبوخاک داشتند، سینمای دفاع مقدس هم بالطبع بایستی از محوریت تهران خارج شود و گستره تولید خود را به استانها ببرد.
استانی همچون اصفهان که با تقدیم 21807 شهید در صدر همه استانها بوده و نامآوران زیادی مانند شهید خرازی، شهید همت، شهید کاظمی، شهید زرین و… را در دل خود پرورش داده، در سینمای ایران نادیده گرفتهشده است.
همین نگاه مغفولمانده از قهرمانان واقعی جنگ سبب فاصله میان تماشاگر و سیاستگذاران سینمای دفاع مقدس و به قهقرا رفتن اینگونه سینمایی میشود.
بنیاد فرهنگی روایت فتح در دوره جدید مدیریتی خود با راهاندازی معاونت استانها و ساخت فیلم سینمایی «تکتیرانداز» که برشی از زندگی شهید زرین، تکتیرانداز افسانهای ایران و جهان است، نشان داد نگاه جدی به شهدای شاخص استانها دارد.
انشاءالله این نگاه ارزشمند منجر به تولید آثاری فاخر از شهدای گرانقدر استانها شود که همچون ستارگانی بر آسمان ایران میدرخشند.