
اولتیماتوم رئیسجمهور تنها یک فرصت کوتاه برای همه دستگاهها بود؛ از 9 تا 29 بهمنماه؛ 20 روزی که دستگاههای مرتبط باید پا به میدان میگذاشتند و تمامی سواحل کشور را آزاد میکردند. شمارش معکوس شروع شد و خیلی زود همه دستبهکار شدند. لودرها و بیلهای مکانیکی به جان ساختمانهای عریض و طویل و لاکچری افتادند؛ ویلاهایی که دولتیها برای خوابیدن یک شب زیر سقف آن، حریم دریا و رودخانه را نادیده گرفته و به انحصار خود درآورده بودند. یکیدو روز مانده به پایان مهلت اولتیماتوم مسئولان استانهای ساحلی، از آزادسازی حریم 60متری سواحل در اختیار دستگاههای دولتی خبر دادند.




معادن در اصفهان همیشه وسوسهانگیز بودهاند؛ منابعی غنی که راه ثروتمندشدن را برای خیلی از افراد هموار کردهاند. همینطور شد که پای سرمایهگذاران به شهرها و روستاهای کوچک اما پرظرفیت باز شد تا سهم خود را از این موهبت خدادادی بردارند و بروند و مردم بومی بمانند با شهری و روستایی که تن زخمیاش بدجور توی چشم میزند.قصه کرکس کوه تکرار این حکایت است؛ داستان سرزمینی که حالا زخم بهرهبرداری منابع جایجای تنش را خراشیده و نگرانی دوستداران محیطزیست هم به جایی نرسیده است.




خیلی پیشتر از امسال و سال گذشته هشدارهای بیآبی به گوش رسیده بود. گویا سالهای بیباران متمادی سبب شده تا یادمان برود محصول این دشت خشک، تهدید حیات همگان است. خشکسالی تهدیدی برای حیات همگان است؛ اما از آن جدیتر تهدیدی برای حیاتوحش محسوب میشود. همان زمان که کارشناسان هشدار بیآبی را از جنبههای انسانی سر میدادند، دوستداران محیطزیسـت اصفهان دلآشوب آهوان و قوچهای گرسنه بودند که زیر این آسمان بخیل و روی این زمین داغ، چگونه زنده خواهند ماند. خبرهای تأســـفبـــار از تــلـفـــات گـــاومیــشهـــای آتشخورده خوزستان گویی نمک بر زخم آنان بود و تلنگری برای اتحاد اصفهانیها در حمایت از حیاتوحش.