امروز در «بیسیمچی» از مردی میگوییم که توانست در هشت سال جنگ تحمیلی صنایع مهماتسازی را در اصفهان راهاندازی کرده و روز و شب خود را وقف جنگ کند تا مبادا جایی، کمبودی برای رزمندگان احساس شود.
از بچگی عشق نوار کاست داشت و همیشه در تب و تاب تهیه و ضبط نوارهای صوتی بود. همین شد که در دوران جنگ هم در همین راستا فعالیت کرد و مسئولیت صوت واحد تبلیغات لشکر 14 امام حسین (ع) را از اواخر سال 62 تا شش ماه بعد از جنگ برعهده گرفت.
این روزها که نقل محافل، یاد و نامی از شهید چمران است، به دنبال دکتر مصطفی چمران، فارغالتحصیل از دانشگاه برکلی آمریکا و فعال نظامی در خطه مصر و لبنان بودیم؛ تا بلکه این درهمپیچیدگی مرزهای جغرافیایی توجیه شود و شهادت او را در کوههای دهلاویه معنا بخشد.
اولین مواجهام با چمران زمانی بود که نوجوانی ۱۵ ساله بودم. آن زمان او را بهعنوان یکی از شهیدان جنگ هشتساله دفاعمقدس میشناختم.
ناگهان نگاهش قفل شد توی باغچه؛ روی درخت یاس رازقی کنار حوض؛ همان که محمد ۱۸ سالهاش قبل از رفتن به جبهه به دست خاک سپرد و گفت: یادگاری.
برنامه غذایی ما بسته به آنچه در آشپزخانه داشتیم، متغیر بود. همیشه غذای خطها با هم فرق داشت. غذای خط اول، دوم و سوم جدا بود. مسلما بهترین غذا از آنِ بچههای خط اول بود.
ساعت بهوقت جدال آفتاب و شرجی بهمنشیر است. زن کنار دیوار سیمانی حیاط، روی چهارپایه چوبی نشسته و ماهی سرخ میکند. گاهگاهی هم تکهماهی سرخشدهای را در دهانش میگذارد.
دبیر جشنواره «ایده روایت زن شهید» از اعلام دومین دوره فراخوان این رویداد در اردیبهشت ماه امسال خبر داد.
دومین سالگرد شهادت جانشین سابق نیروی قدس سپاه، بیستونهم فروردینماه برگزار میشود.
«من مسئول آن چیزی هستم که دیدهام و پزشک قانونی نیستم که بخواهم برای کسی گواهی فوت صادر کنم. در رابطه با چگونگی آشناییام با چهار دیپلمات ایرانی باید بگویم هنگامی که رژیم اشغالگر صهیونیستی بخشهایی از لبنان را اشغال کرد، در برابر این اشغالگری ایستادم و در جریان مبارزاتم به زندان افتادم. ما به مدت ۱۰ روز در سلول مزدوران القوات البنانیه بودیم و شکنجه میشدیم.»