بلندگوهای حیاط، نوحه «شهید گمنام سلام» را میخواندند و تابوت به سمت میز برده میشد. تابوتهایی پر از گل گلایل سفید و رزهای قرمز و دستهایی که به امید شفاعت به آن گره خورده بود.
سیوپنج سال از پایان هشت سال جنگ تحمیلی میگذرد، سیوپنجسالی که میتوانستیم بهترین استفاده را از آن در جهت معرفی رشادتها و قهرمانیهای ایران و ایرانیها داشته باشیم.
زینب کوچولو کمی آنطرفتر توی تشک مخصوص خودش خوابیده است. دوست دارد شبها تو بغل خودم بخوابد، از زمین و زمان سؤال بپرسد و یکریز حرف بزند تا چشمهایش سنگین شود.
همینطور که چشمانش بسته و در رختخواب دراز کشیده بود، به سکههای زیر تشک دست کشید. خنک بودند. با دست آنها را شمرد. پنج تا بودند. زیرورویشان کرد تا عدد یک روی هر کدامشان را لمس کند.
«محمدعلی جنگعلی» متولد 1341 از هنرمندان خطاطی بود که بسیاری از رزمندهها با هنر او خاطرههای بسیار دارند؛ جملههایی که با خط زیبای او ذهنشان را صیقل میداد و به قلبشان اطمینان میبخشید که قدمهایشان در مسیر درست حرکت میکند.
استانهای کردستان، آذربایجان غربی، کرمانشاه و ایلام، همزمان با برگزاری اردوهای راهیان نور غرب و شمال غرب، پذیرای زائران متعددی از اقصینقاط کشور هستند. یادمانهای شهدا و مناطق عملیاتی خاص و ویژهای که در این استانها واقع شدهاند، هرکدام روایت خاص خود را دارند.
«کردستان» و ناآرامیهایش نقطه شروع پروازهای نظامی و عملیاتیاش است و «بصره» نقطه پایان آن؛ درست وقتی که عراقیها در حین «عملیات رمضان» او را در آسمان میزنند، هلیکوپترش آتش میگیرد و خودش هم تا پای مرگ میرود!
هشت سال دفاع مقدس فرازوفرودهای فراوانی داشت؛ بنابراین ضرورت ایجاب میکرد فرماندهان کشورمان در عرصه نظامی و دفاع مشروع، عملیاتهایی برای مقابله با دشمن طراحی و اجرا کنند که در نوع خود جزو مهمترین عملیاتهای تاریخ جنگهای جهان شناخته میشوند.
در دوران جنگ، مسئله تغذیه نیروها بهخصوص تأمین نان، اهمیت زیادی داشت. آشپزخانه ممکن بود دو وعده یا یک وعده باشد؛ ولی لشکر هر سه وعده به نان نیاز داشت.
علیرضا آن روز و موقع بمباران زاغه مهمات، دویده بود سمت ساختمانی که دم درب ورودی شهرک قرار داشت تا با تلفنی که کنار پنجره ساختمان بود، بیسیم بزند و به فرماندهی اطلاع بدهد که دارند زاغهها را میزنند.
قدرت توکل و ایمان بچههای ما کنار مدیریت نظامی آنها در طراحی و اجرای عملیات در کنار تجهیزات نظامی چنان ترکیب دوستداشتنی شد که تنها برنده این نبرد نابرابر، نبردی که هیچگاه، هیچ تجاوزی از سمت ما به کشور عراق انجام نشد، بچههای ما بودند.
قدرتالله میرزایی، بنیانگذار تعمیر سلاح در سپاه و مبتکر و طراح نخستین سلاح انفرادی در ایران به نام «رسا» است و شاید به همین دلیل است که میگوید: «هنوز هم من را با یک تفنگ در کنارم میشناسند.»