همینطور که چشمانش بسته و در رختخواب دراز کشیده بود، به سکههای زیر تشک دست کشید. خنک بودند. با دست آنها را شمرد. پنج تا بودند. زیرورویشان کرد تا عدد یک روی هر کدامشان را لمس کند.
جبهه، سراسر محراب بندگی بود و سنگرها، میعادگاه عاشقی. مردانش، عابدان شب بودند و شیرمردان روز. هم میدان رزم بود و هم میدان رازونیاز باخدا و میعادگاه قولوقرارهای حسینی.
روایت حاج مهدی منصوری، مداح و رزمنده هشت سال دفاعمقدس، از آن روزها و آن سالها اگرچه روایت عشق و عاشقی است، اما این روایت آنجا دلنشینتر میشود که از محرم و دلدادگی رزمندگان به امامحسین(ع) میگوید.
قدرت توکل و ایمان بچههای ما کنار مدیریت نظامی آنها در طراحی و اجرای عملیات در کنار تجهیزات نظامی چنان ترکیب دوستداشتنی شد که تنها برنده این نبرد نابرابر، نبردی که هیچگاه، هیچ تجاوزی از سمت ما به کشور عراق انجام نشد، بچههای ما بودند.
شهید «سیدمحمدحسین نواب» یا همان خبرنگار روزنامه کیهان در بوسنی و هرزگوین؛ شهیدی است که امسال از طرف سازمان بسیج رسانه کشور بهعنوان شهیدشاخص جامعه رسانهای معرفی شده و قرار است امروز در یادوارهای که به نام او در زادگاهش، اصفهان، برگزار میشود از مقامش در جایگاه یک شهیدِ خبرنگار، تقدیر و تجلیل شود.
فوتبال را از زمینهای خاکی خیابان ملک شروع میکند؛ از تیم «پاسِ ملک»! همان تیمی که بعدها کاپیتانش شد و چندوقت بعدش هم از آنجا یک راست رفت توی تیم نوجوانان سپاهان و بعدها هم تیم جوانانش! کاپیتان حسن غازی آن قدر پا به توپ زد و خاک زمینهای خاکی را خورد تا به روزهای اوجش در مستطیل سبز فوتبال رسید؛ به روزهایی که عضو رسمی تیم سپاهان شد و البته دعوت به تیم ملی! او اما در حساسترین روزهای زندگیاش، انتخابش را که میتوانست بازی در میدان ملی فوتبال و فوتبالیست حرفهای شدن باشد، رها کرد و میدان جنگ را چسبید.