به گزارش اصفهان زیبا؛ «شهر زایندهرود» یکی از مقاصد گردشگری جذاب نزدیک اصفهان است؛ شهری سرسبز که هم رود زاینده را در قلب خودش دارد و هم قدمبهقدم این نام را در گوشهوکنار شهر میبینید: خشکشویی زایندهرود، سوپرمارکت زایندهرود، شهرداری زایندهرود، شورای اسلامی شهر زایندهرود و… .
من هر هفته جمعهها را در جستوجوی «زایندهرود زنده» میگذرانم و سعی میکنم به جایی سفر کنم که بتوانم زایندهرود را زنده ببینم. این هفته سفر یکروزهام، به شهر زایندهرود بود.
اصفهان ذهنی شما چه مقدار به اصفهان واقعی نزدیک است؟ کدام نقاط از این استان را دیدهاید؟ ما از گردشگری صحبت میکنیم که بخشی از آن بهقصد تفرج است و تمدد اعصاب؛ اما کارکرد سفر پیشزمینه شناخت است و شناخت پیشزمینه هرگونه تصمیمگیری برای شهر و استان اصفهان.
به عبارتی، همه مسئولان و تصمیمگیران اصفهان، پیش از آنکه امضایشان را پای تصمیمهای مهم برای گذشته، حال و آینده این خطه بگذارند، باید تکتک نقاط جغرافیایی به نام اصفهان را دستکم یکبار دیده و درک کرده باشند؛ تاریخ و جغرافیا و جامعهشناسی این نقاط را دریابند و بعد در مسیر تصمیمگیری حرکت کنند که اگر جز این باشد، اگر جایی برای سفر و گردشگری هدفمند و پایدار در زندگیهایمان نداشته باشیم، اصفهان ذهنیمان کوچکتر و کمرمقتر از اصفهان حقیقی است.
چهره شهر زایندهرود چه شکلی است؟!
دو کلاه «آ» را در نظر بگیرید که یکی در شمالشرقی قرار دارد و دیگری با فاصله کمی در جنوبغربی و دایرهمانندی در میان این دو، نقطهوصل دوتکه شهر زایندهرود شده است؛ درحالیکه رود زاینده هم شبیه نخ تسبیحی از این میان میگذرد: این توصیفی برای جغرافیای شهر زایندهرود است.
حالا یک قلب بزرگ را تصور کنید که در اصل، نامش لنجان است و در قلب این قلب، شهر زایندهرود با وسعت 24 کیلومترمربع واقع شده است. این شهر از شرق به چمگردان میرسد و آنطور که سایت شهرداری زایندهرود نوشته، در عمیقترین نقاط زایندهرود قرارگرفته و ارتفاع متوسطش از سطح دریا 1900 متر است.
گفته میشود که طول شهر زایندهرود، حدود هفت کیلومتر است و 15 کیلومتر از طول رودخانه زایندهرود هم از میان این شهر پیچوتاب میخورد و به سمت شهر اصفهان میرود.
شهر زایندهرود چندساله است؟
در 1379 با تصویب هیئت دولت پنج محله پراکنده باباشیخعلی، بیستجان، بهجتآباد، کلهمسلمان و کلهمسیح ادغام و شهری با نام زایندهرود متولد شده است؛ بنابراین اگر بپرسید که «شهر زایندهرود» چندساله است، باید بگوییم جوان 23سالهای است.
اما اگر بپرسید سابقه زیست در پنج محلهای که حالا شهر زایندهرودند، چقدر است، پاسختان این میشود: حدود 445 سال؛ یعنی از زمان حضور شاهعباس کبیر؛ چراکه گفته میشود شاهعباس به منطقه لنجان که در حدفاصل منطقه زیست قبایل لر بختیاری و منطقه کشاورزان دشت اصفهان واقع شده بود، علاقه ویژهای داشت؛ از طرفی هم در پی ایجاد صلح و تعریف ارتباطات مسالمتآمیز اجتماعی و اقتصادی میان مردمان دو منطقه بود.
در تاریخ آمده که نوسازی گردنه رخ، احداث پلکله و تغییر مسیر راه ارتباطی مذکور در جهت حاشیه شمالی رودخانه زایندهرود ازجمله اقدامات اصلاحطلبانه دربار صفوی در لنجان بوده است.
در پی این اقدامات بهمنظور بهبود شرایط حملونقل و ایجاد امکانات رفاهی برای کاروانهای فعال در دو سوی راه مذکور کاروانسراهای مختلفی هم در منطقه احداث شد؛ اما اگر بهدنبال سند تاریخی هستید، میتوانید به سنگنوشته قبری که تاریخ 322 هجری را دارد و در بقعه متبرکه امامزاده احمد(ع) محله باباشیخعلی وجود دارد، رجوع کنید.
چطور به شهر زایندهرود برسیم؟
اگر از اصفهان، 45 کیلومتر به سمت غرب، خلاف جریان حرکت زایندهرود، حرکت کنید، در مسیر جاده اصفهان به شهرکرد، به شهر زایندهرود میرسید.
چرا نامهای عجیب در شهر زایندهرود میبینیم؟
اولین جاذبه این شهر، نام «زایندهرود» است. آنقدر این نام را همهجا میبینید که اگر ازجمله عاشقان این رود باشید، حلاوت حسرتبار شنیدن این نام را بسیار میچشید.
در وادی نامها، بازهم شگفتی در این شهر دیده میشود. بر اولین تابلویی که در یکی از میادین شهر دیدیم، این اسامی در بخش پایینی نوشته شده بود: شهرداری، دفتر امامجمعه، محلههای «بهجتآباد- کلهمسلمان»، «کلهمسیح- فردیس»، صنایع دفاع، سدهلنجان.
در بخش بالای تابلو هم نشانه به سمت شهرکرد، باغبهادران، شهرک صنعتی فولاد، باغشاد و مصلای نمازجمعه بود. کمی جلوتر تابلوهای دیگری بودند و نامی از پارک ساحلی هم دیده میشد.
در تاریخ آمده است که ازبکها، ترکها و مهاجران ارمنی در قلعههای منطقه، حدفاصل پلقلعه (پلکله) تا گردنه گاوپیسه اسکان داشتند و به فعالیتهای کشاورزی و خدماتی میپرداختند. طبق آمار سایت شهرداری زایندهرود، در این شهر حدود سههزار خانوار از مردمان فارس، ترک و لر بختیاری زندگی میکنند.
به سمت بافت شهر رفتیم. «هنرستان کارودانش نوآوران زایندهرود»، «لبنیات زایندهرود»، «دبستان دخترانه حضرت سکینه کلهمسلمان» و «مسجدجامع کلهمسیح» نقاطی بودند که از روبهرویشان رد شدیم.
شهر زایندهرود چه رنگی است؟
این روزها، شهر زایندهرود سبز است! از پلی گذشتیم و به «شهرداری زایندهرود» و سپس به «شورای اسلامی شهر زایندهرود» رسیدیم. در مسیر همهجا پهنه سبز شالیزار بود و خب عجیب هم نیست؛ چون «برنج لنجان» عنوان تاریخی آشنایی است.
در چهارمین شماره مجله گردشگر مثبت که فروردین و اردیبهشت 1400 منتشر شد، دو صفحه را به این میراث ناملموس ملی ایران اختصاص دادیم که با نام «دانش بومی برنجکاری در لنجان» در سال 1396 در فهرست میراث ناملموس ملی ایرانیان به ثبت رسیده و کتابی هم با عنوان «برنج و برنجکاری در آیینه فرهنگ سدهلنجان» به قلم علیاکبر فتاحی منتشر شده است.
در پرونده ثبتی درباره این دانش بومی، ذکر شده است که برنج لنجان پنج گونه محلی و چهار گونه اصلاحشده دارد و مرغوبترین برنج استان اصفهان است. بر اساس طومار شیخبهایی منطقه لنجان شش سهم آب دارد و خاک لنجان هم به دلیل قرارگرفتن در جلگه زایندهرود، حاصلخیز است.
در شهر زایندهرود، زایندهرود را زنده میبینیم؟
زایندهرود موجود زندهای (به عبارت صحیحتر موهبتی) است که میبایست از فرق سر تا نوک انگشتان پا زنده و جاری باشد؛ اما حالا بیش از دو دهه است که از گردن به پایین فلجش کردهاند.
حالا باید کنار تخت زایندهرود بنشینید، دستان لمسش را در دست بگیرید و او بهسختی با چشمانش و لبهایش با شما سخن بگوید. از تابلوی شهر زایندهرود که در کنار جاده بهسمت شهر پیچیدیم، خداخدا میکردیم در این شهر زایندهرود را زنده ببینیم؛ برای همین رد پارک حاشیه رود را گرفتیم و به این سمت رفتیم.
بااشتیاق روبهروی مسجدجامع کلهمسیح از ماشین پیاده شدیم و بهسمت پارک رفتیم. بستری نیمهخشک دیدیم و باریکهای آب که نام زایندهرود را بر خود داشت؛ اما جانش به لب رسیده و نفسش به شماره افتاده بود.
شنیده بودم چون این شهر در خطالقعر منطقه است، حتی در دوران خشکی رود، زایندهرود زنده را در خود دارد؛ اما این «زندگی»ای نبود که من برای رود «زاینده» انتظار داشتم.
بعد، بهسمت «پلکله» رفتیم؛ آنجا هم حتی زایندهرود چنان زندگیای نداشت؛ آنقدر که مردم در بستر رود در کنار باریکههای آب، حصیر انداخته و نشسته بودند به قلیانکشیدن و پیکنیک؛ بدون آنکه حداقل امکانات برای میزبانی از گردشگران فراهم باشد.
کجاها را در شهر زایندهرود ببینیم؟
اولین جایی که ما عکسهای فراوانی با منظرهاش گرفتیم، روبهروی مسجدجامع کلهمسیح بود. تابلوی توضیحی برایش وجود نداشت؛ ولی در خبری که از زبان رئیس اداره میراثفرهنگی لنجان در ایسنا خواندم، آمده بود: «درخت چنار نظرگاه در محله کلهمسیح شهر زایندهرود» بهعنوان اثری واجد ارزش شناساییشده و پروندهاش برای ثبت در فهرست میراث طبیعی ملی ایران تهیه و ارسال شده است.
دور درخت نردههای چوبی کشیده و مسیری به داخل کالبد درخت تعیین کرده بودند که گردشگران میتوانستند به داخل درخت بروند و هزارویک عکس زیبا بگیرند. دقایقی دور درخت چرخیدیم و دقایق طولانی به عکاسی از زوایای مختلفش مشغول شدیم.
زیباییاش و زوایای جذابی که برای عکاسی در اختیار گردشگران میگذاشت، چشمگیر بود. پل سلمان فارسی که به پل بهجتآباد مشهور است، جاذبه دیگری بود که دیدیم؛ البته گفتهاند که در قدیم چوبی بوده و طی دهههای اخیر به پل فلزی تبدیلشده و حالا محل عبور خودروهاست.
روی نقشه شهر بهدنبال جاذبهها گشتم. آبگیر قایقرانی در شرق محله باباشیخعلی، دریاچه قایقرانی، امامزاده سید ابراهیم در میان درختان کهنسال و کشتزارهای برنج و بام شهر، پارک کلهمسیح، قبرستان قدیمی باباشیخعلی، بیستجان باباشیخعلی، امامزاده باباشیخعلی و پارک بیستجان ازجمله نقاط دیدنی شهر هستند.