در روایتی از امیرالمؤمنین، علی (ع) آمده است: «از بزرگواری است که انسان برای گوشسپردن ناله دردمند، صبر داشته باشد.» / شنوابودن
همیشه برایمان رخ داده است که درگیر تخیلات یا دغدغهها و اندیشههایی هستیم. ناراحتیهایی داریم، ذهنمان مشغول است، ابهامی درباره چیزی داریم یا موضوعی را به شکل دیگری فهمیدهایم، موضوعی برایمان مهم است، اتفاقی برایمان افتاده است که دوست داریم با اشتیاق آن را تعریف کنیم.
همه اینها باعث میشود که بخواهیم درباره آن موضوع با دیگری گفتوگو کنیم. حتی چند بار دراینباره صحبت کنیم تا هیجانمان تخلیه، ابهاممان برطرف، ناراحتیمان رفع شود یا اندیشهمان را با دیگری به اشتراک بگذاریم.
چنین حالتی ممکن است برای طرف مقابل ما نیز رخ دهد. این وضعیت نیازمند سطحی فراتر از آداب گفتوگوست. یعنی فراتر از احترامگذاشتن و مقاومت نشانندادن و کنارگذاشتن فرضیهها و قضاوتها و جزماندیشی.
در این موقعیت، باید نیاز مخاطب را بفهمیم، احساس او را درک کنیم و با او همراه و همدل شویم تا فضا را امن بیابد و بفهمد که احساساتش درک شده است و میتواند بدون ترس و با راحتی مطلق حرف بزند.
در این زمان، حتی ما میتوانیم با پرسشهایی نظیر «تو اون موقع چه حسی داشتی؟»، «چرا میترسی؟»، «چطور این اتفاق افتاد؟» «نگرانیات بابت چیه؟»، «خوشحالم که حس خوشایندی داری!» و «چقدر خوبه که داری تلاش میکنی تا به هدفت برسی!» به او در بیان بهتر موضوع کمک کنیم.
در واقع، ما در این زمان باید شنوابودن را عملی کنیم.برای گوشکردن باید اول ساکت شویم و به واکنشهایمان که مانع اصلی گوشکردن است، مسلط بشویم. هرچه شخص به ما نزدیکتر باشد، احساسات و تلاطمی که در ما به وجود میآورد، بیشتر است و انعکاس آن عمل گوشکردن را مخدوش میکند.
گوشکردن یعنی اینکه دستکم برای مدتی از پاسخدادن خودداری کنیم و کلام دیگری را غصب نکنیم و نخواهیم عقایدمان را مطرح کنیم. شنوابودن از گوشکردن فراتر است.
شنوابودن دستیابی به کُنه مطلب است. شنیدن، یعنی شنیدن آنچه میگوید، شنیدن لبخند، نگاه، حرکات، تنفس، رفتار، دردها، انرژی و… . آنچه کیفیت رابطه را میسازد، حسکردن آمادگی فعال دیگری و خود برای شنیدن است.
هرچند با اشارههای ناچیزی بیان شود، مانند حالت نگاه، لحظهای تنفس عمیق، حرکت بهسوی دیگری، سکوتی که دعوت میکند فراتر رویم.
. در این هنگام، باید از خودمان پرسیم: «مخاطب ما از چه منظری صحبت میکند؟ از منظر تعقل یا تخیل یا احساس یا نقل ماجرا؟»، «او چه قصدی دارد و چه نیازی را طلب میکند؟» باید در نظر داشته باشیم یکی از موقعیتهایی که مخاطب ما احساس میکند احساساتش را درنیافتند، زمانی است که با جملاتی مانند «نگران نباش» و «سخت میگیری» و «حرص نخور»، «چیزی نشده که!» و «دیدی گفتم» مواجه میشود.
اینها جملاتی است که متأسفانه مردم مانند نقلونبات در بیانمان خرج میکنیم. در حالی که بار منفی دارد و به مخاطب ما احساس منفی القا میکند و او درمییابد که فرد امنی را برای گفتوگو انتخاب نکرده است یا تنها فردی که میتوانست با او سخن بگوید، برای شنیدن ایمن نیست.
شنیدن مخاطب و دریافتکردن کلام و نیازش، آرامش او را به دنبال دارد و خودمانی میشود و کیفیت روابط را بهبود میبخشد و همراهی و همدلی بین افراد به وجود میآورد.