به گزارش اصفهان زیبا؛ زایندهرود احیا میشود؟ با سرعتگرفتن پروژه انتقال آب دریا به اصفهان، این سؤال پیش میآید که آیا با سرانجامگرفتن این پروژه، زایندهرود احیا میشود؟ چرا که این روزها بسیاری از مسئولان استانی از این طرح بهعنوان راهکاری اساسی برای رفع مشکل بیآبی اصفهان یاد میکنند.
پروژه انتقال آب خلیج فارس به فلات مرکزی که آبان ماه 1399 دولت دوازدهم از آن بهعنوان «خط انتقال امید» یاد کرد، بهعنوان طولانیترین خط انتقال آب در کشور در سال ۱۳۹۹ به طول حدود ۸۰۰ کیلومتر از غرب بندرعباس افتتاح شد. این خط از سه استان هرمزگان، کرمان و یزد میگذرد.
به گزارش ایرنا، برایناساس مرحله نخست پروژه انتقال آب از خلیجفارس به فلات مرکزی ایران به طول ۳۰۵ کیلومتر از بندرعباس به سیرجان با اعتبار ۱۶۳ هزار میلیارد ریال در آبانماه همان سال افتتاح شد.
مرحله دوم این طرح نیز به مقصد استانهای مرکزی کشور، «مس سرچشمه» کرمان و «چادرملو» و یزد به طول ۵۲۰ کیلومتر و هزینه یکهزار و ۲۰۰ هزار میلیارد ریال در اواخر سال 13۹۹ مورد بهرهبرداری قرار گرفت.
بر اساس برنامه پیشبینیشده، قرار است همزمان خط دوم نیز به طول یکهزار و ۵۵۰ کیلومتر از همین مسیر از هرمزگان به استانهای خراسان جنوبی و خراسان رضوی برود که البته در آینده، اجرایی خواهد شد. طرح انتقال آب از دریای عمان و خلیجفارس قرار است در گام نهایی، منابع آبی جدید هفت استان هرمزگان، کرمان، خراسان جنوبی، خراسان رضوی، یزد، اصفهان و سیستان و بلوچستان را تأمین کند.
آنطور که «رسانه» گزارش داده است، برای اجرای این طرحها حدود سههزار و ۷۰۰ کیلومتر لولهگذاری خواهد شد که آب خلیجفارس و دریای عمان را به هفت استان تعیینشده، منتقل میکند.
پروژههای انتقال آب که از استان هرمزگان و سیستان و بلوچستان آغاز میشود، قرار است در طول مسیر خود به سوی استانهای مرکزی و شرقی، علاوه بر توسعه صنایع گلخانهای، آب موردنیاز واحدهای صنعتی و معدنی بزرگ این استانها را نیز تأمین کند.
درحال حاضر، پروژه احداث خط لوله انتقال آب از سواحل جنوبی کشور، تعریف شده که مبدأ آنها از استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان خواهد بود. خط نخست این طرح قرار است آب خلیجفارس را به استانهای هرمزگان، کرمان و یزد منتقل کند که این طرح در فازهای یک، دو و سه به طول ۸۲۰ کیلومتر، با ۱۲ ایستگاه پمپاژ، با حجم سرمایهگذاری ۲۰ هزار میلیارد تومانی اجرا و افتتاح شده است.
اما خط دوم، انتقال آب خلیجفارس به استانهای کرمان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی پیشبینی شده است. این طرح به طول یکهزار و ۵۵۰ کیلومتر با ۱۸ ایستگاه پمپاژ آب، با سرمایهگذاری ۴۷ هزار میلیارد تومانی اجرایی شده و آنطور که گفته میشود، برای ۳۰ هزارنفر اشتغالزایی بهدنبال دارد.
در خط سوم این طرح نیز آب خلیجفارس به استانهای یزد و اصفهان منتقل میشود. این طرح به طول ۹۱۰ کیلومتر با ۱۰ باب ایستگاه پمپاژ آب، با سرمایهگذاری ۳۵ هزارمیلیارد تومانی اجرا شده و برای ۱۴ هزار نفر اشتغالزایی بهدنبال دارد. تاریخ پایان این طرح نیز سال ۱۴۰۴ پیشبینی شده و بالاخره در خط چهارم، انتقال آب دریای عمان به استان سیستان و بلوچستان پیشبینی شده است.
این طرح به طول ۸۲۰ کیلومتر با ۱۱ ایستگاه پمپاژ آب، با سرمایهگذاری ۳۹ هزار میلیارد تومانی اجرا شده و گفته میشود که تحقق این طرح نیز برای ۱۰ هزار نفر اشتغالزایی بهدنبال دارد.
چشم اصفهانیها به انتقال آب از دریا
حالا، اما طرح انتقال آب از دریا به اصفهان آغاز شده و در حال پیشروی است. طرحی که خیلیها به آن امید بستهاند تا به این واسطه، مشکلی کمآبی اصفهان را حل کنند.
آنطور که رضا مرتضوی، استاندار اصفهان، به «فارس» گفته است: «از دوره قبل تأمین آب از خلیجفارس در دستور کار استان بود. اما در حد مطالعات و با هدف استفاده استان از یک آبگیر مشترک با سایر استانها و مطالعات، عملیات میدانی، مجوزها، برداشت پیش نرفته بود. اما با برنامهریزیهای صورتگرفته توانستیم مجوز یک مسیر مجزا را برای اصفهان اخذ کنیم و استان ما مجوز یک آبگیر مستقل را اخذ کرده است. آبگیر قبلی که اصفهان تلاش میکرد از آن بهرهمند شود، دست دیگران بود و اصطلاحا شیرفلکه آن دست ما نبود. یعنی ما دوباره پاییندست بودیم و همه مخاطرات استان در گروه تصمیمات دیگران قرار میگرفت. همچنین استان اصفهان را برای دهها سال خریدار آب و درگیر حواشی میکرد. در این راستا جلسات بسیاری برگزار و حتی گرفتار برخی حواشی بهخاطر پافشاری بر حفظ منافع پایدار استان شدیم. اما سرانجام یک مسیر مجزا از منطقه سیریک به استان اصفهان اختصاص یافت و مجوز بهرهمندی استان به ۴۰۰ میلیون متر مکعب افزایش یافت.مطالعات مسیر انجام و مجوزهای لازم اخذ شد. نهم شهریورماه این مسیر کلنگزنی شد و در حال حاضر ۸۰ کیلومتر در مسیر پیش رفتهایم.»
به گفته او، تصور اولیه این بود که عملیات اجرایی تا منطقه سیرجان، منطقهای که مقرر بود آب را به استان به فروش برساند، سهساله انجام شود؛ اما در حال حاضر با سرعتی که پروژه در حال پیشرفت است، تخمین میزنیم این پروژه در فاصله یکسال و نیم به انجام برسد و امیدواریم بتوانیم تا بهمن ماه سال آینده بخشی از آب خلیج فارس را از طریق شبکهای که تا سیرجان کشیده شده به استان اصفهان انتقال دهیم و دوسال بعد بتوانیم آب را از سیریک با ظرفیت مشخص (در گام اول ۲۰۰ میلیون متر مکعب و در گام دوم ۴۰۰ میلیون) به استان اصفهان منتقل کنیم.
او ادامه داد: نزدیک به دومیلیارد متر مکعب آب از استان ما خارج میشود و از گذشته زمینه استفاده از این آب در استان فراهم نبوده؛ بنابراین تلاش شد اجماعی صورت بگیرد و در جلسه ۲۷ مردادماه ۱۴۰۱ طرح جامع انتقال آب به اصفهان به تأیید و تصویب رئیس جمهور رسید و مقرر شد این عملیات در ۳۰۰ میلیون متر مکعب و ۲۶۰ میلیون متر مکعب در دوخط اتفاق بیفتد و بتوانیم از آبهای جنوب استان در مناطق مرکزی استان استفاده کنیم و شرایط را در حوضه زایندهرود بهبود ببخشیم. طرحهای انتقال آب، اما همیشه با انتقادهای بسیاری روبهرو بوده و مخالفان و موافقان زیادی داشته است.
مخالفان و موافقان چه میگویند؟
حالا طرح انتقال آب از دریا به اصفهان نیز اما و اگرهای زیادی را بهجا گذاشته است. به ویژه اینکه این آبرسانی قرار است با لوله انجام گیرد.
جهانگیری عابدی، استاد تمام گروه مهندسی آب دانشگاه صنعتی اصفهان در این باره به «اصفهانزیبا» میگوید: «از دیدگاه علمی، محل استقرار صنایع آببر در مناطقی باید درنظر گرفته شود که از جنبه تأمین آب در تولید و چه برای تأمین سیستم سرمایشی و خنکسازی صنایع، مشکلی نداشته باشد. همچنین تأمین انرژی و درنهایت موقعیت ترانزیتی آن (نزدیکی به مقاصد صادراتی و کاهش هزینههای حمل) هم درنظر گرفته شود؛ به همین دلیل در ابتدا محل استقرار صنایع آببر استان اصفهان، سواحل جنوبی کشور درنظر گرفته شده بود. بنا به دلایلی این صنایع در منطقه خشک اصفهان مستقر شد که نتیجه آن هجوم جمعیت به اصفهان، آلودگی هوا، آلودگی خاک، آبهای زیرزمینی مناطق اطراف صنایع و چالش تأمین آب در پنج دهه اخیر بوده است. بدین ترتیب به جای اینکه صنایع آببر را در کنار خلیجفارس ببریم ناچار شدهایم که به سمت طرحهایی برویم که آب خلیج فارس را کنار صنایع ببریم.»
او در ادامه حرفهایش به ارزیابی کلی از دلایل مدافعان انتقال آب خلیجفارس به صنایع آببر مستقر در مناطق خشک کشور نیز میپردازد و میگوید: «کاهش میزان برداشتهای آب از زایندهرود، توجه به فراوری محصولات صنایع و جلوگیری از خامفروشی، رشد صنایع معدنی بهعنوان جایگزین مناسب نفت در فلات مرکزی، اشتغالزایی و تثبیت جمعیت ساکن مناطق فلات مرکزی و شرق کشور از جمله دلایل موافقان با این طرح است. ضمن اینکه فقط بحث انتقـال صنایع بزرگ مانند فولادمبارکه و ذوبآهن نیست، بلکه شرکت بزرگ و کوچک بسیاری هستند که به این دومجموعه خدماترسانی میکنند؛ بنابراین تکلیف آنها چه میشود؟»
او در ادامه به استدلالهای دیگری نیز از سوی موافقان هم اشاره میکند و میگوید: «موافقان اجرای این طرح معتقدند که تأثیرات انتقال آب از دریا بسیار کمتر از انتقال آب بینحوضهای داخل سرزمینی است که مسائل اجتماعی بین مبدأ و مقصد و اختلافات قومی دارد. ایجاد فرصت برای تأمین کمبود آب آشامیدنی و توسعه کشاورزیهای پربازده نظیر پسته، زعفران و کشتهای گلخانهای در مسیر انتقال از خلیجفارس به فلات مرکزی نیز یکی دیگر از استدلالهای موافقان این طرح است. آنها همچنین معتقد هستند که علاوه بر خرید و انتقال پسابهای شهری مناطق اطراف صنایع و بازچرخانی آن، در آینده به انتقال آب نیاز داریم.»
مخالفان اجرای این طرح نیز اما استدلالهای مخصوص خود را دارند. جهانگیری به آنها اشاره میکند: «تجارب انتقال آب بینحوضهای در دنیا موفق نبوده است و باعث ایجاد مشکل و حتی بحران در استانهای مبدأ و مقصد پروژه انتقال آب شده است. آنها همچنین معتقد هستند که آیا منطقی است که آب اصفهان به استانهای دیگر منتقل شود و از استانی دیگر، آب وارد اصفهان شود؟ علاوه بر این، با انجام این کار باید آب صنایع نرخ واقعی خود را پیدا کند و یارانههایی که به آب و همه حاملهای انرژی آنها تعلق میگیرد حذف شود تا اینگونه صنایع بتوانند با دنیا رقابت کنند. باید مانع توسعه بیشتر صنایع در اصفهان شد تا از نظر زیستمحیطی هم آلودگی آنها به حداقل برسد. طرح انتقال بینحوضهای از دریا هزینه بسیار زیادی به لحاظ اقتصادیو زیستمحیطی بهدنبال دارد و بهدلیل گرانبودن برای تأمین آب شرب و کشاورزی مقرونبهصرفه نیست، گرچه بهنظر میرسد مسائل اجتماعی و قومی قبیلهای نداشته باشد. بهای تمامشده هر مترمکعب شیرینسازی آب بین 5/1 تا ۳ دلار است که با توجه به نوسانات کنونی نرخ ارز هر مترمکعب نمکزدایی آب دستکم بین 75 هزار تا 15۰ هزار تومان برآورد میشود.»
او به سایر دلایل مخالفت با اجرای این طرح نیز اشاره میکند و میگوید: «استان اصفهان در ارتفاعی حدود ۱۶۰۰ متر از سطح دریا قرار گرفته و آب برای انتقال در ارتفاعات باید با نیروی برق پمپاژ شود. برقی که اگر به نرخ دولتی نیز محاسبه شود نیاز به تأمین توسط نیروگاههای حرارتی دارد و در صورت افزایش پیک مصرف، این نیروگاهها نه از گاز، بلکه از سوخت فسیلی استفاده میکنند که آلودگی هوا را به دنبال دارد. نمکزدایی آب، تخلیه پساب به دریا و آلودگی آب از دیگر مشکلاتی است که حیات مرجانها و سایر زیستمندان خلیجفارس را تهدید و اکوسیستمهای پرتولید ساحلی شده و تولید آبزیان را مختل میکند. انتقال آب برای توسعه صنعت باعث افزایش جمعیت، بارگذاری بیشتر، آلودگی هوا و شدیدترشدن بحران آب در آینده میشود. با فرآیند شیرینسازی آب دریا، میزان انتشار گازهای گلخانهای افزایش مییابد. اگر هزینههای طرحهای انتقال آب خرج ارتقای زیرساختهای صنایع پاک مانند گردشگری (قطار سریعالسیر، ساخت هتل و مراکز توریستی و…) و صنایعهای تک شود، به مراتب راهحلی خردمندانهتر است. انتقال آب خلیج فارس به اصفهان صرفا با هدف تأمین نیاز صنعت بوده که بهنظر میرسد بدون توجه به ظرفیت اکولوژیکی اصفهان، زمینه توسعه گسترده صنایع در سالهای نه چندان دور را فراهم میسازد.»
به گفته او: «این طرح علاوه بر آلودهکردن دریا، مصرف بسیار بالای انرژی دارد وحداقل نیازمند یک نیروگاه جدید برای تأمین انرژی و برق آن است. هزینه طرح انتقال آب خلیج فارس به فلات مرکزی همانند احداث یک کارخانه جدید فولاد در کنار دریاست. اگر حدود نیمی از هزینههای طرح انتقال آب از خلیج فارس به اصفهان صرف ساماندهی و کنترل رودخانه زایندهرود و برای اعمال مدیریت صحیح و قانونی در حوضه زایندهرود هزینه شود، چندین برابر آب انتقالی این پروژه، آب تأمین خواهد شد. انتقال آب خلیج فارس به اصفهان، تنها برای شرکتها و دست اندرکاران اجرا مفید است. شیرینکردن آب دریا برای مصارف شهری در صورت نیاز مبرم، تنها برای استانها و مناطقی توجیه دارد که مجاور دریا باشند.»
انتقال آب دریا اقدامی نادرست است!
با توجه به دلایل و توجیههای موافقان و مخـالفـان طرحهای انتقال آب، موضوعی که غیرقابلتردید است این است که شروع چالشهای زیستمحیطی معمولا تدریجی است و تنها متخصصان هستند که میتوانند این مشکلات را قبل از وقوع آنها، متوجه شده و برای رفع یا کاهش آن، راهحل ارائه کنند.
چالشهای زیستمحیطی با گذشت زمان پیچیدهتر و پیچیدهتر میشوند و حل آن دشوارتر. بدین جهت است که مسائلی مانند تنش آبی در کشور، فرونشست زمین بر اثر برداشت بی رویه از آبهای زیرزمینی، فرسایش خاک، از بین رفتن جنگلها و مراتع، گرد و غبار (خصوصا گرد و غبارهای با منشأ خارجی) و علی رغم هشدارهای داده شده، همچنان دامنگیر کشور و مردم بردبار ما هستند و کاهش تبعات آن هزینهبر و زمانبر میشود.
به گفته جهانگیری، استقرار صنایع آب بر به جای صنایع پاک در مناطق خشک کشور نیز به مثابه یک مکانیابی غیرعلمی و میراث بجاماندهای است که با درایت و بهرهگیری از دستاوردهای نوین علم باید در جهت افزایش بهرهوری و کاهش اثرات نامطلوب زیستمحیطی آن، به صورت یک طرح ملی کوشید. بهطورکلی وجود یک سازمان حفاظت محیطزیست قدرتمند و مستقل، با بهرهگیری از توان متخصصان مختلف میتواند در تهیه ارزیابی زیستمحیطی طرحهای صنعتی، تصمیمساز، مؤثر و راهگشا باشد.
سعید سطانی، استاد دانشکده منابع طبیعی دانشگاه صنعتی در این باره با بیان اینکه از دیدگاه اکولوژیک و منابع طبیعی انتقال آب دریا به اصفهان و صرف هزینه بسیار اقدامی درست و منطقی نیست، به «اصفهان زیبا» میگوید: «از ابتدا جانمایی صنایع باید در مجاورت دریا انجام میشد. اما این اتفاق نیفتاد و حالا به خاطر اینکه امکان انتقال صنایع وجود ندارد تصمیم به انتقال آب دریا به اصفهان گرفتهاند.»
به گفته او، پیش از این قرار بود آب از خلیج فارس منتقل شود. اما به تازگی گفته میشود مقررشده که آب از دریای عمان به اصفهان منتقل شود. چرا که انتقال آب از خلیج فارس مشکل اساسی و این خلیج را به بحرالمیت تبدیل میکرد. به این دلیل که آنجا سیستم چرخش وجود ندارد و امکان متعادلشدن شوری آب نیست، اگر برداشت آب هم صورت میگرفت و شوری آب نیز افزایش مییافت. اما از آنجا که دریای عمان به اقیانوس هند متصل است، میتواند این تعادل را حفظ کند.
او در ادامه حرفهایش به نمونههای خارجی طرحهای انتقال آب دریا نیز در خارج از کشور نیز اشاره میکند که البته تعدادشان بسیار اندک هستند: «در آمریکا این اقدام صورت گرفته است. البته بیشتر برای مصارف کشاورزی این کار انجام شده است و نه برای صنعت.»
به گفته او، مطالعات نشان میدهد که ظرفیت پشت سد بهگونهای است که سهمیلیون نفر باید از آن بهرهبرداری کنند. درحالی که اکنون حدود پنج تا ششمیلیون نفر از آب برداشت میکنند. اگر این مسئله درنظر گرفته شده بود، دیگر نیازی به انتقال آب نبود و زایندهرود کفاف خودش را میداد!