بر اساس این سند، دو طرف قرارداد باید در راستای اهداف دوجانبه سیاسی، راهبردی، اقتصادی و فرهنگی بکوشند و طی این بازه زمانی بستر مناسبی را بهمنظور توسعه عرصههای صنعت، انرژی و فناوری هر دو کشور به وجود آورند؛ بااینحال این سند راهبردی که ازنظر مقامات کشورمان الزامی و پرفایده و به عقیده تحلیلگران و صاحبنظران حوزه بینالملل نیز با اجرایی شدن آن شرایط اقتصادی، نظامی و امنیتی دو کشور بهخصوص ایران را قدرتمندتر از گذشته خواهد کرد، ابهامها و پرسشهای بسیاری را در دل خود دارد؛ موضوعهایی همچون چرایی عدم انتشار مفاد آن و اینکه چین این ابرقدرت جهانی ارتباط با ایران را در شرایطی پذیرفته است که کشورمان با فضایی تحت پوشش تحریمهای حداکثری سروکله میزند؛ موضوعهایی که «اصفهان زیبا» در بررسی آنها با منصور حقیقتپور، کارشناس مسائل استراتژیک، نماینده دوره نهم مجلس شورای اسلامی و مشاور علی لاریجانی ازجمله مقامات مسئول این قرارداد و قاسم محبعلی، تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل و مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت امور خارجه بحث و گفتوگو کرد.
ایران خیلی دیر به فکر همکاری با چین افتاد
حقیقتپور در پاسخ به این پرسش که آیا ایران اولین کشوری است که چنین سند همکاری طولانیمدت را با چین طی سالهای اخیر به امضا رسانده است، گفت: «خیر. بیش از هشتاد کشور دیگر چنین قراردادی را با چین به امضا رساندهاند و در حال اجرای آن هستند. کشورهایی همچون ترکیه، عربستان، امارات و روسیه توافقنامه توسعه روابط اقتصادی با چین دارند. در حال حاضر عربستان سالانه 100میلیارد دلار و امارات نیز 70میلیارد دلار با چین ارتباط تجاری دارند؛ درحالیکه ایران بر اساس پیشبینیهای انجامشده قرار است طی 25 سال 150 میلیارد دلار روابط تجاری با چین داشته باشد. به عقیده بنده ایران خیلی دیر به فکر این همکاری افتاد.» این کارشناس مسائل استراتژیک با بیان اینکه سند همکاری ایران و چین تنها یک فرصت اقتصادی را برای پکن به همراه خواهد داشت، اما برای ایران فرصتهایی را در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و دفاعی به وجود میآورد، ادامه داد: «در شرایطی که ایران با مشکلات ناشی از تحریمها مواجه است و حتی نمیتواند پول خود را از کشورهای دیگر بازپس گیرد، چین حاضر است در کشور ما سرمایهگذاری کند و این باعث شکستهشدن تحریمها و واردکردن ضربهای سنگین به آمریکا که عامل اصلی مشکلات ایران است، خواهد بود.» نماینده ادوار مجلس خاطرنشان کرد: «ایران قرار است همچون مفصلی در جاده کمربندی میان سه قاره آسیا، آفریقا و اروپا و برای ارتباط با اروپا و از آنطرف با ارتباط با دریای آزاد عمل کند، آیا این یک ظرفیت ژئوپلتیک برای جمهوری اسلامی محسوب نمیشود؟ از سوی دیگر فرصتهای شغلی بسیاری در دل این توافقنامه برای ایران وجود دارد. ما همچنین میتوانیم از ظرفیت چینیها برای صادرات خود استفاده کنیم؛ محصولاتی که روی دست ما مانده است و نمیتوان غیر از این شیوه آنها را صادر کرد.»
هیچ جریانی مخالف همکاری ایران و چین نیست
حقیقتپور خطاب به مخالفان سند همکاری ایران و چین گفت: «حسین شریعتمداری حرف خوبی زد که با عقد این قرارداد یک سیلی به گوش آمریکاییها خورده است، چرا آنها گریه میکنند؟ به نظر بنده مخالفان این همکاری اگر منطق دارند، طبق آن پیش بروند.» او افزود: «مگر بد است ما با سرمایه خارجی در کشورمان راهآهن بسازیم؟ بندر بسازیم؟ ماشین بسازیم؟ مگر مشکل ما اشتغال و تولید نیست؟ سرمایهگذاران خارجی طبق قانون اساسی ما عمل خواهند کرد. درواقع سرمایه از آنها و ظرفیت از ما خواهد بود. این موضوع چه ایرادی دارد؟ چرا به کسانی که میلیارد، میلیارد پول از مملکت خارج میکنند و در استامبول، دبی و… سرمایهگذاری میکنند، ایراد نمیگیرند؟ حالا که ما میخواهیم برای ایجاد اشتغال و کار با کشورهای دیگر رابطه داشته باشیم و پول آنها را وارد کشورمان کنیم، این عمل اشتباه است؟ بنده تمام مخالفان با این قرارداد را به مناظره دعوت میکنم. منتقدان اگر حرفی دارند، بزنند.»
این کارشناس بینالملل اظهار کرد: «ما پیرزنها و پیرمردهایی را که با بلندگوی عربستان سعودی و شبکههای ایران اینترنشنال، سی ان ان و بی بی سی در خیابانها مانور میدهند، مخالف سند همکاری ایران و چین نمیدانیم. آمریکا از این موضوع به درد آمده است. جیغ و فریادها از حنجره یکسری انسانهای نادان بیرون میآید. آیا ما مخالفتهای مردمی بر سر این موضوع داریم؟ آیا دانشگاهیان و پژوهشگران ما با این موضوع مخالفاند؟ چه جریانهایی با قرارداد 25ساله ایران و چین مخالفت خود را اعلام کردهاند؟ تنها نوکران آمریکا، حلقهبهگوشان عربستان سعودی و اسرائیل و آنهایی که کعبه آمالشان غرب است و نگاهی به شرق ندارند و خواهان استفاده از ظرفیت شرق نیستند، مخالف این همکاری هستند.»
عدم توازن قدرت برای ایران هزینه ایجاد میکند
با همه نکات مثبتی که از اکثریت کارشناسان در خصوص مزایای این سند همکاری شنیده شده است، برخی اما موازنه قدرت در صحنه بینالمللی را ازجمله شروط ایجاد یک ارتباط دوطرفه در نظام بینالملل عنوان میکنند؛ آنچه قاسم محبعلی در گفتوگو با «اصفهان زیبا» بر آن تأکید داشت. مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه تفاهم و قرارداد میان کشورها را جزء مناسبات معمول روابط بینالملل دانسته و معتقد است ایران باید با همه کشورها وارد مناسبات نهادی و اساسی شود؛ چراکه تنها از این طریق میتواند روابطی دائمی داشته باشد. او اما به نقاط ضعفی که در سیاست خارجی ایران و در برقراری ارتباط با دیگر کشورها وجود دارد، اشاره کرد: «مشکل این است که سیاست خارجی ایران با برخی از کشورها متوازن نیست. به همین خاطر نمیتواند با همه طرفها، بازیگران بینالمللی و قدرتهای جهانی روابطی متوازن و متعارف برقرار کند. به عبارتی، عدم برابری و توازن قدرت میان ایران و طرف مقابل و تلاش برای جبران آن از سوی کشورمان ممکن است هزینههای بسیاری را متوجه ما کند؛ بنابراین برقراری رابطه با یک رقیب بینالمللی هم دربردارنده هزینه است، هم میتواند فرصت ایجاد کند.»
زمان مستعمره شدن گذشته است
محبعلی در پاسخ به این پرسش که چرا برخی عاقبت امضای سند همکاری ایران و چین را نوعی استعمار میدانند، گفت: «زمان مستعمره شدن، گذشته است. مسئله اصلی امتیازها و هزینههاست. اهداف چین در برقراری ارتباطات بینالمللی صدور تکنولوژی نیست. او بیشتر به دنبال بازار، صدور نیروی انسانی و به دست آوردن مواد اولیه است. ایران نیز تحت تحریمهای فراوانی قرار دارد و دارای امکانات ضعیفی است که حتی اگر بخواهد وارد یک سرمایهگذاری همچون ساخت یک کارخانه در سطح بینالمللی شود، به دلیل نبود مناسبات بانکی یا عدم توانایی بازپرداخت هزینههای آن، ممکن است مجبور به واگذاری امتیازی خاص به طرف مقابل شود که این امتیازهای خاص شاید هزینههای ملی بههمراه داشته باشند (واگذاری میدان گازی یا نفتی یا چیزهایی که قواعد و عرف بینالمللی اقتضا میکند). به عقیده بنده نظریه مستعمره شدن ایران در این قرارداد کمی اغراقآمیز است؛ چراکه نه چین چنین شرایطی را دارد و نه ایران این امکان و اجازه را به او میدهد. زمانی که قدرتهای بزرگ مانند انگلیس و روسیه در امور ایران دخالت داشتند، ایران مستعمره آنها نشد، چه برسد به چین که در حد و حدودی نیست که بتواند یک کشور را مستعمره خود کند.»
چینیها مانع انتشار قرارداد شدهاند
این کارشناس بینالملل اعداد و ارقام آمده در قرارداد 25ساله چین و ایران را تنها بر اساس احتمالات عنوان کرد و افزود: «این سند تنها یک یادداشت تفاهم است؛ نقشه راهی که دو طرف آرزوها و تمایلات مشترکشان را در برقراری رابطه با یکدیگر اعلام کردهاند تا در زمان و شرایط مناسب وارد قراردادهایی جداگانه شوند. قراردادهایی که طبیعتا باید مسیر حقوقی خود را طی کنند که اگر در سطح و اندازه ملی باشند حتما نیاز به تصویب و تأیید مجلس و هیئت دولت نیز دارند. درنهایت هیچ الزامی در این یادداشت تفاهم، برای طرف ایرانی و برای چین وجود ندارد. اما اگر دو طرف بخواهند برای مثال در جادهسازی، سدسازی یا حوزههای نفتی با یکدیگر همکاری داشته باشند، به عقد قراردادهایی جداگانه و اختصاصی نیاز دارند که اگر این قراردادها تجاری نباشد، یعنی بهصورت شرکت با شرکت نباشد و طرف قرارداد دولتها باشند، باید اول به تصویب هیئت دولت و پسازآن مجلس برسد.»
سند همکاری ایران و چین نگرانی آمریکاییها را برانگیخته است
محبعلی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا این اقدام ایران در برقراری رابطه با چین میتواند در حمایت از کشورمان در مقابل آمریکا (کاهش تحریمها و سرانجام برجام) تأثیرگذار باشد یا خیر؟ گفت: «در شرایط کنونی به نظر میرسد هم طرف ایرانی و هم طرف چینی به این تفاهم به چشم ابزاری برای چانهزنی با طرف آمریکایی نگاه میکنند؛ چینیها قصد گرفتن امتیاز از کشورهایی همچون عربستان، ترکیه و رژیم صهیونیستی که در منطقه با ایران در حال تخاصم هستند ، دارند. از طرف دیگر، ایران نیز این علاقهمندی را دارد که با استفاده از تفاهم با چین، موقعیت بهتری را برای چانهزنی با آمریکا و اروپاییها در قبال برجام به دست آورد. به همین خاطر است که این قرارداد نگرانی آمریکاییها را برانگیخته است. شاید یکی از اهداف این قرارداد برانگیختن نگرانی آمریکا هم باشد تا زمینه مناسبتری برای گفتوگو با ایران فراهم شود.»
مدیرکل پیشین خاورمیانه وزارت خارجه در توضیح اینکه چرا متن اصلی این سند منتشر نمیشود و تنها چیزی که در دسترس مردم وجود دارد تنها یک پیشنویس است، گفت: «بنا به گفته سخنگوی دولت، چین این درخواست را در خصوص منتشرنشدن مفاد این سند از ایران داشته است. چین علاقهمند است که این موضوع را در حالتی از ابهام قرار دهد تا بتواند با طرفهای آمریکایی، اروپایی، کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی وارد مذاکره شود و متناسب با طرف مقابلش از آنها امتیاز بگیرد. از طرف دیگر، چین نمیخواهد مشخص شود که این قرارداد تنها یک یادداشت تفاهم است و الزامآور نیست.»
اعتماد مردم به دولتمردان کاهش پیدا کرده است
او همچنین در خصوص نگرانی مردم درباره سرانجام این قرارداد و ابهامهایی که با عدم انتشار مفاد آن به وجود آمده است، افزود: «متأسفانه اعتماد مردم به دولتمردان کاهش پیدا کرده است و همه نگران این هستند که مبادا این قرارداد نیز همچون فسادهای اقتصادی که هیچوقت جزئیات و عامل اصلی آنها مشخص نشد، چنین سرنوشت مبهمی پیدا کند؛ بهخصوص اینکه در این تفاهم دولت و وزارت خارجه، نقش دستدوم را ایفا میکنند و افرادی غیرمسئول آن را دنبال کرده و به نتیجه میرسانند. همه این نکات باعث سوءتفاهم و طبیعتا نوعی نگرانی شده است و مردم به همین خاطر سردرگم هستند. از سوی دیگر، هرگاه ایران با یک قدرت بزرگ، علیه قدرت بزرگتری وارد تعامل و اتحاد شده، آن دو قدرت با یکدیگر به تفاهم رسیده و نتیجهاش قربانی شدن ایران بوده است؛ بنابراین طبیعی است که یک ذهنیت منفی درباره این تفاهمها به وجود بیاید.» به عقیده محبعلی در قراردادی که توازن قدرت میان دو طرف وجود ندارد و یکی از طرفین با تحریمهای حداکثری و احتمال وقوع جنگ مواجه است، ایجاد یک تعامل اقتصادی و راهبردی دوجانبه سؤالبرانگیز است و ابهام دارد.