در این دوره از جشنواره ایمان صالحی با فیلم «ترس خود را جابهجا میکند»، فردین انصاری با فیلم «فشن»، بابک مصطفوی با فیلم «دکل» و صادق داوری با فیلم «کوک» چهار فیلم اصفهانی هستند که در بخش فیلمهای کوتاه داستانی حضور دارند.چهار فیلمی که هر کدام با وجود تفاوتهای موضوعی و ساختاری بازتاب دهنده علایق شخصی و دغدغههای سینمــــایی سازندگانش هستنـــــد. با این فیلمسازان جوان گفتوگو کردیم تا از نظرات آنها درباره جهان فیلمها، وضعیت فیلم کوتاه در ایران و جشنواره فیلم کوتاه تهران بشنویم.
جشنواره برای دیده شدن استعدادها است، نه یکسانسازی فیلمها
ایمان صالحی چندین سال بعد از ساخت فیلم کوتاه داستانی «کشتن برادر بزرگتر…» و بردن جایزه بهترین فیلم جشنواره فیلم مستند خورشید، امسال با فیلم «ترس خود را جابهجا میکند» در بخش مسابقه ملی سی و هفتمین جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور دارد. او درباره ایده فیلم نامه فیلم کوتاه «ترس…» میگوید: «ایده فیلم “ترس…” از یک داستان از موراکامی آمد. چندین سال پیش داستانی از این نویسنده خواندم که در آن فردی تبدیل به سنگ میشد. بعد از آن طرحی را با این موضوع که جنین در بین زن و مردی جابهجا میشود نوشتم. البته به دلیل نوعی ایدئالگرایی این طرح را هم شبیه طرحهای دیگر به فیلم تبدیل نکردم تا اینکه در سال 97 تصمیم گرفتم از روی این فیلمنامه داستان بنویسم و درنهایت این فیلمنامه و سه فیلمنامه دیگر را به داستان تبدیل کردم. سال 98 هم با کمک یکی از دوستانم، ملیکا غلامی، تصمیم گرفتم یکی از این فیلم نامهها را بسازم که در نهایت فیلم نامه «ترس خود را جابهجا میکند» را انتخاب کردم و به این شکل پرسه تولید فیلم آغاز شد.» صالحی از دلایل انتخاب عنوان فیلم هم صحبت میکند: «فاسبیندر، فیلمساز آلمانی فیلمی دارد به نام «علی: ترس روح را میخورد» که اسم آن همیشه در ذهنم بود و خیلی دوستش داشتم. علاوه بر این، سالها پیش مقالهای خواندم با این مضمون که گاهی اسم فیلم میتواند باری از روایت فیلم را به دوش بکشد و بر این اساس تصمیم گرفتم با اسم فیلم تکهای از روایت فیلم را پیش ببرم.» او به پروسه تولید فیلم «ترس…» هم اشاره میکند: «سرمایه تولید فیلم ما شخصی بود و طبیعتا باید به گونهای برنامهریزی میکردیم که حداقل بودجه فیلم تولید شود. در این مسیر یکی از دوستانم، صادق داوری، به من کمک کرد تا تجهیزات را برای سه روز در اختیار داشته باشم و با عوامل هم صحبت کردیم و شرایط بودجه کار را توضیح دادیم. مهمترین نکته در فیلم، گریم بود که بخش زیادی از بودجه را به خود اختصاص داد.» صالحی به مسئله حضور فیلمها در جشنوارهها و به تبع آن دیده شدن فیلمسازها هم میپردازد: «بهشخصه معتقدم بیش از حد بها دادن به جشنوارهها باعث شده است که حضور در فیلم کوتاه چه به عنوان شکل هنری و چه به عنوان مسیر هنری دشوار شود و آدمها فرصتی برای آزمون و خطا و پیدا کردن شکل شخصی نداشته باشند. این شرایط باعث شده جو فیلمسازی به گونهای رقم بخورد که هیچ کس نتواند جهان شخصی خودش را بیافریند؛ چراکه اگر از الگوهای تکرارشونده فیلمسازی استفاده نکند، هیچ جشنوارهای فیلمش را نمیپذیرد و این گونه کاراکتر شخصی فیلمسازها در حال یکی شدن است و این مسئله خودبهخود منجر به یکسانسازی فیلمها میشود. علاوه براینکه اگر فیلمسازی خواست یک فیلم کوتاه اکشن یا ترسناک بسازد تا بعدها بتواند نسخه فیلم بلندش را هم کارگردانی کند، امکان تجربه به دلیل همان یکسانسازی وجود ندارد. البته نباید فراموش کرد که جشنواره در ذات خود محلی برای دیدهشدن استعدادها و جذب سرمایهگذار و تهیه کننده است و این کارکرد قطعا بهترین کارکرد جشنواره برای فیلمسازان است.» این مدیر تصویربرداری درباره اکران آنلاین فیلمها هم معتقد است این شکل از نمایش فیلم همچنان کاراکتر خودش را در ایران پیدا نکرده است: «کسانی که امور فنی فیلمها را انجام میدهند همه چیز را از نور و رنگ و صدا برای پرده سینما آماده میکنند، اما برای اکران آنلاین چنین چیزی مشخص نیست. یک نفر در موبایل میبیند. یک نفر در لپ تاپ میبیند و یک نفر شاید در تلویزیون خانگی فیلمها را میبیند و به این شکل نمیتوان برای مختصات فنی فیلمها تصمیم گرفت. اتفاقی که مثلا نتفلیکس افتاده است و از آنها فیلمها را براساس دستگاهی که مخاطب فیلم را میبیند تنظیم میکنند و این گونه به جزئیات رنگ و نور فیلم ضربه نمیخورد.»
فضای فرهنگی اصفهان فیلمسازان را مجبور به مهاجرت میکند
فردین انصاری پس از موفقیتهای فیلم قبلیاش «وحشی» در جشنوارههای مختلف، امسال با فیلم کوتاه «فشن» در سی و هفتمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران حضور پیدا کرده است. پیش از این فیلم فشن جوایزی را در جشنواره فیلم و عکس امید به دست آورده است. انصاری جرقه فیلم کوتاه فشن را حاصل یکی از لوکیشنگـــــردیهای مداومش میداند: «علاقه زیادی به لوکیشن دیدن دارم و عید دوسال پیش بود که به صورت اتفاقی به موزه حمام علیقلیآقا رفتم و فضای این مکان در ذهن من ماند. از طرف دیگر عکسی بود که تعدادی خانم بالای سر یک جنازه ایستادهاند. تلفیق این دودر ذهن من فیلم نامه فشن را بهوجود آورد و این پرسش که چطور میشود یک اتفاق مدرن در یک مکان سنتی اتفاق بیفتد. آرام آرام در طول دو سه ماه روی فیلمنامه کار کردم و نسخه نهایی آماده شد.» او درباره اجرای فیلم کوتاه فشن هم میگوید: «یک عادتی برای کارگردانی فیلمهایم دارم که از فیلم کوتاه بیگانه آغاز شد. سر فیلمبرداری این فیلم آنقدر درگیر پروسه پیش تولید بودم که نتوانستم تمام فیلم را دکوپاژ بزنم و تجربه دکوپاژ سر صحنه تجربه لذتبخشی شد که در فیلم کوتاه وحشی کاملا از آن تبعیت کردم و تمام دکوپاژها سر فیلمبرداری انجام شد. البته ذهنیتی نسبت به فضا و فرم فیلم داشتم و بر این اساس تصمیم میگرفتم. درباره فشن هم به جز سکانس اول که فرمی کلیپگونه دارد همه دکوپاژها را سر فیلمبرداری نوشتم.» انصاری ادامه میدهد: «به نظرم کارگردانی دکوپاژ کردن نیست و دکوپاژکردن امری تکنیکی است و خیلی راحت افراد یاد میگیرند. به زعم من، اصل کارگردانی درفضاسازی و خلق اتمسفری است که در فیلمنامه وجود دارد. درواقع کارگردانی امری که عینی نیست و باید خلق شود و البته هیچ قاعده و قانونی هم ندارد و کاملا یک بحث آرتیستیک است که به هوش و قریحه کارگردان برمیگردد.» این فیلمساز با بیان اینکه جشنوارهها با انتخابهایشان بر نگاه و انتخاب فیلمسازان تأثیر بگذارند میافزاید: «من چندین سال است که جریان فیلم کوتاه ایران را رصد میکنم و به نظرم معضل اساسی ما در فیلم کوتاه و البته فیلم بلند فیلمنامه است. اگر این بحثهای کلی و فرهنگی را بخواهیم کنار بگذاریم مشکل اینجاست که مشخصا در فیلم کوتاه ما خوراک جشنوارهها شدیم. به جای اینکه اعتبار جشنوارهها از فیلمسازها و نگاهها و جهان های شخصی آنها بیاید این جشنوارهها هستند که به ما اعتبار میدهند و البته مسیر را مشخص میکنند. دقیقا به این صورت که نگاه میکنیم جریان به کدام است ما هم به همان سمت فیلم میسازیم. من شخصا سینمایی را میپسندم و دوست دارم که در آن نوعی جادو و شگفتی وجود داشته باشد و تلاش کردم در این زمینه فیلمنامه بنویسم و فیلم بسازم.» انصاری با بیان اینکه چارهای جز برگزاری آنلاین جشنواره فیلم کوتاه در شرایط کنونی نیست، از محل اکران محدود فیلمها اظهار تعجب میکند: «دوستان انجمن واقعا تلاش زیادی کردند که جشنواره با تمام دشواریهای موجود به دلیل کرونا برگزار شود و از منظر من هم برگزاری آنلاین میتواند تجربه منحصربه فردی باشد که شاید دیگر هیچ وقت تکرار نشود، بنابراین با شکلگرفتن مشکلی ندارم، اما برگزاری جشنواره فیلم کوتاه تهران و فیلمهای کوتاهی که از هویتی مستقل برخوردارند در مکانی مانند ایران مال که از نمادهای سرمایه داری در ایران بوده، برای من خیلی عجیب است و هیچ هماهنگی بین سینمای کوتاه و این پروژه عجیب و غریب نمیبینم.» کارگردان فیلم کوتاه فشن در پایان صحبتهایش به یکی از بزرگترین معضلهای سینمای کوتاه اصفهان هم اشاره میکند: «در این یک دهه نسلی از فیلمسازان در اصفهان رشد کردند که برای اولین بار یکسری از مسائل را برای فیلم کوتاه اصفهان به ارمغان آوردند. مثلا اولین فیلم کوتاه راه یافته به جشن خانه سینما از طرف اصفهان فیلم «بیگانه» من بود. این نسل دریچههای تازهای را در سینمای اصفهان باز کردند، اما متاسفانه آنقدر فضای فیلمسازی و آموزش فیلمسازی در اصفهان مسموم است که بیشتر بچهها مجبور به مهاجرت به تهران میشوند. تعداد بسیاری زیادی از بچهها در حال حاضر کار و فعالیتشان را به تهران منتقل کردهاند و با توجه به استعدادشان از جایگاه خوبی در فعالیتهای مختلف سینمایی برخوردارند. اصفهان اما همچنان با همان ذهنیت و با همان رویکرد تنها استعدادهایش را فراری میدهد و هیچ قدم رو به جلویی برداشته نشده است.»
جزئیات فنی فیلمها در اکران آنلاین از دست میرود
بابک مصطفوی امسال و در سی و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم کوتاه تهران با فیلم کوتاه «دکل» هم در بخش ملی و هم در بخش بین الملل حضور دارد. او درباره روند شکلگیری و نگارش فیلمنامه این فیلم میگوید: «ایده فیلم به آدمی که چندین سال پیش دیده بودم برمیگردد. خاطرم هست آدم عظیمالجثهای بود که خیلی ساکت و آرام بود و مدام نوار گلپونههای آقای بسطامی را که پشت و روی کاست ضبط کرده بود گوش میداد. اما جایی عکسالعمل خیلی خشنی از این فرد دیدم که برای من خیلی عجیب بود. سؤال برایم پیش آمد که چطور یک آدم مهربان تبدیل به هیولا میشود؟ از این سؤال و این شخصیت، شکلگیری ایده آغاز شد و در ادامه داستان در محیطهایی کارگاهی که خودم دیده بودم و خوب میشناختم پرورش پیدا کرد و در نهایت فیلمنامه دکل نوشته شد.» مصطفوی پروسه تولید فیلم کوتاه دکل را سخت و دشوار ارزیابی میکند و میافزاید: «یکی دوسال فیلمنامه تنها در ذهنم میچرخید و بهمن 96 که فیلمنامه کامل نوشته شد صحبتها برای تولید فیلم را آغاز کردیم وبه هرحال به دلایل مختلف از جمله مکانها و لوکیشنهایی که فیلمنامه نیاز داشت پروسه تولید سختی را پیشبینی میکردیم. نزدیک به پنجاه کارخانه سنگبری را در اصفهان، میمه، خمینیشهر، مورچهخورت، دولتآباد و حتی تهران دیدم و در نهایت چند لوکشین را برای فیلمبرداری انتخاب کردیم. از طرف دیگر، انتخاب بازیگر به دلیل مشخصات فیزیکی شخصیت هم خیلی زمان برد. بعد از آن مسئله پیچینگ انجمن سینمای جوان پیش آمد و فیلمنامه را برای فراخوان فرستادم و در این پیچینگ قبول شد و بعد از آن مشغول به کار شدیم هرچند که به دلیل تورم عجیب و غریب در نهایت هزینهها بیشتر از آن چیزی که انتظار میرفت شد.»
او درباره جشنواره فیلم کوتاه تهران و اکران آنلاین فیلمها در این جشنواره همین میگوید: «من به شخصه با ایده اکران آنلاین برای فیلم دکل مخالفت کردم و قرار هم نیست که این فیلم به صورت آنلاین در سامانهها به نمایش دربیاید. فیلم ما تنها در اکران حضوری محدود حاضر خواهد بود. دلیل این امر هم این است که فیلم تازه مراحل نهایی را پشت سر گذاشته است و جشنواره فیلم کوتاه تهران اولین جشنوارهای است که فیلم را برای آن ارسال کردهایم و تصمیم ما بر این شد که به صورت آنلاین فیلم اکران نشود.» مصطفوی ادامه میدهد: «در کلیت هم من موافق اکران آنلاین نیستم. برای من سینما با نشستن در سالن تاریک و فیلمدیدن روی پرده بزرگ معنا میگیرد. نفس نشستن در یک سالن تاریک و ساکت مهم است. پروژکتور روشن میشود و نور از پشت سر تماشاگر بر پرده میتابد. اعجاز سینما در همیـــــنجاســـــت. جهان خاموش تماشاگر ناگهان سرشار از روشنی و صدا میشود. عالم مُثل به کار میافتد، فارغ از جهان روزمره که در پشت درهای سالن سینما در جریان است. فیلمدیدن روی لپتاپ و تبلت، این اعجاز را بهکلی مختل میکند. علاوه بر این در اکران آنلاین خیلی از نکات فنی از دست میرود. ما برای بحث صدا و رنگ و نور دکل خیلی وقت گذاشتیم و اکران آنلاین جزئیات این تلاشها را از بین میبرد. البته از ظواهر امر این طور برمی آید که ناگزیر به سمت اکران آنلاین و تماشای خانگی فیلمها میرویم.» این فیلمساز در پایان صحبتهایش به ضعف بزرگ سینمای کوتاه ایران هم میپردازد: «متاسفانه بحث سینما در تهران متمرکز شده است و خیلی از بچههای با استعداد و خلاق مجبور به مهاجرت میشوند و به تهران میروند. با اینکه بچههای بسیار خلاقی در اصفهان فعالیت میکنند و اساسا اصفهان از شهرهایی است که برآیند فیلمسازی در آن مثبت است، اما آنقدر در زمینههای فنی وابسته به تهران هستیم که با گزینههای بسیار کم تعدادی برای تخصصهای گوناگون پروسه فیلمسازی در شهرهای دیگر روبهرو میشویم و این تمرکزگرایی مشکل بزرگی در سینمای ایران است.»
فیلمسازی با سازوکار ارزان میتواند یک الگوی فیلمسازی باشد
صادق داوری با اولین فیلم کوتاهش «کوک» علاوه بر حضور در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران به جشنواره فیلم فجر هم راه یافته است. اتفاقی که برای کمتر فیلم کوتاهی از اصفهان تا به حال اتفاق افتاده است و دستاورد بزرگی برای اولین ساخته این کارگردان جوان است. داوری درباره ایده فیلم کوتاه کوک میگوید: «ایده اولیه کوک از اتفاق جالبی میآید که یکی از دوستانم برای من تعریف کرد. دوست ما در یک آموزشگاه موسیقی کلاس پیانو میرفت و میگفت یک روز فردی که شغلش چوپانی بود به آموزشگاه آمده بود و قصد داشت نیزدن یاد بگیرد. این ایده آغاز فیلمنامه کوک بود. در همان زمان به صورت شخصی به فکر ساخت فیلم کوتاه و تجربه کارگردانی بودم. یک روز که محیطی بیرون از شهر و در همان لوکیشن فیلم بودیم فردین انصاری فیلمنامهنویس و تدوینگر فیلم به صورت اتفاقی و فیالبداهه پیشنهاد داد که این فیلمنامه را کار کنیم. بدون هیچ پیشتولید مرسوم و حرفهای شروع به پیداکردن بازیگر کردیم و از همان منطقه یک نفر به عنوان بازیگر با ما همراه شد و در چهار روز فیلمبرداری را انجام دادیم.»
او درباره تولید فیلم کوک که برخلاف مناسبات تولید فیلم در ایران است، اضافه میکند: «با توجه به هزینههای سرسامآور و تورمی که در فیلمسازی وجود دارد فیلمسازان ناچار میشوند که به سمت تولیدهای کم هزینه برود. البته قصدم این نیست که مثلا کاری که ما کردیم میتواند رفرنس باشد، ولی به هر حال در این شرایط سخت تولید فیلم میتواند یکی از گزینههایی باشد که هم داستانی را که دوست داریم تعریف کنیم و هم به فیلمسازی بپردازیم. البته این سبک فیلمسازی در یک سطح بالاتر در سینمای ایران سابقه داشته و افرادی مثل سهراب شهیدثالث و عباس کیارستمی هم سرآمد این گونه فیلمساز بودند.»
داوری درباره تأخیر زمانی جشنواره فیلم کوتاه تهران و هم چنین استفاده از الگوهای بینالمللی در برگزاری جشنوارهها میگوید: «میدانیم که کشور در شرایط بحرانی بوده و تصمیمگیرندگان جشنواره نیز براساس همین شرایط برنامهریزی کردند. البته من فکر میکردم برنامهریزی مدونتری اتفاق بیفتد. جشنواره فیلم کوتاه تهران یکی از معتبرترین رویدادهای مربوط به حوزه فیلم کوتاه در ایران است و میتوانست با الگوگیری از فستیوالهای معتبر دنیا کارها را به شکلی دیگر پیش ببرد، اما در نهایت جشنواره و بخش نمایش فیلمها به تعویق افتاد و گفتند میخواهیم آن را به صورت حضوری برگزار کنیم. در ماههای گذشته فستیوالهای دیگری را در دنیا داشتیم که به شکل حضوری برگزار شدند، مثل ونیز که میتوانست یک الگو باشد و براساس آن راهکارهایی اندیشیده میشد، با وزارت بهداشت هماندیشی میشد تا به یک راه مشخص برسیم. البته فکر میکنم پیداکردن دلیل اینکه چرا چنین اتفاقی نیفتاد کار دشواری باشد.»
کارگردان فیلم «کوک» البته معتقد است که دیده شدن فیلمها هرچند به شکل محدود و آنلاین بهتر دیده نشدن است: «وقفه بهوجود آمده قطعا از حال و هوای جشنواره کاسته، چون از اعلام اسامی فیلمها تاکنون زمان زیادی گذشته است، وقتی فیلمها اعلام شدند فیلمساز پر از تب و تاب بودند و دوست داشتیم برای نمایش فیلم اطلاعرسانی کنیم اما همه دیدیم بعد از اعلام اسامی هیچ خبری نیست و آینده روشنی همه پیشرو نداشتیم. همه چیز پر از سؤال و ابهام بود که قرار است این جشنواره به چه شکلی و در چه زمانی برگزار شود. با وجوداین، حالا که به اینجا رسیدهایم، فکر میکنم دیدهشدن فیلمها در این مدل از اینکه اصلا دیده نمیشدند خیلی بهتر است.»