در خاطرم هست تفریح بعضی از خانوادههای اصفهانی در دهه40 و 50 رفتن به سینما و تماشای فیلم همراه خانواده بود که آن هم، آداب خاصی داشت از تحقیق و پرسوجوی پدر از همکاران و دوستان در مورد فیلم و اطمینان از تناسب و آموزنده بودن آن بگیر تا انتخاب سینما و نوع وسیله نقلیه «تاکسی یا اتوبوس» برای رفتن به خیابان چهارباغ عباسی که محل تجمع سینماها بود.
در روزگاری که هوش مصنوعی نهتنها ابزار پژوهش، بلکه بخشی از زیستعلمی جهان شده است، هر سندی که قصد «چارچوبگذاری» در این حوزه را دارد، عملاً در حال ترسیم آینده علم، دانشگاه و اعتبار پژوهشی کشور است.
چند روز پیش بود که حاشیه های یک مناظره فضای مجازی را درنوردید و به گفتمان رایج جامعه مذهبی ایران تبدیل شد؛ مناظره ای که حتی به جلسات مذهبی و مداحی ها کشیده شد و بهانه ای برای برچسب زدن و اهانت به یکی از طرفین این مناظره شد؛ اما از آنجا که یقینا با مشاهده بخش های گرته برداری شده از این مناظره و واکنش ها نمی شود قضاوت دقیقی از اصل ماجرا کرد تصمیم گرفتم تا همه 3 ساعت و 7 دقیقه این مناظره را مشاهده و سپس در مورد آن نظر دهم.
روزی که فهمیدم قرار است مادر یک پسر باشم، تصمیم گرفتم اسمش را بگذارم «حسین». دوست دارم لبخندهایش شبیه شما باشد، شبیه علمداری که دستش را سپرده بود به خدا.
فرایند مصرف به جای برابرسازی فرصتها و فروکاستن رقابت اجتماعی، رقابت را در همه اشکال آن خشنتر و حادتر میکند.
شاهکلید تأثیر دروغ بزرگ، هیجانهاست. حس خشم، ترس، طنز و نفرت را برافروخته میکند. احساسات که غلبه کرد، مغز از کار میافتد و هر دروغی باورپذیر میشود. خصوصا وقتی با ترس و قدرت عجین شود.
«اصفهان» دارد میمیرد، چون که هوا ندارد! آلودگی هوای اصفهان در روزهای گذشته به اوج خود رسید و بسیاری از اصفهانیها را خانهنشین کرد. ابر سیاه آلودگی، حالا مدتهاست که بر کالبد شهر سایه انداخته و جانی برای شهروندان باقی نگذاشته است.