به گزارش اصفهان زیبا؛ صنایعدستی برای ما آشنای غریب است؛ اما مسئولانی در هفته جاری سعی کردند رفاقت بیشتر و عمیقتری میان ما و «دستساختههای هنرمندانه ایرانی» ایجاد کنند؛ البته چون مسئولیتشان ایجاب میکرد این کار را بکنند! بعضیهایشان خوشسلیقگی کردند و رغبت و مشارکت مردم را هم دیدند.
بعضیهایشان روی سن ایستادند و رو به هنرمندان گفتند: «جان هر کی دوست دارین خوشگل بسازین»!
در گزارش پیش رو، روایتهایم را میخوانید از پنجرویداد اصفهان که در آنها حاضر شدم، به جز یکی، هر کدام را هم دوبار طی دوروز متفاوت دیدم و با برخی دستاندرکاران و بازدیدکنندگانشان گفتوگوهای پراکندهای داشتهام. خواندن این مطلب که نوشتنش 17 سال و 12 ساعت طول کشیده، 11 دقیقه زمان میبرد.
دوعنوان پرطمطراق و سنگین برای اصفهان داریم؛ شهر جهانی صنایعدستی (World Handicrafts City) و شهر خلاق صنایع دستی و هنرهای مردمی (World Creative City of Crafts and Folk Arts) و این دوعنوان به سهدلیل برای اصفهان محقـق شدند.
اول، سابقه تاریخی موجود و شاخــص اصفهان در حـوزه پـــرورش هنــرمنــدان، بومــیسازی شاخههــای مختــلف این هنرهــا و تولیـــد و فروش دستساختههای هنری. دوم، به دلیل وضعیت و بضاعت موجود این شهر در حوزه صنایع دستی و سوم به دلیل تلاش مسئولانی که در موقع مناسب تصمیم مناسب گرفتند و مهر تأیید جهانی پای وجه موجود اصفهان زدند. اما بسنده کنیم به این مقدار؟ خیر، اشتباه است!
قلمکاری با قلمزنی فرق دارد؟!
مشهــورتـــر از قلـمکـــار هـــم داریــــم؟! از سفرهخانههای بینراهی در شهرهای مختلف ایران گرفته تا تن متمولان اهل مد جهان، از رومیزی و سفره نان چنددههزار تومانی تا لباسهایی با قیمتهای میلیونی، قلمکار همهجا هست؛ اما هنوز خیلیها هم هستند که فرق دو رشته مجزای «قلمکاری» و «قلمزنی» را نمیدانند؛ آن هم در شهری که شماری از مردمش عادت دارند به خرید ظروف قلمزنی نقره، بهعنوان یک کالای سرمایهای.
تازه، اگر کمی تخصصیتر نگاه کنیم، هنوز خیلیها هستند که فرق «چیتسازی» و «قلمکاری» را متوجه نمیشوند. ندانستن البته عیب نیست؛ اما اگر دغدغه پیشرفت صنایعدستی را داشته باشیم، قدم اول شناخت است. باید مختصات را بدانیم و بعد بتوانیم خوب را از بد، اصیل را از ساختگی تشخیص بدهیم و توانایی تشخیص تمایز میان «خوشگلسازی» ها با کارهای «فاخر» را داشته باشیم.
اسکار مشارکت شهروندی برای «همقلمکار»
امـا اجـازه بدهیـد از رویــدادی بـــه نــــام «همقلمکار» صحبت کنم؛ رویدادی که طی آن قرار است چاپ بزرگترین پرده قلمکار کشور به دست مردم (نه فقط اصفهانیها که همه علاقهمندان حاضر در اصفهان) رقم بخورد. زمان رویداد، پنج روز، از 20 تا 25خردادماه از ساعت 17 تا 22 است.
برگزارکننده، فضای مقابل ارگ جهاننما را برای این رویداد مهیا کرده، اسپیسهایی زده، پتوهایی روی اسپیسها پهن کرده و در بخشهای مختلف هم قالبها و رنگها را برای استفاده مردم در خلق اثر، جانمایی کرده است. تا روز دوشنبه، مردم روی پارچههای سفید قالب زدند و روی پارچههای دیگر، امضا کردند.
از روز سهشنبه استادکارها مشغول کارند و رویدادی که مشارکت شهروندان را داشت، به نمایش خلق اثر توسط استادکارها بدل شد. مرحله آخر، دوخت و آمادهسازی این پرده عظیم است. هنر دست مردمانی که تمرین هنر کردهاند به انضمام هنر دست استادکارهای قلمکار، به صورت پردهای سهلتی افقی که نمای ضلع شرقی جهاننما را میپوشاند.
در عالم هنر این رویداد یک هنر اجرا (Performance Art) قلمداد میشود. ترجمه تعریفی که دایرةالمعارف بریتانیکا از این هنر ارائه میدهد، اینگونه است: «فرم هنری مبتنی بر زمان که معمولا اجرایی زنده برای مخاطبان یا تماشاگران (مثلا در خیابان) است و از هنرهایی مانند اجرا، شعرخوانی، موسیقی و نقاشی بهره میگیرد.» در این هنر مخاطب، اجراکننده، زمان و بستر اجرا رکنهای اساسی هستند.
«روایت بهرام گور از هنر» Vs «روایت هنر در اصفهان»
در حال حاضر بنری ضلع شرقی جهاننما را پوشانده که مصرع «هنر نزد ایرانیان است و بس» را بر خود دارد؛ مصرعی از «روایت پادشاهی بهرام گور» در شاهنامه فردوسی و جایی که بهرام گور نامهای به پادشاه چین میفرستد، از دلاوریهای خودش در هندوستان و پیوند سببیاش با هند میگوید و اینگونه برای پادشاه چین رجز میخواند: «شهنشاه بهرام گور است و بس» و چند مصرع بعد تأکید میکند: «هنر نیز ز ایرانیان است و بس».
بنــابراین حتــی ماجـــرای برداشتن این بنر و مصرع و جایگزینیاش با اثر هنری مردمی تازهخلقشده در اصفهان، هم جالب توجه و بخشی از پرفورمنس محسوب میشود؛ البته نمیدانم ایدهپرداز هم به این مورد فکر کرده یا این روایت من است از عمل دوگروه مجزا که روایتهایشان با هم تلاقی کرده است!
از بستهبندی طاق پیروزی تا رفتار با کلوئید جهاننما اصفهان
وقتی ایده دوخت و نصب پارچههای قلمکار بر یک ضلع ساختمان جهاننما را شنیدم، به یاد اثر هنری عجیب کریستو و ژان کلود افتادم. ماجرا این بود که شصتسال قبل، ایده بستهبندی بنای طاق پیروزی (Arc de Triomphe) پاریس به ذهن این زوج هنرمند رسید.
خانهای نزدیک این بنا خریدند، نقشهها و طراحیها را ترسیم کردند، بناهای عظیم دیگری مانند قدیمیترین پل پاریس و ساختمان پارلمان آلمان را هم طی فرآیندهایی هنرمندانه، بستهبندی کردند و در آخر مجوز انجام رؤیایشان صادر شد؛ اما عمر کریستو به اجرای اثر نرسید.
رؤیا متوقف شد؟! خیر! همسرش، ژان کلود با کمک مسئولان هنر و سیاست فرانسه، موزه هنر آلمان و گالری برکنر (Galerie Brekner) این آرزو را محقق کرد و بنای 217ساله مهم طاق پیروزی که به دستور ناپلئون بناپارت بنا شده، با 25هــزار متــــر پارچــه پلــیپــروپیلنـی قابل بازیافت آبینقرهای و سههزارمتر طناب قرمز بستهبندی شد؛ یک ماه هم در معرض دید مردم بود.
به چه هدفی؟ اینکه مردم بـدانـنـد که حتی نشدنیها هم شدنی میشوند، بـرای دیدن هنــر همیشه لازم نیست بلیت بخرند، گاهی اثر هنری را میتوانند لمس کنند و هزار و یک پیام دیگر.
اما چرا به یاد این اتفاق افتادم؟ تعبیرهای مختلفی در توصیف جهاننما شنیدهایم. اجازه بدهید بگویم درستترین تعبیر، کلوئیدی است بر صورت اصفهان.
گاهی آسیبی به پوست میرسد که موجب التهاب و زخم میشود (کاروانسرای تحدید به بافت تاریخی آسیبدیده تبدیل شده بود)، بدن و عوامل بیرونی دست به ترمیم یا حتی جراحی میزنند (مسئولان وقت شهر، ساخت عمارتی به نام جهاننما را رقم میزنند که قرار بود آسیب را رفع کند و مایه تبختر باشد) اما گاهی «سرکنگبین صفرا فزود» شده و جای زخم، گوشت اضافه و سفتی که از زخم اولیه بزرگتر و عمیقتر است بر پوست ایجاد میشود که درد یا خارش هم ممکن است داشته باشد. (عمارتی متولد شد که در تمام این سالها مجبوریم حداقل یک ضلعش را بپوشانیم).
برای درمان کلوئید، لیزر و جراحی و بعد هم استفاده از پماد و تزریق کورتون (تخریب کامل بنا، عوضکردن کاربریها، نصب الحاقاتی و…) را تجویز میکنند که در خیلی از مواقع اثرگذار نیست. پس چه میتوان کرد؟
جلوگیری از هر اقدامی در پوست (بافت شهر) که ممکن است به کلوئید (بنای پسزننده) منجر شود، رجوع به پزشکان و جراحان حاذق برای درمان زخمها، مخصوصا در بخشهای حساس پوست (بهکارگیری بهترین متخصصان مخصوصا در نقاط حساسی مثل بافتهای تاریخی شهرها و رفتار بسیار محتاطانه) و در آخر پذیرفتن و کنارآمدن با کلوئید ایجاد شده که در مورد هر فرد (شهر) بنا به ناحیه و میزان بزرگی کلوئید، تصمیم متفاوتی است و میتواند از پوشاندن تا بیشتر در معرض دید قرار دادن (نسخههای هنری، روشهای افزایش مشارکت اجتماعی و آشتیدادن مردم با بنا یا دلجویی از آسیبدیدگان) متغیر باشد.
سهرویداد در چهارباغ، چهلستون و هنرستان هنرهای زیبای اصفهان
در هفته صنایعدستی به جــز رویداد «همقلمکار» که مفصل دربارهاش نوشتم، رویدادهای دیگری هم هستند که قابل توجهاند؛ اول اینکه توصیه گردشگرانهام این است که حتما از نمایشگاه قالیهای فاخر شهر اصفهان در محل موزه هنرستان هنرهای زیبای اصفهان بازدید کنید. هر روز تا پنجشنبه (25 خرداد) از ساعت 8 تا 14:30 میتوانید نمایشگاه را ببینید.
یک تخته فرش به قدمت بیش از یک قرن از استاد صاحبنام احمد عجمی، یک تخته فرش بافت دست استاد احیاگر صاحبنام میرزا آقا امامی، دو تخته فرش بلوچ و زابلی به قدمت 140 و 170 سال و فرشهای نفیس دیگری از خاندانهای صاحبنام حوزه فرش مانند صیرفیان، دردشتی، صفدرزاده حقیقی، مهدیئی و… به نمایش درآمدهاند.
دوم اینکه، در ضلع شرقی چهارباغ عباسی از شیخبهایی تا دروازه دولت، هم میتوانید گذر صنایع دستی را ببینید. جایگاههایی با اسپیس پوشیده از بنر مشخص کردهاند و بر روی هر سکو یک میز پلاستیکی قرار داده شده تا فعالان حوزه موسیقی سنتی و صنایع دستی به اجرا بپردازند.
از نظر من، نفس نمایش صنایع دستی برای آشناسازی مردم کار خوبی است؛ ولی اجرای این گذر حرف و حدیث زیاد دارد و نیازمند رفتارهای بسیار خوش سلیقهتر هستیم؛ از جمله استفادهنکردن از بنر و جانمایی غرفهها به صورتی که کمترین میزان مداخله و مزاحمت برای شهروندان در رفتوآمد جاری پیادهراه را داشته باشند.
سومین توصیهام بازید از بیستودومین نمایشگاه ملی صنایع دستی ایران در باغ میراث جهانی چهلستون است. غرفهها از محوطه بیرون تا داخل حیاط ادامه دارند و آثار فعالان و هنرمندانی از شهرهای مختلف در این فضا به نمایش و فروش گذاشته شدهاند. تا جمعه (26 خرداد) هر روز از 9 تا 21 امکان بازدید و خرید هست.
گلیم شیرکیپیچ سیرجان، کراواتهایی با نگارگری (هنرمند تأکید داشت که کراوات جامه ایرانی بوده که فرنگیها مال خود کردهاند)، کپوبافی خوزستان، پتهدوزی (پته هشترنگ) کرمان، گلیم نقشبرجسته، کلاش مریوان، زیلوی میبد، منبت و معرق اردبیل، قلمزنی اصفهان، سفال کلپــورگــان و … همه از جمله صنایعدستی هستند که میتوانید خریداری کنید.
راستش را بخواهید دوست داشتم با مشارکت سازمانهای مختلف بودجهای تعیین میشد و بنهای خرید و تخفیفهایی برای همه بازدیدکنندگان طراحی میکردند تا مردم رغبت و البته توانایی بیشتری برای خرید پیدا کنند. زیباتر نبود اگر هیچ بازدیدکنندهای دست خالی از نمایشگاه نمیرفت و هیچ فروشندهای دست پر به خانه؟!
روز جهانی و هفته صنایع دستی رو خدمت همه هنرمندان و صنعتگران و شاغلین در این حوزه تبریک عرض می کنم و امیدوارم با همگرایی همه دستگاه های متولی، تشکل ها و بخش خصوصی، بهتزین اتفاق ها برای بهبود شرایط کسب و کار و اقتصاد مردم رقم بخوره. برگزاری بزرگداشت روز جهانی صنایع دستی در شهر جهانی اصفهان با کار مشترک چند دستگاه(معاونت صنایع دستی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان اصفهان، شهرداری اصفهان، استانداری اصفهان و فرمانداری سمیرم و…) و با حضور وزیر ومعاون وزارت میراث، رئیس شورای جهانی صنایع دستی و دبیران شهرها و روستاهای جهانی صنایع دستی و چهره های ماندگار هنرهای سنتی و صنایع دستی برگزار شد.
این وفاق و همدلی نوید روزهای بهتر را برای خانواده صنایع دستی می دهد.