محرمی که قرار بود متفاوت باشد

حالا نزدیک به 20 روز از آن محرمی که به اعتقاد برخی متعلق به رژیم بود، می‌گذرد؛ محرمی که قرار بود با تحریم لباس‌های سیاه و در عوض پوشیدن لباس‌های رنگارنگ محلی مخالفت خودمان را نشان دهیم.

تاریخ انتشار: 11:08 - دوشنبه 1402/05/16
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
محرمی که قرار بود متفاوت باشد

به گزارش اصفهان زیبا؛ حالا نزدیک به 20 روز از آن محرمی که به اعتقاد برخی متعلق به رژیم بود، می‌گذرد؛ محرمی که قرار بود با تحریم لباس‌های سیاه و در عوض پوشیدن لباس‌های رنگارنگ محلی مخالفت خودمان را نشان دهیم.

همان محرمی که قرار بود مردم ایران به کل دنیا نشان دهند که دیگر این حنای چندین هزار ساله برایشان رنگی ندارد. قرار بود محرم 1402 متفاوت باشد؛ متفاوت‌تر از هر سال دیگری! اتفاقا همین‌طور هم شد.

محرم 1402 یکی از متفاوت‌ترین قاب‌های تاریخ شد؛ محرمی که مهندسی‌اش خوب بود؛ اما طبق معمول در محاسباتشان کمی اشتباه کرده بودند. محرمی که قرار بود با تحریم‌کردنش دیگر هیچ‌کس نباشد؛ اما تنها در زیر خیمه یکی از صدها هیئتش، هرشب بیش از 100 هزار عزادار حسینی جمع شدند.

محرمی که در روز شیرخوارگانش، تنها در یکی از صدها حسینیه فلان‌شهر، بیش از 20 هزار لباس کودک توزیع شد. روزهای تاسوعا و عاشورایی که تنها در یکی از شهرهای کشور، جمعیت 500 هزار نفری مردم به خیابان‌ها آمدند.

چنین تصاویری، تنها گوشه‌ای از همان متفاوت‌ترین محرمی است که مردم ایران در قاب رسانه‌های جهان به نمایش گذاشتند. راستی که هیچ‌کس محرم امسال را چنین تصور نمی‌کرد!

ضلع دوم؛ ایستاده‌ایم

اما داستان محرم 1402 با همه شکوه و عظمتش، شور و شعورش، جلوه و جلالش، تنها به جمعیت میلیونی مردم باز نمی‌گردد. در این پدیده باصلابتی که به وقوع پیوست، ارکان دیگری نیز تأثیرگذار بود؛ ارکانی که شاید کمتر به چشم بیایند؛ اما اگر نباشند کمیت داستان لنگ می‌شود.

گاهی تنها یک نفر می‌آید، آن هم با قدوقواره‌ای که اوج کودکی‌اش را نشان می‌دهد؛ اما همان پسرک منفرد، نشان از هیبت یک لشکر دارد؛ لشکری به وسعت نصرت خداوند. مگرنه اینکه علی اصغر شش‌ماهه در لشکر دشمن ولوله به پا می‌کند؟ دیگر برای پسری پنج‌‌شش‌ساله که سیلی‌زدن به دشمن کاری ندارد!

داستان محرم امسال با تصاویر میدان‌داری آرتین است که رنگ و بویش فرق می‌کند؛ پسری که اگر بنا به گلایه و شکایت باشد، از زمین و زمان دل‌سوخته‌تر است؛ پسری که اگر قرار باشد اسمی از تحریم، طرد و بدعت به میان آید، او از همه حق‌دارتر است. در این روزهایی که می‌گذرد، از پسر پنج‌ساله‌ای سخن می‌گوییم که بیش از هرکس دیگری برای این خاک فدایی داده است.

با این حال همان آرتین دل‌سوخته هم آمده است؛ همان آرتینی که حالا بیش از هر زمان دیگری می‌تواند واقعه عاشورا را درک کند. اصلا خلاصه درس‌های عاشورا یعنی آرتینی که همه‌کسش را فدا کرده؛ اما باز هم پای کار مانده است. داغ برادر ندیده است؟ که دیده. پدر و مادرش فدای این خاندان نشده‌اند؟ که شده‌اند.

اما بازهم به زیر همین خیمه آمده است؛ آن هم نه آمدنی که به صرف آمدن باشد. آرتین میدان‌دار هیئت می‌شود، سینه‌زن حسین (ع) می‌شود. او، روضه‌خوان عزاداران حسین(ع) هم می‌شود.

ضلع سوم؛ مذهبِ با سیاست

داستان آرتین و زیر خیمه اهل بیت ماندنش، وجه دیگری هم دارد. همان رکن سومی که تکمیل کننده این مثلث می‌شود.

قصه یار غار این روزهای تنهایی‌اش. داستان کسی که خوب می‌داند چنین فرزندی دیر یا زود با حرف و حدیث‌های تازه‌ای آشنا می‌شود. کسی که خوب می‌داند امثال آرتین را خیلی زود بُر می‌زنند و به شکاری ناب برای نااهلان تبدیل می‌شود.

یار آرتین در این روزها، محمدحسین پویانفر شده است. مداح باسیاستی که خوب می‌داند اگر پیش از واقعه دست به کار نشویم، نوش‌دارو بعد از مرگ سهراب حتی در قصه‌ها هم کارساز نمی‌شود. مردی که زمانه شناسی‌اش گاهی او را به حضور در سرزمین‌های همسایه می‌کشاند و گاهی به دوستی با آرتین سرایداران. همان مردی که در این روزهای سخت فراق، همدم روز و شب‌های آرتین شده است، نوحه‌خوان سوگش شده و دستگیر راه هیئتی‌ماندنش.

محمدحسین پویانفر از آن هیئتی‌های نابی است که حالا ولی فقیه زمانش هم دعای خیرشان را بدرقه راهش کرده‌اند.

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

هشت − 5 =