به گزارش اصفهان زیبا؛ کتابخانه و سالن مطالعه بانو امین شاید تنها فضای اختصاصی بانوان برای مطالعه و دسترسی به مخزن کتابخانه در سطح شهر اصفهان باشد؛ اما آیا فقط همین ویژگی، این سالن مطالعه را از دیگر فضاهای مشابه جدا کرده است؟
برای بررسی بیشتر فعالیتهای این کتابخانه با صفوراسادات امینجواهری، مدیر جوان این کتابخانه، گفتوگویی کردهایم تا بدانیم او برای کتابخانه بانو امین و بانوان اصفهانی چه برنامههایی در سر دارد و نظرها و دغدغههایش در این خصوص چیست.
سابقه فعالیت کتابخانه بانوامین به چه زمان برمیگردد؟ این کتابخانه از همان ابتدا با هدف استفاده اختصاصی بانوان افتتاح شده است؟
اینجا در 1380 افتتاح شد. ابتدای کار، بهصورت مشترک میان زنان و مردان استفاده میشد؛ اما نزدیک به پنج سال است که مختص بانوان است.
مخزن کتاب اینجا جزو طرح جامع است و آقایان نیز میتوانند از آن استفاده کنند؛ اما بهدلیل فضای کوچک مخزن و فاصله کم آن با سالن مطالعه که ویژه بانوان است، عملا این کار امکانپذیر نیست و استفاده از مخزن برای آقایان ممنوع است؛ هرچند مراجعهکننده آقا هم نداریم.
فضای فیزیکی اینجا به ما اجازه نمیدهد که درِ ورودی دائم باز باشد. علاوه بر آن، ساختمان اینجا به نحوی ساخته نشده است که بتوان محیط بانوان را از آقایان تفکیک کرد.
روند پذیرفتن مدیریت اینجا برای شما چگونه طی شد؟
شهرداری گاهی برای مدیریت بعضی از مراکز فرهنگی و تفریحیاش فراخوان میزند تا بهصورت پیمانی مدیریت آن فضاها را واگذار کند؛ واگذاری مدیریت اینجا به ما هم به همین صورت بود و در فراخوان شرکت کردیم.
سازمان فرهنگیتفریحی شهرداری مایل بود فعالیتهای اینجا از سالن مطالعه ارتقا پیدا کند و از سوی دیگر، طرحها و ایدههای پیشنهادی ما در حوزه زنان برایشان جذاب بود؛ ضمن اینکه اینجا کتابخانه مختص بانوان است و بین ایدههای ما و فضای اینجا همخوانی وجود داشت.
چه عاملی باعث شد تا برای مدیریت اینجا داوطلب شوید؟
در ادامه ششهفت سال پژوهش و تمرکز بر حوزه زنان، به داشتن چنین فضایی احساس نیاز میکردم؛ همچنین بعد از فرایند اجتماعی شورشهای علیه حجاب، همه آدمها از ساحت نظر به میدان کشیده شدند و آمدند تا ایدهها و نظراتشان را در میدان محک بزنند. آنها از لایه پژوهش به لایه عمل وارد شدند.
ما بهدنبال این فضا، تصمیم گرفتیم ایدههایمان را عملی کنیم، ایدههایی همچون کافه گفتوگو، برگزاری کارگاهها و نشستهای کتابخوانی ویژه زنان و بهطور کلی، اقداماتی که زنان را دور هم جمع و فضایی را برای گفتوگو و تعامل میان آنها ایجاد کند.
ما نیاز به مکانهایی داریم که زنها زنانه زیست کنند؛ بدون محدودیتهایی که در جامعه بهدلیل جنسیتشان بر آنها اعمال میشود، فضایی که این محدودیتها را اعمال نکند یا بهطور متفاوتی اجازه خودبروزی به آنها بدهد.
ما کتابخانه بانوامین را بستری برای این ایدهها میدیدیم. اینجا نمیتوانیم فعالیتهای پرسروصدایی مثل ورزش و موسیقی و تئاتر داشته باشیم؛ چون سکوت سالن مطالعه بر هر چیزی اولویت دارد؛ اما اینجا بستر خوبی برای کارهایی مثل کافه گفتوگو و نشستهای کتابخوانی و کارگاهها و فعالیتهایی است که زنان را به بهانههای نخبگانی مثل کتاب دور هم جمع کند. درهرحال، دغدغههای ما در حوزه زنان است.
درباره برنامههای در دست اجرا یا برنامههایی که برای آینده در نظر دارید، بگویید.
چند دسته برنامه داریم: یکی از برنامههای ثابت ما، نشستهای کتابخوانی است. در این برنامه دو هدف داریم؛ یا کتابهایی را که مخاطبانمان بیشتر به آنها نیاز دارند، همچون کتابهای روانشناسی یا تجربههای دخترانه و زنانه را معرفی میکنیم، یا کتابهایی که به قلم بانوان نوشته شده باشد. در این مدت دو هفته یکبار، چهار نشست کتابخوانی داشتهایم.
برنامه دیگرمان کارگاهها یا میزگردهای تخصصی است که مربوط به دغدغهها و مسائل زنان میشود؛ همچون حجاب، احساسات زنان و مدیریت عواطف؛ بااینحال، هنوز روی حیطه خاصی متمرکز نشدهایم؛ چون معتقدیم باید اول مخاطبسنجی کنیم.
یکی از کارهایی که در دست برنامهریزی است و منتظریم بسترش فراهم شود، بسته آموزش نویسندگی است. مخاطبان اینجا بهشدت برپایی کارگاههای نویسندگی را مطالبه میکنند. آنها برای نوشتن متنهای صفحات فضای مجازی از ما کارگاه نویسندگی درخواست میکنند تا مقالهنویسی و پایاننامهنویسی.
همچنین بهدلیل اینکه اینجا به دانشگاه اصفهان نزدیک است و طیف زیادی از مراجعهکنندگان ما درگیر آزمون وکالت و دکترا و ارشد هستند، ظرفیت بسیار خوبی دارد برای اینکه تبدیل به قطب علمینویسی و پژوهشینویسی شود.
امیدواریم اگر جریان نویسندگی اینجا آغاز شود، در افق چندساله بتوانیم به نویسندهپروری کتابخانه بانوامین فکر کنیم؛ جایی که بتواند بر حوزه نشر تأثیر بگذارد و با گردهمایی بانوان دستبهقلم، حرکتهایی را رقم بزند.
یکی از برنامههای مهمما این است: کافهای که در طبقه پایین است، با کارکرد کافه گفتوگو کارش را شروع کند. هدفمان چیست؟ جهان واژگان زنها، جهان لاغر و نحیفی است. زنان جهان بیواژهای دارند و وقتی میخواهند درباره موضوعی صحبت کنند، یا برایش واژه ندارند، یا از واژهها و عبارات موجود که معمولا ادبیات مردانه است، استفاده میکنند.
برای مثال، در حیطه عواطف و احساسات، ما احساسات متفاوتی داریم؛ مثلا به بچه خودمان یکجور عاطفه و احساسات داریم، به بچه خواهرمان یک جور و به بچه همسایه یک جور دیگر؛ ولی برای بیان احساساتمان چند کلمه محدود و یکسان داریم؛ درصورتیکه سطح عاطفه در این سه مثال متفاوت است.
این معضل، عرصه احساسات زنان را با چالش روبهرو کرده است. درباره حجاب هم معتقدم چالش اصلی این است که زنان هیچوقت درباره مشکلاتی که با حجاب و پوشش در جامعه دارند، چه در حالت باحجاب و چه در حالت کمحجاب، با هم حرف نمیزنند. خلاقیتهای زنانه حتی در مسائل زنان بروز نمیکند.
در حال حاضر، هیچ بستری جز گعدههای گپ و گفتوگو برایش نمیبینم. دیگر دوران کارگاه و سخنرانی و نشست گذشته است. آدمها بهخصوص در دوران کرونا مدام سخنرانی و پادکست گوش دادهاند و بهصورت مجازی در کارگاهها شرکت کردهاند و از این فضای یکطرفه خسته شدهاند؛ اما پر از حرفهای ناگفتهاند؛ همچنین روش تجربهنوردی، شیوه خوبی برای حل مشکلات زنانه است.
اینها بسترهای شهری خاص خودش را میخواهد. بعضی میگویند که زمانهای قدیم خانمها بهصورت محلهمحور با هم صحبت میکردند؛ اما الان اقتضاهای زمان عوض شده است و دیگر نمیتوانیم طرحهای محلهمحور بدهیم.
الان آدمها در فضاهایی مثل کافه با هم قرار میگذارند و ما نمیتوانیم تغییرات اجتماعی را نادیده بگیریم. امروزه آدمها از شهرهای مختلف خیلی با هم مرتبطترند تا آدمهای یک محله؛ بنابراین الان به فضاهایی همچون کافههای مخصوص بانوان در سطح شهر خیلی نیاز داریم.
اینجا با چه چالشهایی دستوپنجه نرم میکنید؟
الان بزرگترین چالش ما این است که کتابخانه بانوامین ناشناخته است؛ با اینکه دسترسی خوبی هم به شبکه حملونقل عمومی دارد. کافه ما فضایی دارد که زنان میتوانند بهصورت آزاد ازلحاظ محدودیتهای اجتماعی اینجا حضور داشته باشند؛ بااینحال هنوز کسی اینجا را نمیشناسد.
این مکان تابلوی زیباسازی هم ندارد و مشخص نیست که اینجا کتابخانه بانوامین است. این ناشناختهبودن، راه ما را برای اینکه کافه اینجا را تبدیل به یک پاتوق زنانه کنیم، میبندد. ما داریم نشست برگزار میکنیم که اینجا شناخته شود.
توقع دارید چه کسی برای معرفی اینجا اقدام کند؟
شهرداری.
ولی شهرداری بهصورت عمومی کتابخانه بانو امین را معرفی نمیکند؛ بهعنوانمثال، تا کنون در سطح شهر بیلبوردهای تبلیغاتی برای اعلام برنامههای کتابخانه بانوامین نصب نکرده است.
بله. یکی از توقعهای من این است که با همکاری مسئولان فرهنگی و دغدغهمندان فرهنگی و اجتماعی شهر، برنامه مشترک برگزار کنیم. ما برنامههای خودمان را داریم و اصراری هم نداریم که برنامههای ما دغدغه مسئولان فرهنگی شهر باشد؛ بااینحال، همکاریهای مشترک باعث شناختهشدن کتابخانه ما میشود.
اگر آدمها بیایند و اینجا را بشناسند، به همین ترتیب، مطالبه پاتوقهای دخترانه شکل میگیرد. هدف من صرفا شناخته و مطرحشدن اینجا نیست. دختران و زنان ما در سطح شهر به پاتوقهای زنانه نیاز دارند؛ بنابراین یکی از برنامههای ما این است که کتابخانه بانوامین به یک پاتوق گفتوگو تبدیل شود؛ سبک و سیاقش را بر اساس ذائقه مخاطب طراحی میکنیم.
دیگر چه برنامههایی را در نظر دارید؟
در افقهای بلندمدتتر برگزاری کارگاههای آیندهپژوهی را در نظر داریم؛ بهطور خاص کارگاه آرزوها یا تئاتر یا نقاشی. دوستان ما در گروه «همآفرینان افق» این کارگاهها را در مدارس اجرا کردهاند؛ اما اگر فضا داشته باشیم، میزبان دختران شهر میشویم؛ این یعنی اگر شهرداری به این سمت برود که فضاهای زنانه و دخترانه احداث کند، ما برایش طرح و برنامه داریم.
از کارگاههای تفکر انتقادی ما در شورشهای علیه حجاب بسیار استقبال شد؛ چون کارگاهی بود که افراد در آن میتوانستند برونریزی داشته باشند. هدفش این بود که دختران ما حرفشان را بزنند و حرفها را هم بشنوند و گفتوگو یاد بگیرند.
اینها کجا برگزار شده است؟
مدارس از ما دعوت میکردند و میرفتیم کارگاه برگزار میکردیم. ما در گروه «همآفرینان افق» که البته شناختهنشدهایم، در سطح مدارس در حوزه آیندهپژوهی فعالیت میکردیم.
در اوضاع اغتشاشها دختران ما درباره حجاب هراسزده بودند. چه دختر باحجاب و چه دختری که به حجاب معتقد نبود، درباره آیندهاش بهشدت نگران بود و با کمی حرفزدن آرام میشد؛ این در حالی است که حرفزدن یکی از راههای آرامش زنان است؛ اما محیطی برایش ندارند و این لزوم وجود پاتوقهای گفتوگو را نشان
میدهد.
پس ایدئال شما این است که شهرداری همت کند و فضاهایی را در سطح شهر ترتیب دهد که ویژه دختران باشد؟
بله. غیر از آرامش فضای شهر و تربیت دختران و حس خوب و رفاه دختران، هیچ راهی برای ورود زنان به عرصه تصمیمسازی و تصمیمگیری شهری نیست؛ جز همینی که عرض کردم.
زنی که زیست شهری فعال ندارد، چگونه میتواند وارد عرصه تصمیمسازی شود و بتواند تصمیم درستی بگیرد؟ زنی که تعامل مثبت و سازنده با همجنسانش ندارد، چگونه میتواند برای روابط اجتماعی شهر تصمیم بگیرد؟
مدتی است فضایی ایجاد شده که جریانهای مختلف همچون جریانهای غربی و جریان انقلاب اسلامی و افزون بر آن، سخنان اخیر رهبر انقلاب که به تصمیمسازی و تصمیمگیری زنان اشاره کردند، جو عمومی جامعه را به سمتی برده که زنان باید وارد عرصه تصمیمسازی شوند.
این ورود چگونه انجام میشود غیر از اینکه شهرداری فضاهایی را برای زیست روزمره زنان تعبیه کند؟
یکی از چالشهای بزرگ ما در همین کتابخانه این است که دختران بتوانند در یک فضای عمومی با هم به تفاهم اجتماعی برسند. اینجا کتابخانه عمومی است و هرکس حساسیتها و ذائقه خودش را دارد و باید بتواند با دیگران کنار بیاید.
تا وقتی بسترهای قانونمند و محدودکننده و قوانین هست و ما زنان چالش و تنش با هم را تجربه نمیکنیم، نمیتوانیم از تصمیمسازی و تصمیمگیری حرف بزنیم.
پس کتابخانه بانوامین در افق چندسالهاش تصمیم دارد به یک مرکز برای پرورش حرکتهای تأثیرگذار با محوریت زنان تبدیل بشود.
بله. این حرکت بهطور خاص بر حیطه واژه تمرکز دارد. یا این واژه وارد تعاملها و گفتوگو میشود، یا در قالب عبارات نوشتهشده تأثیرش را میگذارد؛ بههرحال ربط وثیقی با کتاب دارد و کتاب این میان یک متغیر مؤثر است؛ هم میتواند عامل گفتوگوی زنان باشد، هم خروجی گفتوگوها.
چند وقت پیش کتاب «دخترانههای درگوشی» را نقد و بررسی کردیم و سرپرست نویسندگان گفتند این کتاب حاصل درددلهای یک جمع دوستانه است. بهدنبالش میتوانیم مادرانههای درگوشی یا زنانههای درگوشی داشته باشیم.
من بهشدت معتقدم که معرفت زنانه، حلال مشکلات اجتماعی است. دیدهاید یک مادر چگونه مشکلات بچهاش را حل میکند؟ به همین ترتیب زنان و دختران با دور هم جمعشدن و حرفزدن میتوانند مشکلات اجتماعی را حل کنند؛ ولی این مستلزم تجربهنوردی است؛ پس ما به بسترهای متعددی همچون کتابخانه بانوامین نیاز داریم تا در آن درباره چالشهای زنانه صحبت و تجربهنوردی شود.
با توجه به اینکه کتابخانه بانو امین خودگردان است، بودجهها را چطور تأمین میکنید؟
کتابخانه بهلحاظ اقتصادی خودگردان است و برای تأمین هزینههای مربوط به انرژی و کارکنان از طرف شهرداری مساعدت دریافت میکند؛ اما در کل بهصورت خودگردان اداره شده و هزینهها از طریق حقهای عضویت تأمین میشود. باقی منابع درآمد را خودمان باید طراحی کنیم.
این میزان از درآمد یا ما را زیانده کرده یا دخلوخرج را برابر میکند و سوددهی اقتصادی ندارد؛ به همین دلیل، ما نمیتوانیم کارهایی فراتر از برنامههای معمول کتابخانه انجام دهیم. برای برنامههای بیشتر باید خودمان طرحهای اقتصادی داشته باشیم؛ همچون راهاندازی کافه کتاب.
واقعیت این است: کمکهزینهای که شهرداری میدهد و نرخ مصوبی که ما برای عضویت در کتابخانه داریم، باعث شده است به کتابدارها و ناظران سالن پرداختی بسیار ناچیزی داشته باشیم و من بهعنوان مدیر اینجا از این بابت بسیار ناراحتم.
از طرف دیگر، بهدلیل اینکه اینجا ویژه بانوان است، خدماتی که ارائه میدهیم، این مکان را شبیه پانسیون کرده است. مخاطبمان به فضای استراحت و مکان تفریح و ناهارخوری نیاز دارد و اینها به کتابخانه هزینههایی را تحمیل میکند؛ ولی دریافتیمان به اندازه یک کتابخانه معمولی بوده و این دستِ ما را خیلی بسته است.
افزون بر اینها، به لحاظ مخارج روزانه، هزینههای شارژمان زیاد است. از سوی دیگر، چون مصرف انرژی اینجا زیاد است، بهصورت تصاعدی حساب میشود و باید قبضها را شخصی پرداخت کنیم.
مخزن کتابخانه چه وضعیتی دارد؟
یکی از چالشهای ما کتابخانه قدیمی و بهروزرسانینشده است و همین مسئله یکی از عوامل رکود و ناشناختهماندن کتابخانه بانوامین است. یکی از پروژههای پیش روی ما، بهبود مخزن کتابخانه اینجاست که به مقدماتی همچون ذائقهسنجی و کتابشناسی نیاز دارد و این کاملا برعهده خودمان است.
یکی از درخواستهای ما از مسئولان شهرداری این است که با توجه به اینکه اینجا پیمانی است و ممکن است مدیریتش هر زمانی عوض شود، همت کنند و در گزینش مدیران بعدی، ارتقای فضای فرهنگی اینجا را مدنظر قرار دهند؛ به این صورت که با تغییر مدیریت، اقدامات مدیریت قبلی از بین نرود و همه چیز از صفر شروع نشود.
کتابخانههای شهرداری بهصورت موضوعمحور فعالیت میکنند؛ همچون کتابخانه ادبیات، حقوق و کودک و نوجوان. کتابخانه بانو امین نیز از لحاظ فضای زنانه منحصر شده است. به نظرتان لازم نیست تعداد این دست از کتابخانهها افزایش پیدا کند و در نقاط بیشتری از شهر کتابخانههایی با این ویژگی داشته باشیم؟
قطعا تعداد کتابخانههای مخصوص بانوان باید افزایش پیدا کند؛ اما اختصاصیشدن مخزن کتابخانه به یک موضوع خاص، بحث متفاوتی است. مخاطب ما اینجا به انواع موضوع کتابها نیاز دارد.
من اگر میخواهم مجموعهای از مراجعهکننده داشته باشم، باید طیفی از انوع کتابها را داشته باشم؛ اما اگر میخواهم اینجا فقط علاقهمندان به حوزه ادبیات یا حوزه زنان رفتوآمد کنند، باید کتابهایی از این دست فراهم کنم. این به انتخاب من بستگی دارد.
ترجیح شما چیست؟
در حال حاضر ترجیحم این است که تنوع مخاطب را حفظ کنم تا فضای گعدهها برایش رقم بخورد؛ اما شاید در درازمدت بشود به این فکر کرد که اینجا کتابخانه تخصصی کتب بانوان شود.
هرچند من کلا با حیطه تخصصی به نام زنان مخالفم؛ چون زنان را از حرکت عمومی جامعه جدا میکند و من این جدایی را قبول ندارم؛ معتقدم در بستر عمومی جامعه، یک لایه را زنان تشکیل میدهند و یک لایه را مردان و اینها با هم تعامل دارند.
بیم این را دارم که اینجا اگر از لحاظ مخزن کتابخانه ویژه زنان شود، بدون کارکرد شود. تنوع زنانی که به اینجا مراجعه میکنند، جو زنانه پویایی را رقم میزند و این تنوع زیست زنانه را نباید از اینجا دریغ کرد.