به گزارش اصفهان زیبا؛ تغییرات نسلی ازجمله مباحث مهم جامعهشناسی است که در صورت عدم برنامهریزی صحیح برای آن به تضاد، گسست و انتقاع نسلی میانجامد.
دراینمیان نگاه دینی به تغییر نسلی و آثار آن با شاخصههای جامعهشناسانه تنها توسط معدودی از جامعهشناسان مسلمان مطرحشده است؛ لذا «اصفهانزیبا» بر آن شد تا این موضوع را در قالب گفتوگویی با دکتر احمد فعال اصفهانی، مدرس حوزه و دانشگاه، مورد واکاوی و بررسی بیشتر قرار دهد.
تعریف جامعهشناسان از نسل چیست؟ عباراتی همچون تغییر نسلی و شکاف نسلی را نیز تشریح کنید.
نسل عبارت است از گروه همسالانی که هم دارای تجارب مشترک جامعهپذیری و هم دارای تجارب مشترک در وقایع مهم تاریخی در زمانهای مشترک باشند.
بر این اساس گاهی جوانان همنسل بنا بر رویدادهای فرهنگی، سیاسی، تاریخی و حتی اقتصادی، ممکن است بهدنبال ایجاد تحولاتی در حوزه سنتها و ارزشها باشند. دراینحال نسل جوان در کنار میانسالان و پیران، طیفی از رابطههای تعاملی یا تزاحمی را ایجاد میکند و بدینسان تغییر نسلی اتفاق میافتد.
در صورت بروز تغییرات نسلی و نرسیدن به توافق بین نسلها، ابتدا کشمکش میان آنها ظاهر شده و در صورت حلنشدن تعارضات، این شکاف جدیتر میشود و نسل جوان هویت خود را در نفی و تعارض با گذشتگان میبیند.
پساز این مرحله، گسست نسلی رخ میدهد و در دو سطح گسست عرضی و گسست ذاتی ظاهر میشود و شکافی بنیادی بین دو نسل شکل خواهد.
نسلها بهلحاظ فرهنگی به عدم توافق معنایی و شناختی خواهند رسید و بهلحاظ اجتماعی، دچار عدم وفاق در ارزشها و هنجارهای اجتماعی میشود و انقطاع نسلی به وجود میآید.
آیا در منابع دینی ما ، بهخصوص در کتاب شریف نهجالبلاغه که مبنای گفتوگوی ماست، به تفاوت و تغییر نسلها اشارهای شدهاست؟
بله. امام علی (ع) وجود تفاوت در نسلها را پذیرفته و بر این مبنا پیامدها و آثار آن را بیان کردهاند.
ایشان در نامه ۳۱ نهجالبلاغه که برای فرزند خویش نوشتهاند، خود را بهعنوان نسل قبلی به پسر خود بهعنوان نماد نسل بعدی با این اوصاف معرفی میکنند: «پدری فانی»، «معترف به گذر زمان»، «زندگی را پشتسر نهاده»، «کسی که در سپری شدن دنیا چارهای ندارد»، «مسکنگزیدهای در میان گذشتگان» و «کوچکننده فردا» و از فرزند خویش نیز بهعنوان نمادی از نسل بعد با این اوصاف یاد میکنند: «رونده راهی که به نیستی ختم میشود»، «هدف بیماریها در دنیا»، «در تیررس مصائب»، «گرفتار دنیا»، «سودا کننده دنیای فریبکار»، «وامدار نابودیها»، «اسیر مرگ»، «همسوگند رنجها»، «همنشین اندوهها»، «آماج بلاها»، «به خاک درافتاده خواهشها» و «جانشین گذشتگان» و با این تعابیر تفاوت دیدگاه دو نسل را به تصویر کشیدهاند.
مبانی انتقال سنن اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را از دیدگاه جامعهشناسان غربی و نهجالبلاغه مقایسه کنید.
بسیاری از جامعهشناسان غربی تغییر در سبک زندگی که از صنعتیشدن جوامع نشئت میگیرد را عامل تغییر نسلی میدانند. آنها معتقدند که صنعتی شدن جوامع، عامل تأثیرگذار بر حوزههای اجتماعی و فرهنگی بوده و اثر آن را میتوان در پررنگ شدن ارزشهای مادی و دگرگونی ارزشها مشاهده کرد.
برخی دیگر پیچیدگی جامعه و تغییر نسلی در اثر رشد جمعیت و تغییر در تقسیم کارها و نهایتا کمرنگ شدن نقش خانواده را عامل این تغییرات قلمداد میکنند. البته به آنچه جامعهشناسان غربی نقل کردهاند، میتوان عدم اثرگذاری تقویتی منابع هویت نسلی بر یکدیگر را نیز اضافه کرد.
اما از منظر دین اسلام و مشخصا از دیدگاه امام علی علیهالسلام، عوامل دیگری نیز در تغییر نسلی دخیل است. امام علی(ع) در نامه ۳۱ کتاب شریف نهجالبلاغه به مبانی انتقال سنن اجتماعی از نسلی به نسل دیگر توجه کرده که با دقت در مضامین آن، میتوان به مبانی انتقال سنن اجتماعی از نسلی به نسل دیگر دست یافت.
حضرت علی (ع) در عبارتی از این نامه به فرزند خود، امام حسن مجتبی (ع) چنین میفرمایند: «پسرم! بدان آنچه دوست دارم که بیشتر از بهکارگیری وصیتم (انجام دهی)، ترس از خدا، انجام واجبات و پیمودن راهی است که پدرانت و صالحان خاندانت پیمودهاند؛ زیرا آنان آنگونه که تو در امور خویشتن نظر میکنی، در امور خویش نظر داشته و همانگونه که تو درباره خویشتن میاندیشی، نسبتبه خودشان میاندیشیدهاند و تلاش آنان در این بوده که آنچه را شناختند، انتخاب کنند و بر آنچه تکلیف ندارند روی گردانند».
امام در ادامه این نامه به مبانی انتقال سنن اجتماعی بدین نحو اشاره کردهاند: «دلت را با اندرز نیکو، زنده کن؛ هوای نفس را با بیاعتنایی به حرام بمیران؛ جان را با یقین نیرومند کن و آن را با نور حکمت، روشنایی بخش و با یاد مرگ، آرام کن و بر نابودی از او اعتراف گیر و با بررسی تحولات ناگوار دنیا به او آگاهی بخش و از دگرگونیهای روزگار و زشتیهای گردش شب و روز، او را بترسان؛ تاریخ گذشتگان را بر او بنما و آنچه بر سر پیشینیان آمده است، به یادش آور؛ در دیار و آثار ویرانرفتگان، گردش کن و بیندیش که آنها چه کردند و از کجا کوچ کرده و در کجا فرود آمدند؛ آنها از جمع دوستان جدا شده و به دیار غربت سفر کردهاند. گویا زمانی نمیگذرد که تو هم یکی از آنان باشی».
مبانی و آموزههایی از این دو عبارت امام در خصوص انتقال سنن اجتماعی در بین نسلها، قابل استقصاست. اولین مبنا در این خصوص، دقت در منشأ و سرآغاز پیدایش سنت است. گاهی سرآغاز پیدایش سنت، خدا، پیامبر و حکیماناند. یعنی سنتی الهی، نبوی یا حکمی انتقال خواهد یافت.
اما در سنتهای اجتماعی که در غرب بدان توجه ویژهای میشود، سنتهایی هستند که بهصرف تکرار و استمرار موردپذیرش قرار گرفته و معیار صحت سنت، صرفا استمرار، تکرار و انتقال آن است. این در حالی است که در عبارات نامه فوق، امام علی (ع) اخذ و انتقال هر سنتی را جایز ندانسته، بلکه انتقال سنتهای اجتماعی را به شرطی که منشأ صدور آن انسانهای صالحی که اهل تفکر و برنامهریزی باشند، پذیرفته و مطلوب دانستهاند.
مبنای دوم در موضوع انتقال سنن اجتماعی از منظر امام علی علیهالسلام، توجه به محتوای سنت است. چنانچه گذشت، با معیارهای غربیان، هر سنتی قابلانتقال است، حالآنکه در منظومه فکری امام علی (ع)، سننی برای انتقال به نسل بعدی مناسب بوده که در جوامع قبلی، امتحان شده و منتج به نتیجه مطلوب شده است و گذشتگان با شناخت مکفی به آن عمل کردهاند.
مبنای سوم در انتقال سنن اجتماعی، توجه به شیوه و فرایند انتقال است. همانطور که در عبارات فوق قابلمشاهده است، امام علی علیهالسلام، فرایند انتقال سنن را همراه با بررسی، مطالعه، تفکر، تعقل و اندازهگیری آن با معیار توحیدباوری میدانند. حالآنکه در غرب چنین معیارهایی اساسا بیمعنا بود و صرفا میزان کارکردهای دنیوی یک سنت، معیار ارزشگذاری آن محسوب میشود.
مبنای چهارم انتقال سنن اجتماعی از منظر امام علی، توجه به عامل انتقال است. ایشان عامل انتقال را انسانی دانسته که دارای دستگاه معرفتی و دریافتی زندهای بوده و همانند گذشتگان خود، اهل تفکر و برنامهریزی است.
مبنای پنجم در منظر ایشان توجه به مقصد و هدف انتقال سنن است. امام علی علیهالسلام مقصد انتقال سنن را درس گرفتن از گذشتگان و سنتهای اجتماعی آنها دانستهاند. درحالیکه در غرب، تنها به تکرار سنتها توسط نسل جدید اشاره شدهاست.
امام علی (ع) چه عواملی را در ایجاد تغییر در نسلها و بروز شکاف نسلی مؤثر میدانند؟
امام علی(ع) در همین نامه، درباره تغییر نسلی و عدم پذیرش سنتها توسط نسل جدید صحبت کرده و به عوامل این موضوع اشاره فرمودهاند.
ایشان مهیا نبودن بستر مناسب برای پذیرش سنتها ازسوی نسل جدید را یکی از عوامل بروز شکاف نسلی میدانند و پاک شدن زمینه شبهه و گمراهی، همراه با توفیق و استعانت الهی را از بسترهای لازم برای پذیرش این سنتها دانستهاند.
توضیح اینکه، نسل جوان با توجه به شرایط روحی خود، آمادگی فراوانی برای پرداختن به شبهات و تبعیت از هواهای نفسانی دارد؛ لذا عدم توجه به شرایط روحی و روانی جوانان و عدم برنامهریزی برای تربیت بهموقع آنان، میتواند سبب بروز تغییرات نسلی شود.
امام علی علیهالسلام یکی دیگر از خصوصیات جوانان را تمایل به تجربه مجدد سنن دانستهاند که حاصل عدم تربیت صحیح و بهموقع آنان است.
ایشان در فراز دیگری از این نامه به فرزند خود چنین فرمودهاند: «به استقبال کارهایی برو که صاحبان تجربه، زحمت آزمودن آن را کشیدهاند و تو را از تلاش و یافتن، بینیاز کردهاند. آنچه از تجربیات آنها نصیبمان شده به تو هم رسیده و برخی از تجربیاتی که بر ما پنهان مانده بود، برای شما روشن شده است».
امام علی علیهالسلام به شکاف نسلی نیز در خطبه ۱۰۱۸ نهجالبلاغه با به تصویر کشیدن حاکمیت بنیامیه با شاخصههای گسست نسلی توجه داشته و شیوه حکمرانی و نوع حکومت بر مردم را نیز یکی دیگر از عوامل دخیل در ایجاد گسست نسلی میدانند.
تصویری که امام علیهالسلام از بنیامیه ارائه میدهند، همان تصویر جوامع فراصنعتی امروزی است و بیماریهای جوامع فرامدرن امروزی، درست همان بیماریهای جامعه تحت کنترل بنیامیه است.
بهطور مثال، جامعهشناسان غربی، اولین شاخصه دوستیها در جوامع فرامدرن را ناپایداری آن برشمرده و علت آن را شکلگیری دوستی براساس منافع شخصی میدانند. روابط دروغین و بیاساسی که فقط براثر منافع مشترک شکلگرفته و بر اثر منفعت شخصی بههم میخورد.
امام علی(ع) نیز در این رابطه میفرمایند: «وقتی چنین روزگاری فرارسد، فرزند، خشم پدر را برمیانگیزاند» و اشاره به ایجاد تغییر نسلی در این شرایط دارند.
آثار و پیامدهای تغییر و گسست نسلی از منظر جامعهشناسان غربی و از منظر امام علی علیهالسلام را تبیین کنید.
جامعهشناسان کاهش ارتباطات کلامی، اختلاف در فرایند همانندسازی، کاهش فصل مشترک عاطفی، عدم تعهد به فرهنگ خودی، نابردباری نسلها در برخورد با یکدیگر، عدم حضور نسل جوان در مشارکتهای اجتماعی، تقلیل شبکههای خویشاوندی، تبدیل خانوادهها به خانوادههای تکهستهای و از دست رفتن عملکردهای تولیدی، سیاسی و دینی خانواده را از آثار و پیامدهای گسست نسلی میدانند که بهدنبال آن، ظهور پدیدههایی چون پررنگ شدن جایگاه نهادهایی مانند کلوپها باشگاهها و رسانهها برای گذراندن اوقات فراغت نسل جوان، امری ناگزیر است.
همچنین تشکیل مراکز مشاورهای که بهجای نهاد خانواده در تصمیمگیریها، حامی فکری فرد بوده از آثار کمرنگشدن نقش خانواده و شبکههای خویشاوندی در پی گسست نسلی است.
امام علی علیهالسلام نیز در نامه ۳۱ به فرزندشان، آنگاه که به پذیرش سنتهای مطلوب افراد صالح گذشته سفارش میکنند، از آثار نپذیرفتن سنتها توسط نسل جوان سخن گفته و اثر چنین عدم پذیرشی را ذکر کرده و میفرمایند: «اگر در این راه، آنچه را دوست میداری، فراهم نشد و آسودگی فکر و اندیشه نیافتی، بدان که راهی را که ایمن نیست، میپیمایی و در تاریکی ره میسپاری. زیرا طالب دین، نه اشتباه میکند و نه در تردید و سرگردانی است. در چنین حالتی خودداری بهتر است».
امام علیهالسلام در این عبارت به پذیرش سنتها برمبنای دینباوری و دین فهمی تأکید کردهاند. از منظر امام علی علیهالسلام ارتباط مطلوب دو نسل و مبنا قرار گرفتن افکار و نصایح نسل قبلی برای نسل جدید به همگرایی در سنتها نیاز دارد و در صورت عدم چنین همگرایی درواقع دو نسل درکی ازهم نداشته و گسست نسلی حاصل میشود.
امام درجایی دیگر از این نامه به پرهیز از تقلیل شبکه خویشاوندی که از آثار مهم گسست نسلی است، اشاره میکند و پیامد این امر را بیریشه و یار و یاور شدن دانستهاند: «خویشاوندان انسان، بزرگترین گروهی هستند که از او حمایت میکنند و اضطراب و ناراحتی او را میزدایند؛ در هنگام مصیبتها نسبت به او پرعاطفهترین مردم هستند؛… آگاه باشید مبادا از بستگان تهیدست خود رو برگردانید و از آنان چیزی را دریغ دارید که نگاهداشتن مال دنیا، فزونی نیاورد…».
امام علی(ع) یکی دیگر از آثار سوءگسست نسلی را جایگزینی روابط خویشاوندی با روابطی سستتر بیان میکنند و میفرمایند: «کسی را که نزدیکانش او را واگذارند، بیگانه او را پذیرا میشود».
این پدیدهای که امروز تحت عنوان روابط و دوستیهای مجازی بهشدت در حال گسترش بوده، ازجمله آثار مخرب گسست نسلی است و آن را تشدید خواهد کرد. جامعهشناسان نیز کاهش ارتباطات کلامی را از مهمترین آثار این پدیده اجتماعی دانستهاند.