چرا حفاظت از بناهای تاریخی، امری فانتزی نیست؟

حافظه شهر، حافظ شهر است

ازنظر فرهنگی و تربیتی رویکرد تاریخ شفاهی مردم ارزشمند است و اصالت دارد؛ چون سنت نقل شفاهی و نقل سینه‌به‌سینه را از دیرباز داشتیم و انسان‌ها قبل از کتابت و قبل از اختراع ابزار نوشتن با ایماواشاره تجربه‌های پیشین را منتقل می‌کردند.

تاریخ انتشار: 09:26 - سه شنبه 1402/08/16
مدت زمان مطالعه: 10 دقیقه
حافظه شهر، حافظ شهر است

به گزارش اصفهان زیبا؛ توی محفل‌های دورهمی، پدر همیشه برمی‌گردد به سال‌ها پیش، از آینه‌کاری‌های خانه پدربزرگش حسین‌خان می‌گوید و پنج‌دری زیبای خانه. می‌گوید حوض‌خانه آن‌قدر بزرگ بود که تابستان‌ها با پسرخاله‌ها و پسردایی‌ها تویش شنا می‌کردند و آب حوض فقط تا سرش می‌رسیده.

دورتادور خانه، پر بوده از اتاق‌های کوچکی که با قفل‌های زنجیردار، چفت می‌شده، پدر می‌گوید آن‌قدر خانه بزرگ بود، که بخشی از آن را وقف کنند و مسجد شود و حالا از آن خانه بزرگ و باصفا فقط همین یک مسجد مانده است و خاطره‌های پدر.

پدر می‌گوید: «کاش خانه، بود؛ آن‌وقت خاطره‌های بیشتری یادم می‌آمد.»

همیشه دوست داشتم، خانه پدربزرگ پدر را از نزدیک ببینم؛ اما حیف که با خاک یکسان شده و یک ساختمان چندطبقه، جایش قم علم کرده بود. ازاین‌دست خانه‌ها در شهر زیاد است، خانه‌هایی که از آن‌ها مشتی خاطره مانده است.

به ‌یقین اگر خانه‌ها، بناها و مکان‌هایی که حالا زیر ساختمان‌های چندطبقه، زیر اتوبان‌های بزرگ و خیابان‌کشی‌های شیک، دفن شده‌اند، هنوز بودند، خاطره‌های بیشتری را در ذهن مردمان بر جا می‌گذاشتند؛ اما حالا باید به حکایت‌های نقل‌شده از مکان‌ها راضی باشیم.

«پنج‌ساله بودم که مادربزرگ ۶۷ساله‌ام را به پرسش گرفتم. پدر مادربزرگ، سرباز نگهبان کاخ گلستان زمان قاجار بود. مادربزرگ خاطره‌ای را از زبان پدرش برایم این‌گونه تعریف کرد: بابایم می‌گفت روزی که ناصرالدین‌شاه را ترور کردند، من نگهبان در اصلی کاخ بودم. صبح رفتن شاه را در کالسکه دیدم. داشت می‌رفت برای شکرگزاری ۵۰ امین سال حکومتش، روز بدی بود. آن روز شاه، عصبانی بود و سه نفر از باغبانان کاخ را انداخت زندان. باغبان‌ها از ترس به خود می‌لرزیدند و می‌دانستند با آن عصبانیت شاه، چیزی جز اعدام در انتظارشان نیست؛ اما عصر باغبان‌ها را آزاد می‌کنند؛ چراکه دیگر شاه ترور شده و نیست تا آن‌ها را اعدام کند.»

این بخشی از خاطره شفاهی محمد قاسمی‌پور، کارشناس و مدرس تاریخ شفاهی است که در این خصوص به «اصفهان‌زیبا» می‌گوید: «این خاطره را در هیچ کتابی ننوشتند. من پنج‌ساله آن را از زبان مادربزرگم چندین سال پیش شنیدم و امروز می‌توانم آن را به بچه‌هایم بگویم و در 75سالگی نیز آن را برای نسل‌های بعد مطرح کنم. جمع این سه نسل، مادربزرگم و من و فرزندانم، دایره ۱۸۰ساله را هم شاید رد می‌کند. تاریخ شفاهی می‌تواند یک بازه تقریبا سه نسلی داشته باشد و ممکن است یک نفر از بازه ۱۸۰ساله حرف بزند. این شامل مکان‌های تاریخی هم می‌شود. هر بنایی که متعلق به گذشته فرهنگی یک ملت باشد، جزو پیشینه و دستاوردهای تمدنی به‌حساب می‌آید و می‌تواند در زندگی امروزی اجتماع، تعیین‌کننده و تأثیرگذار باشد. به هرحال آثار تاریخی، سند و مدرکی ارزشمند هستند که می‌توانند به تاریخ پیوست شوند و در نگارش تاریخ مورد اعتنا قرار بگیرند.»

اهمیت حفظ بناهای تاریخی در تاریخ‌نگاری

او با اشاره به اینکه ابنیه و آثار تاریخی، میراث تمدنی انسان را نشان می‌دهد، می‌گوید: «وجوه مختلف زندگی را می‌توان از آن‌ها دریافت کرد. باورها و اعتقادهای مردم، جهان‌بینی و جهان‌نگری، وضعیت اقتصادی، شرایط و زیست اجتماعی، نوع روابط و آداب‌ورسوم، خلقیات و خصوصیات مردمان از بناهای تاریخی دریافت می‌شود؛ برای مثال، از پایتخت تابستانی یا زمستانی هخامنشیان گرفته تا ابنیه و آثار باقی‌مانده از دوره صفوی در اصفهان می‌تواند موردمطالعه قرار بگیرد تا ارکان تمدن‌ساز یک ملت را در دوره‌های مختلف معرفی کند. با این‌ها می‌توانیم بفهمیم در هر دوره چه ارکانی در کنار هم موجب شکوفایی یک فرهنگ شده است؛ بنابراین حفظ و نگهداری بناها برای تاریخ‌نگاری و استفاده بهینه از سرمایه معنوی و انسانی مفید است؛ البته تنوع ابنیه و آثار تاریخی زیاد است؛ ولی حتی نمونه‌های کوچکی مانند مساجد، کاروان‌سراها و حتی اسطبل‌ها نیز می‌تواند مهم باشد و به‌عنوان نگاه به تاریخ، سند محسوب شود.»

قاسمی‌پور معتقد است که ازنظر فرهنگی و تربیتی رویکرد تاریخ شفاهی مردم ارزشمند است و اصالت دارد؛ چون سنت نقل شفاهی و نقل سینه‌به‌سینه را از دیرباز داشتیم و انسان‌ها قبل از کتابت و قبل از اختراع ابزار نوشتن با ایماواشاره تجربه‌های پیشین را منتقل می‌کردند. بعدها که زبان گسترش پیداکرده، نقل شفاهی، عامل تربیتی و آموزش بوده و فرزندان و نوادگان را با پیشینه خانوادگی با نقل شفاهی آشنا می‌کردند. بخشی از اسناد محل اعتبار تاریخ‌نگاران نیز همین اسناد تاریخ شفاهی است و در مقدمه تاریخ بیهقی نیز به این موضوع اشاره دارد.

نقل سینه‌به‌سینه برای حفظ بناها

کارشناس و مدرس تاریخ شفاهی در ادامه با بیان اینکه نمی‌شود منکر حافظه تاریخی و تاریخ شفاهی مردم شد، اظهار می‌کند: «هرچند در رهگذر زمان تاریخ شفاهی می‌تواند به افسانه تبدیل شده و از حقیقت دور شود، بن‌مایه اصلی‌اش را می‌شود پیدا کرد. تحریف‌ها در تاریخ مکتوب نیز وجود دارد. در تاریخ شفاهی هم لغزش هست؛ ولی محل اعتناست؛ چون روایات قدیم ما برآمده از تجربه‌های حسی و مشاهده‌های عینی بوده است؛ مثلا ممکن است از سی‌وسه‌پل تحقیق میدانی شود و علت پیدایش این پل را از مردم جویا شد. اگر از جامعه مناسب آماری، این گفت‌وگو گرفته شود، اسناد تاریخ شفاهی‌ای جمع می‌شود که از آن‌ها می‌توان به چگونگی ساخت پل رسید. اگر این تحقیق ۵۰ سال قبل اتفاق افتاده بود، مردم جزئیات بیشتری می‌گفتند؛ چون نسبت به زمان واقعه، فاصله کمتری داشتند. ازطرفی، 50 سال پیش به دلیل کم‌بودن امکانات رسانه‌ای و محافل دورهم‌نشینی، نقل‌قول شفاهی محل اعتنا بود؛ ولی امروزه با گسترش رسانه و کمتر شدن دور کرسی‌نشستن‌ها این سنت در حال فراموشی است؛ به همین دلیل افراد جزئیات کمتری می‌دانند و کلی‌گو شده‌اند؛ ولی همچنان نقل شفاهی و سینه‌به‌سینه ادامه دارد و خانواده‌های زیادی برای بچه‌هایشان قصه آثار و ابنیه را نقل می‌کنند؛ البته اگر امروزه نوه‌ها فرصت دیداری برای بزرگ‌ترها داشته باشند.»

او از تجربه خود درخصوص تخریب بناهای تاریخی اصفهان این‌طور می‌گوید: «از کودکی تا الان تخریب مادی‌ها را دیدم؛ به‌طوری‌که در چند محله ردی از آن باقی‌مانده است. یکی از چیزهای جدی، سقاخانه‌ها بود که برخی قدمت ۱۵۰ساله داشتند و با اعتقادهای مردم گره‌خورده بود. مردم در سال‌های ناراحتی در اوج قحطی، سال‌های جنگ و بی‌پناهی، به سقاخانه‌ها می‌رفتند؛ چراکه در مقایسه با امامزاده‌های بزرگ، در دسترس بود و محلی برای آرامش؛ اما امروزه بسیاری از آن‌ها از بین رفته است.»

معماری، هویت‌ساز است

پس حافظه تاریخی آن‌چنان مهم است که بر هویت جامعه نیز اثر می‌گذارد؛ به‌گونه‌ای که مسعود کثیری، عضو هیئت‌علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، در این‌خصوص به «اصفهان‌زیبا» می‌گوید: «در بحث حافظه مکان‌ها دو مفهوم عمیق هویت وجود دارد. هویت در وجوه و سطوح مختلف تعریف، بازتعریف و بازتولید می‌شود؛ هویت یعنی وجه تمایز، شاخصه‌ها، شاخصه‌های جامعه، شاخصه‌های شهر و شاخصه‌های ملت من از دیگران. هویت می‌تواند در وجوه مختلف اتفاق بیفتد که بخشی از این وجوه افتراق و شاخصه‌ها در معماری است. بناهای ویژه‌ای که به‌منظور خاصی بنا می‌کنیم، نشانگر هویت ماست؛ به‌گونه‌ای که از سبک معماری یک مسجد می‌توان قومیت و اصالت بنا را تشخیص داد. بناهای تاریخی به لحاظ نوع معماری می‌تواند هویت‌ساز و پشتوانه فرهنگی برای مردم یک جامعه و منطقه باشد.»

او با اشاره به کارکردهای هویتی یک بنا می‌گوید: «کارکرد مسجد خواندن نماز است. ممکن است کارکردهای دیگری ازجمله برگزاری جلسه‌ها را نیز داشته باشد؛ ولی کاربری‌اش نشان از هویت مردمی است که از آن کاربری استفاده می‌کنند. پس از یک بنا ضمن آنکه کارکردش مشخص می‌شود، اندیشه‌های حاکم بر جامعه نیز حاصل می‌شود؛ بنابراین حافظه تاریخی در وجوه مختلف قابل‌تعریف است. اینکه حافظه تاریخی را به یک‌زمان خاص محدود کنیم، درست نیست؛ یک بنا می‌تواند هزاران سال کارکردهای خاص خودش را داشته باشد؛ حتی بازگشت به هویت را رقم بزند. گاهی یک جامعه بنا به دلایلی از اقتدار و شکوه خود دور می‌افتد؛ ولی تأکید بر معماری خاص می‌تواند دوباره ریشه‌های تاریخی جامعه را معرفی کند؛ پس زمان خاصی را نمی‌توانیم در نظر بگیریم. بناهایی در رم باستان، هزار سال بعد دست‌مایه اشعار شده و باعث می‌شود مردم دوباره به عظمت و اقتدار گذشته خود پی ببرند و سعی کنند جامعه را براساس عظمت گذشته بازسازی کنند؛ بنابراین بناهای تاریخی به لحاظ هویتی می‌تواند دارای کارکرد بالایی باشد و حافظه تاریخی را هزاران سال برای مردم حفظ کند؛ برای همین موظف‌ایم حتما بناهای تاریخی را حفظ کرده و سعی کنیم جایگاه ویژه آن‌ها را در جامعه تعریف کنیم و جلوی تخریبشان را بگیریم.»

روایت مکان‌های تاریخی از آدم‌ها

محمدرضا رهبری، نویسنده و پژوهشگر ادبیات داستانی و نمایشی نیز در این زمینه به «اصفهان‌زیبا» می‌گوید: «وقتی کودکی والدش را از دست می‌دهد، یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که برایش ایجاد می‌شود، هویت اوست؛ چراکه والدی نیست تا گذشته او را برایش روایت کند و کودکی و مراحل رشدش را برایش بگوید؛ مکان‌های تاریخی نیز گذشته و چگونگی رشد مردم را روایت می‌کنند. با توجه به اینکه انسان‌ها مکان‌مند هستند و هرکجا انسان هست، روایت هست، پس این مکان‌های تاریخی هستند که گذشته من امروزی را روایت می‌کنند؛ پس مکان‌های تاریخی در یادآوری آنچه برما گذشته و سیر تغییر، تحول و تکاملی که طی کرده‌ایم، مؤثرند.»

او معتقد است که مکان‌های تاریخی به تحلیل‌های تاریخی و زیست شهری، کمک می‌کند و اطلاعات می‌دهد و در این راستا خاطرنشان می‌کند: «مکان‌های تاریخی برای تحلیلگر تاریخی می‌تواند سند به‌حساب بیاید و صحت‌وسقم روایت‌های تاریخی در یک مکان را می‌توان سنجید. از طرفی، اطلاعات غیررسمی را هم می‌شود از آن‌ها گرفت. امروزه حتی دیوارنوشته‌های مکان‌های تاریخی یک سند قابل‌مطالعه است. روی دیوارنگاره‌ها، کارهای تزیینی مطالعه می‌شود و از روی آن می‌شود مردم را شناخت، درک کرد و روان‌شناسی مردم سرزمین را به‌دست آورد.»

رهبری در پاسخ به این پرسش که از مکان‌های تاریخی باید چگونه نگهداری کرد تا به حافظه تاریخی مردم ضربه نزند، می‌گوید: «آن‌ها نباید به مکان‌های بلااستفاده یا مکان‌های خارج از دایره زندگی مردم تبدیل شوند؛ بلکه باید مکان‌های زنده و پویا باشند که مردم در آن‌ها حس حیات پیدا کنند؛ یعنی کاربری‌های جدید برایشان تعریف شود؛ البته با توجه به فرسوده‌بودن بنا، از آن‌ها نمی‌شود انتظاری مثل کارکرد گذشته را داشت؛ ولی می‌شود به شکل کاربری جدید تعریف کرد و با این کاربری جدید در آن‌ها روح زندگی را دمید. برخی از بناها امروزه به اقامتگاه، موزه، دفتر شرکت‌های معماری و…تبدیل شده که اتفاق خوبی است.»

تعریف ماجرای تخریب برج محله شهرستان از زبان پیرمردها

نویسنده و پژوهشگر ادبیات داستانی و نمایشی درباره مثال‌هایی از بناهای تخریب‌شده اصفهان بیان می‌کند: «به‌درستی نمی‌دانیم تپه اشرف چیست. ادامه تپه اشرف جایی است که خیابان‌کشی شده.این خیابان هم بخشی از تپه اشرف را از بین برده است. در محله شهرستان برجی قرار داشته است. پیرمردهایی هستند که از پدرانشان نقل می‌کنند یک روز صبح ناگهان صدای مهیبی آن‌ها را از خواب بیدار کرد. دنبال صدا گشتند و دیدند برجی که در محله شهرستان بوده، تخریب‌شده است. آجرهای آن برای ساختن پادگانی به فرح‌آباد برده می‌شود. فرح‌آباد، جایی بوده که واقعه تاج‌گذاری محمود افغان در اصفهان آنجا رخ می‌دهد و شاه سلطان حسین آنجا تاج پادشاهی را بر سر محمود می‌گذارد و دوران صفویه تمام شده و حکومت افاغنه بر اصفهان آغاز می‌شود. ما این دو مکان را نداریم که اگر بود، می‌دانستیم شکل این شهر چگونه است. از این مثال‌ها زیاد وجود دارد که شاید اگر می‌دانستیم، می‌فهمیدیم علت برخی از حوادث تاریخی چیست؟»

او معتقد است که بودن مکان‌ها روایت تاریخ را برای ما دقیق‌تر می‌کند و نشان می‌دهد شهرمان را چگونه مدیریت می‌کردیم، چگونه زندگی می‌کردیم و آینده شهر را چگونه گسترش دهیم و مناسب روزگار معاصر کنیم. میراث نزد مردم، می‌تواند بخشی از تاریخ ما را روایت کند؛ چون چیزی که نزد برخی از مردم است، سند محسوب می‌شود؛ مثلا اسنادی که در خاندان ظل‌السلطان است، شخصی حساب نمی‌شود. روایت تاریخ اصفهان و کشور را می‌تواند روایت کند؛ از طرفی، مردم هم وقتی در اطراف برخی از این مکان‌ها زندگی کردند، فرهنگی آنجا ایجاد می‌شود و این روابط و فرهنگ ایجادشده ازلحاظ مردم‌نگاری اهمیت دارد.

تاریخ شفاهی؛ روایتگر گذشته و روشنگر آینده

رهبری با اشاره به اینکه حافظه تاریخی مردم ارزشمند است، چراکه آدم‌ها با هم مرتبط هستند، تصریح می‌کند:«اگر از جایی خاطره نداشته باشند، زندگی در آن برایشان خیلی راحت نیست و ناگهان نسل قطع نمی‌شود که از این بناها خاطره نداشته باشد؛ ضمن اینکه اگر از این بناها خاطره نداشته باشند، به اشکال دیگر از آن بنا اطلاع به‌دست می‌آورند یا می‌توانند تخیل کنند. در شهر بی‌حافظه، همه‌چیز در آن موقت می‌شود. اگر احساس کنید چیزی در شهر مهم نیست و برای حفظ آن تلاش نکنید، برای چیز دیگری کوشش نمی‌کنید. نباید هر چیزی را موقتی دانست. شهر بی‌حافظه نه آدم‌هایش را به یاد می‌آورد، نه تلاش آدم‌ها را. توجه به تاریخ شفاهی مهم است. تاریخ شفاهی اصول و قواعد خودش را دارد و باید طبق اصول و قواعد بدانیم و بشناسیم. تاریخ شفاهی روایتگر گذشته و روشنگر آینده است و روایت‌کردن کار آدمیزاد است؛ برای اینکه خودش را بشناسد. قصه‌هایی که مردم از مکان‌ها می‌گویند، مهم است. مشخص می‌کند نگاه مردمی که با آن بنای تاریخی سروکار داشتند به آن بنا چگونه بوده و چه چیزی برایشان اهمیت داشته است و تعارض‌ها و تناقض‌هایی را که نزد مردم وجود دارد، تاریخ شفاهی روایت می‌کند که در فرایند شهرسازی و سیاست‌گذاری مؤثر است. شهرداری ممکن است به‌راحتی مکانی را از بین ببرد؛ درحالی‌که میان مردم ممکن است جایگاه بالایی داشته باشد. وقتی به تاریخ شفاهی توجه کنیم، یعنی به تفاوت‌ها و تعارض‌ها و اقلیت‌هایی که در شهر وجود دارند، رسمیت داده ایم و حرف مردم را شنیده‌ایم و شنیدن آدم‌ها آن‌ها را ازنظر روحی‌روانی آرامش می‌دهد.»

فرهنگ شفاهی مردم

فرهنگ شفاهی مهم است؛ اما شاید خود مردم هم در خصوص آن بی‌تفاوت باشند یا اطلاع کاملی نداشته باشند.

مهشید‌سادات اصلاحی، دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، در این رابطه به «اصفهان‌زیبا» می‌گوید: «فرهنگ شفاهی در بین مردم ایران جایگاه خاصی دارد؛ به‌طوری‌که از هر فردی درباره محله، وقایع و رخدادهای مربوط به آن پرسیده شود، اطلاعاتی را در اختیار ما می‌گذارد؛ اما با گذشت زمان و ازبین‌رفتن اماکن و آثار تاریخی این فرهنگ شفاهی موردبررسی و نقد قرار گرفته است. حافظه انسان سیال است و به‌مرورزمان ممکن است بعضی از وقایع و رخدادها را فراموش کند؛ اما با بازدید از یک آثار تاریخی یا شرکت در برنامه‌های گردشگری، آن واقعه یا رخداد مجدد در ذهن ما یادآوری می‌شود؛ بنابراین وجود اماکن و آثار تاریخی سبب می‌شود روایت‌ها و خاطره‌ها بارها بیان و تفسیر شده و درنتیجه در شکل‌گیری هویت تاریخی مؤثر واقع شود.»

او معتقد است که برای حافظه تاریخی نمی‌توان ‌زمان و مقطع خاصی را تعیین کرد. تاریخ شفاهی و در کنار آن، بیان روایت‌ها و خاطره‌ها یکی از مهم‌ترین بخش‌های حافظه تاریخی است که باید با یک تیزبینی خاص و هدفمند آن را دنبال کرد. بیشتر پژوهش‌های صورت‌گرفته برای ثبت این‌گونه روایت‌ها از سوی کسانی جمع‌آوری‌شده که میانگین سن آن‌ها بین 50 تا 85 بوده است؛ بنابراین می‌توان گفت که افراد با رده سنی بالاتر در نقل‌وانتقال اطلاعات و داده‌ها نسبت به افراد جوان‌تر در این امر مهم هستند. آثار تاریخی برجای‌مانده از ادوار مختلف تاریخی مهم‌ترین وجه از حافظه تاریخی یک ملت محسوب می‌شود و نگهداری اصولی از آن‌ها می‌تواند هویت جمعی و تاریخی را کامل‌تر کند. جمع‌آوری اطلاعات مربوط به یک آثار تاریخی، یک پژوهش میان‌رشته‌ای (تاریخ، جغرافیا، هنر، معماری) را می‌طلبد. آنچه یک پژوهش را کامل می‌کند، بررسی همه جوانب یک موضوع است که می‌تواند زوایای گوناگون آن را موردبررسی قرار دهد.

منابع باارزش تاریخی

اصلاحی با اشاره به اینکه برای حفظ و نگهداری آثار تاریخی راه‌های گوناگونی وجود دارد، توضیح می‌دهد: «هرکدام از آن‌ها می‌تواند به‌نوبه خود بر حفظ میراث گذشته تأثیرگذار باشد. اختصاص بودجه کافی جهت تعمیر و نگهداری آثار تاریخی، تشویق افراد به‌منظور سرمایه‌گذاری و رونق‌بخشی به گردشگری، تبدیل آثار تاریخی به اماکن تفریحی، بوم‌گردی، تربیت نیروهای متخصص در رشته مرمت آثار تاریخی برای انجام فعالیت‌های اصولی تعمیر بناهای تاریخی، برگزاری محافل و نشست‌های تخصصی درباره اهمیت بناهای تاریخی و جلوگیری از آسیب زدن به آن‌ها، بازدیدهای مکرر مدیران و مسئولان از آثار تاریخی و جلوگیری از فرسودگی آن‌ها از عوامل مهم در پیشگیری از تخریب آثار تاریخی است. در ادوار مختلف تاریخی و به‌خصوص در دوره صفویه به دلیل پایتخت‌گزینی شاه‌عباس اول کاخ‌ها و باغ‌های متعددی در اصفهان وجود داشت که بسیاری از آن‌ها توسط ظل‌السلطان از بین رفت؛ به‌عنوان‌مثال، می‌توان به بناهای زیر اشاره کرد: عمارت آیینه‌خانه، کاخ هفت‌دست و عمارت نمکدان. اصفهان در دوره ظل‌السلطان شکوه و عظمت خود را از دست داد؛ اما برخی از این آثار باقی ماندند. برای اطلاع از این آثار تاریخی که مدت زیادی از بین رفته‌اند، باید به منابع تاریخی معتبر آن دوره و اسناد و مدارک آرشیوی برجای‌مانده و مراکز تحقیقاتی رجوع کرد؛ البته مصاحبه با بزرگان در قالب تاریخ شفاهی نیز می‌تواند مکمل این‌ها باشد. همه منابع تاریخی در نوع خود مهم و باارزش هستند و نمی‌توان اذعان کرد که تنها با استناد به یک منبع تاریخی می‌توان به اطلاعات تاریخی دست‌یافت. بخشی از حافظه تاریخی مردم نیز در قالب تاریخ شفاهی جای می‌گیرد. در تاریخ شفاهی نباید صرفا به یک مصاحبه اکتفا کرد؛ بلکه روایتی که یک نفر انجام می‌دهد و به رخدادی که اشاره می‌کند، باید در مصاحبه‌های دیگر هم به آن اشاره شده باشد؛ بنابراین نمی‌توان به یک مصاحبه اکتفا کرد و طبق همان تصمیم گرفت. اصل متواتربودن را نباید در مصاحبه تاریخ شفاهی نادیده گرفت.»

دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام در ادامه می‌گوید: «بیان خاطره‌های شفاهی و استفاده از آن‌ها در روایت‌گویی مهم است و می‌تواند یک منبع مکمل در پژوهش‌ها تلقی شود. خاطره‌های شفاهی باید مانند دیگر منابع تاریخی پایش شوند و بعد مورداستفاده پژوهشگران قرار بگیرند. اصولا مصاحبه‌هایی که انجام می‌شود با افرادی است که به‌طور مستقیم آن واقعه را دیده‌اند یا در آن جریان حضور داشته‌اند؛ بنابراین انتخاب فرد مصاحبه‌شونده مناسب و مورد اعتماد در صحت و درستی میزان اطلاعاتی که به ما می‌دهد، مؤثر است. در این صورت با آگاهی کامل و اطمینان خاطر می‌توان از اطلاعات فرد در پژوهش‌ها استفاده کرد.با این تفاسیر، هرکدام از مکان‌های تاریخی، کوهی از سند و مدرک هستند که می‌توانند در شهرسازی و استراتژی‌های شهر کمک‌کننده این شهر باشند. بی‌توجهی به بناهای تاریخی به‌عنوان حافظه‌های شهر، بی‌توجه به فرهنگ، اصالت و مردم آن سرزمین است.»

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

1 × 1 =