«معتادها کرونا نمیگیرن»؛ گفتن تنها این جمله از سوی یک فرد معتاد، کافی بود تا او را تبدیل به یک «شاخ اینستاگرامی» کند و با راهانداختن پیج و جذب 100 کا فالوئر و پذیرش آگهی و تبلیغات به درآمدزایی بپردازد. آنطور که رسانهها گزارش دادهاند، در اینستاگرام همچنین چندین پیج فیک به نام این فرد راهاندازی شده است؛ صفحاتی که تعداد آنها به قدری زیاد است که خود فرد در فیلمی نام پیج اصلی را اعلام کرد و بعد از این نیز شروع به لایو گذاشتن با دیگر شاخهای مجازی کرد. این اولین باری نیست که اتفاقی اینچنینی میافتد. چندی پیش، نیز «ریحانه پارسا»، بازیگری که تعداد فالوئرهای او چندان زیاد نبود با استوریکردن جمله «یا بنویس حق طلاق میدید به زنهاتون، بعد اسم خودتون را هم گذاشتین مرد؟ ایموجی هم نذار.» توانست تعداد فالوئرهای خود را به طور ناگهانی افزایش دهد؛ اما چه میشود که افرادی با گفتن این جملات یا با انجام کارهای عجیب و غریب تبدیل به شاخ اینستاگرامی میشوند؟
حجتالله عباسی، دانشآموخته دکتری مدیریت رسانه و مدرس دانشگاه به این سوال پاسخ میدهد.
این روزها در اینستاگرام شاهد این هستیم که برخی از افراد با گفتن برخی جملات یا انجام دادن کارهای عجیب و غریب به سرعت فالور جذب میکنند و به اصطلاح تبدیل به شاخهای اینستاگرامی میشوند. شاخهایی که به مرور برخی از آنها الگو میشوند و حتی از این طریق درآمدهای بالایی نیز به جیب میزنند. دلیل شهرت روزافزون این افراد چیست؟
شاخ اینستاگرامی، پدیدهای نوظهور در شبکههای اجتماعی است و ذیل موضوع «اینفلوئنسرها» یا افراد بانفوذ و تاثیرگذار قرار میگیرد. درواقع خودمختاریای که شبکههای اجتماعی و رسانههای اجتماعی به کاربران و مخاطبان دادهاند، فضای مناسبی برای شهروندان ایجاد کرده تا به تولید و انتشار محتوا بپردازند. شاخهای اینستاگرامی نیز ناشی از خودمختاری رسانهای و تولیدات کاربرمحور به وجود میآیند. من این پدیده را «موجسواری شاخهای اینستاگرامی» مینامم.
در رابطه با دلایل ظهور این پدیده نیاز به مطالعات دقیقی احساس میشود، اما میتوان گفت چاشنی شگفتی و نادربودن از عوامل اصلی این ماجراست. در بحث ارزشهای خبری کلاسیک دو مورد از آن به ارزش خبری «شگفتی و استثنا» و «شهرت» مربوط میشود. آنچه در پدیده شاخهای اینستاگرامی مشاهده میشود ترکیب این ارزشها با یکدیگر است. مثلا این شاخها از جملات عجیب وغریب استفاده میکنند که خود این مسئله شگفتیآور است و باعث جلب توجه میشود. شهرت هم وجوه مثبت و هم منفی دارد. برای مثال، معتادی که با گفتن جمله معتادها کرونا نمیگیرند، حساب کاربری اینستاگرامی به راه انداخت و توانست فالوئرهای زیادی بهدست آورد، شهرتش منفی بودو عامل شگفتی موجب توجه مردم به او شد.
حتی شهرت منفی می تواند پاره ای از افراد را در سطح ملی یا بینالمللی مشهور کند؛ مانند پدیده خفاش شب یا پدر رومینا اشرفی که همه آنها را به عنوان شخصیتهای منفی میشناسند.
پس بخشی از موجسواری شاخهای اینستاگرامی به این مسئله برمیگردد که آنها از مطالب و محتواهایی استفاده میکنند که دارای ارزش خبری شگفت و استثنا هستند و خود کاربر دارای زمینه شهرت منفی است. پدیده شاخهای اینستاگرامی انواع دیگر دارد و مانند طیف یا پیوستاری است که یک سر آن را افراد هنجارشکن و سر دیگر آن را کاربرانی که دارای خلاقیت هستند، مثل سلبریتیها (هنرمندان، ورزشکاران و بازیگران و…) تشکیل میدهند. البته در بین این دو، گروههای دیگری مانند لاکچریها، کمدینها و گروههای دیگر وجود دارند. این افراد برای پیشبرد اهداف خودآگاهانه یا ناخودآگاه از تکنیکهایی استفاده میکنند. یکی از این تکنیکها به نام «تاثیر و همراهی متن و زمینه» است و در عرصه جنگ روانی کاربرد زیادی دارد. کرونا موضوعی بود که زمینه و بستر فراگیری را ایجاد کرد و اخبار مربوط به آن مورد توجه زیاد شهروندان قرار گرفت. وقتی فرد معتادی این متن را مطرح میکند که «معتادها در این ایام، کرونا نمیگیرند» در واقع متن و زمینه انطباق خوبی یافتهاند و میتواند مورد توجه گسترده کاربران قرار گیرد. درواقع مصداق این ضربالمثل فارسی است که میگوید تا تنور داغ است نان را بچسبان. شبکه اجتماعی اینستاگرام، یک شبکه عمومی است که دسترسی به استوری افراد به سهولت میسر است و کاربران به راحتی میتوانند به صفحات یکدیگر دسترسی داشته باشند. از سوی دیگر، فعالیتهایی که شاخهای اینستاگرامی انجام میدهند نیز یک طیف را تشکیل میدهد.
روی این پیوستار انواع فعالیتها مانند حاشیهسازی، مدیریت لباس، مدیریت بدن، دوستیابی، اطلاعرسانی و سبک زندگی دیده میشود. حاشیهسازی مانند بهکاربردن جملات رکیک و نابهنجار، داشتن اسامی نابهنجار و عکسهای عجیب، مدیریت بدن مانند ژستهای نامتعارف، آرایشهای عجیب، مدیریت لباس مانند پوششهای نامتعارف و مد و فشنهای عجیب و غریب، دوستیابی، ورود به زندگی خصوصی، ارائه سبک زندگی و البته روی این طیف انجامدادن کارهای خلاق و هنری و اطلاعرسانی مشاهده میشود.
رسانههای رسمی در این میان چه نقشی دارند؟
عواملی که به آن اشاره شد، به علاوه ضعف رسانههای جریان اصلی در تامین نیازهای سرگرمی و تفریحی و اطلاعرسانی و عوامل دیگر موجب میشود تا چنین افرادی شاخ شوند و سریع اظهار وجود کرده و قد علم کنند.
اینفلوئنسرها و شاخهای مجازی آیا دو پدیده متفاوت از یکدیگر هستند؟
سوال خوبی است. بر سر این موضوع اتفاق نظر وجود ندارد، اما پارهای از سلبریتیهای برجسته و سرشناس (اینفلوئنسرها) را نیز به عنوان شاخهای اینستاگرامی میشناسند که برخی از آنها مثلا در کشور ما چندین میلیون فالور دارند؛ اما در کشورهای دیگر افرادی مانند کریستین رونالدو حدود 180 میلیون فالور دارد. چند خواننده و مدلینگ امریکایی حدود 160 میلیون فالوئر دارند. در واقع میتوان گفت اینفلوئنسرها میتوانند در زمره همان شاخهای اینستاگرامی نیز قرار بگیرند. البته برخی از شاخهای اینستاگرامی که شهرت منفی دارند به صورت ناگهانی ظهور میکنند و قدرت جلب توجه دارند. در ضمن سرعت انتشار اطلاعات و اخبار منفی بیش از 10 برابر انتشار اخبار مثبت است.
این شاخها یا اینفلوئنسرها چه اهدافی را دنبال میکنند؟
مشهور شدن و جلب توجه یکی از این اهداف است. علاوه براین، بخش عمده این کارها تبلیغات و درآمدزایی است، چراکه اینستاگرام اکنون فضای مناسبی است برای تبلیغات کسبوکارهای مختلف؛ در پاره ای از موارد حتی برای انتشار آگهی بازرگانی و تکرار آن تا 200 میلیون تومان نیز پرداخت شده است!
برخی از این شاخها موجهای زودگذری هستند، اما عدهای از آنها میتوانند در دراز مدت کاربران خود را نیز حفظ کنند. البته ناگفته نماند بسیاری از اعداد و ارقام فالورهایی که در اینستاگرام دیده میشوند هم واقعی نیستند و از آنجا که خرید فالور مرسوم است، برخی از شاخها و سلبریتیها از این روش فیک و جعلی استفاده میکنند.
نقش سواد رسانهای در انتخاب این محتواها و دنبال کردن چنین افرادی چیست؟
سواد رسانهای مجموعه گستردهای از دانش تولید و انتشار محتواست که آموزش آن به جامعه آسان نیست؛ اما باید توجه داشت که یکی از وجوه سواد رسانهای تفکر انتقادی است. به نظر بنده کاربرانی که میخواهند شاخهای اینستاگرامی را فالو کنند، باید این سوال را بپرسند که شاخها چه اهدافی را دنبال میکنند؟ این محتوا چه نیازی از کاربران را برطرف میکند؟ چه سوابقی دارند؟ بنابراین افراد در شبکههای اجتماعی باید از طریق خودارزیابی، خودنظارتی و خودآموزشی فعالیت کنند؛ چراکه این شبکهها و محتوایی که در آنها منتشر میشود، کاربر محور است.