به عنوان مثال تغییر مواضع آمریکا نسبت به ایران در خصوص فعالیتهای هستهای کشورمان و برگشت آمریکا به برجام از جمله موضوعاتی بود که بایدن بارها آن را مطرح کرده بود اما هم اکنون روند احیاء این توافق را به حالت تعلیق در آورده و همسو با برخی نهادها و مقامات آمریکا معتقد است که ایران باید ابتدا به تعهدات برجامیاش بازگردد و پس از آن آمریکا به برجام. از طرفی در روزهای اخیر مواضع مقامات دو کشور ایران و ایالات متحده در باره این توافق بسیار از رسانهها شنیده میشود که باعث شدت پیدا کردن تنش میان دو طرف در خصوص آینده برجام شده است. آنچه بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران برعکس آن را پیش بینی میکردند و انتظار کاهش فشارهای حداکثری علیه ایران از طریق مذاکره را داشتند که نه تنها این احتمال به وقوع نپیوست بلکه شرایط را پیچیدهتر از گذشته کرد. در همین زمینه «اصفهان زیبا آنلاین» با حسن بهشتی پور، کارشناس مسائل بین الملل گفت وگو کرد و به بررسی مواضع مطرح شده از سوی آمریکا نسبت به ایران و واکنشهای کشورمان در این باره پرداخت. شرایطی که برخی از تحلیلگران آن را بحرانی عنوان کردهاند.
روابط کنونی ایران و آمریکا حتی متشنج هم نیست، چه برسد بحرانی
به گفته بهشتی پور روابط کنونی میان این دو کشور را نمیتوان بحرانی یا پرتنش توصیف کرد. چراکه در علوم سیاسی برای هرکدام از این واژهها تعریفی وجود دارد. این کارشناس مسائل بین الملل معتقد است زمانی که رابطه دو کشور از حالت گرم و صمیمی به حالت سرد تبدیل میشود، تنش میان آنها به وجود میآید که پس از آن این روابط تحت بحران قرار گرفته و در برخی به جنگ نیز میانجامد. در چنین وضعیتی ما میتوانیم روابط را سرد شده اعلام کنیم.
او افزود: «با تمام تعاریفی که بنده در خصوص روابط بین کشورها در علوم سیاسی سراغ دارم، روابط کنونی ایران و آمریکا حتی متشنج هم نیست چه برسد به حالت بحرانی. شاید در زمان شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی و حمله ایران به عین الاسد وضعیت بحرانی و متشنج بود اما در شرایط فعلی تنها جز لفاظی چیز دیگری میان ایران و آمریکا وجود ندارد؛ نوعی درگیری لفظی میان مقامات دوکشور که از طریق رسانهها اتهاماتی میان آنها رد و بدل میشود.»
بهشتی پور عنوان کرد: «دو کشور ایران و آمریکا به جای اینکه پای میز مذاکره بنشینند، هرکدام از مسئولین آنها جداگانه مواضع کشور خود را از طریق رسانهها تشریح میکنند که به نظر میآید هدف از این کار تنها آگاه کردن مردم از این مواضع است تا حل مسئله.» او ادامه داد: «بنابراین این جنگ رسانهای یا بهتر بگوییم لفاظی میان ایران و آمریکا باز هم در قالب روابط متنشنج به شمار نمیآید که البته مشخص نیست تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد.»
این کارشناس مسائل بین الملل در پاسخ به این سؤال که با توجه به ایراد مواضع از سوی مسئولان دو کشور چه راهکاری برای حل این مسئله وجود دارد؟ گفت: «اولاً اینکه مقام معظم رهبری در صحبتهایشان به این موضوع اشاره داشتند که باید از طرف ایران تنها یک صدا شنیده شود نه صداهای مختلف. موضوعی که به نظر بنده نیز بسیار کارساز است. اگر آمریکاییها بدانند موضع هشتاد میلیون در ایران رفع تحریمها است، موثرتر است تا اینکه هرکسی براساس استنباط خود از منافع یا مصلحت ملی صحبت کند که مطمئناً تبعات مختلفی را هم در بر خواهد داشت.»
تحریمها علیه ایران باید ناکارآمد شوند
بهشتی پور افزود: «این موضوع ثابت شده است که آمریکا تا زمانی که بداند تحریمهای علیه ایران کارساز است، دست به رفع آنها نمیزند؛ تا زمانی که تحریمها کارایی بسیار بالایی در اقتصاد ایران داشته باشد، نمیتوان به لغو آنها امیدوار بود. بنابراین باید تحریمها را ناکارآمد کنیم.» او با اشاره به اینکه ما باید از طریق انجام اصلاحات اقتصادی تحریمهای آمریکا علیه کشورمان را ناکارآمد کنیم، گفت: «این رویکرد شدنی است، اما بسیار سخت و نیاز به همبستگی ملی دارد. برای این منظور باید تمام ارگانها درگیر شوند. نباید تنها از دولت انتظار داشت. مجلس، قوه قضاییه، بنیاد مستضعفان و آستان قدس رضوی از جمله نهادهایی هستند که درصدی از اقتصاد کشور را در اختیار دارند و میتوانند با هماهنگی دولت و دیگر ارگانهای نظام اقداماتی را انجام دهند که منجر به ناکارآمدی تحریمها شود و تأثیر آنها را به حداقل ممکن برساند. در این شرایط است که آمریکا دست از تحریمها علیه ایران بر میدارد. بنابراین با افزایش غنی سازی اورانیوم، افزایش تهدیدها و خط و نشان کشیدن برای یکدیگر به جایی نمیرسیم.»
مواضع نظام آمریکا نسبت به ایران یک دست نیست
بهشتی پور در خصوص تغییر مواضع بایدن نسبت به ایران و چرایی افزایش فشار آمریکا از طریق آزاد نکردن پولهای ایران در کره و پ منع اعطای وام به ایران از سوی صندوق بین المللی پول نیز گفت: «مواضع نظام آمریکا نسبت به ایران یک دست نیست. دولت بایدن به شدت تحت فشار کنگره است. از طرف دیگر در داخل ایران نیز طیفی وجود دارد که مخالف توافق آمریکا با ایران است. ما از آمریکا همچون کشورمان صدای واحدی نمیشنویم. در این کشور هم اختلاف نظر در خصوص نحوه بازگشت آمریکا به برجام وجود دارد. برخی خواهان کسب منافعی هستند که باراک اوباما برای اینکه به توافق با ایران دست پیدا کند از آنها گذشت؛ موضوعاتی همچون مسائل مربوط به تروریستها، مسائل موشکی ایران و موضوعاتی در خصوص حقوق بشر. اوباما به این نتیجه رسید که برای توافق با ایران باید موضوعات را محدود به گفت و گو در خصوص مسئله هستهای کند که این موضوع خود به تنهایی بیش از دو سال زمان صرف کرد. ایران نیز از بسیاری از منافع خود گذشت تا به دستاوردهای بالاتری همچون ادامه غنی سازی اورانیوم از طریق برجام، برداشتن 6 قطعنامه تحت فصل هفتم شورای امنیت و بستن پرونده پیام دی برسد. مسائلی که برای ایران بسیار اهمیت داشت. همان رویکردی که روسیه، آلمان، انگلیس، فرانسه و چین انجام دادند و از بخشی خواستههای خود در گرویدن به توافقنامه برجام گذشتند. در این شرایط لابی صهیونیستها و فشار عربستان در کنار کنگره دموکراتی آمریکا نیز باعث بلاتکلیف ماندن برجام نیز شده است.»
این کارشناس مسائل بین الملل همچنین علت مخالفت تندروهای ایران با برجام را اینگونه عنوان کرد: «مخالفان برجام در ایران قانونی را اجرایی کردند که عملاً جلوی هرگونه توافق را میگیرد که ممکن است هدفهای گوناگونی را در بر داشته باشد. چرا که از این طریق دست ایران برای چانه زنی در مذاکره پرتر است. در حالی که ما باید قانونهایی وضع کنیم که اثر تحریم را در ایران از بین ببرد نه آنها را اثر بخشتر کند.»