سوم اسفند بود که وزارت ارشاد در اطلاعیهای، اعلام کرد سینماهای تمام کشور تدریجا تا پایان هفته تعطیل میشوند. انتشار این خبر، شوک میخکوبکننده چندانی نداد. بـحث داغ آن روزهـا، کــرونای افسارگسیخته و ناشناختهای بود که مثل کمباین درافتاده با زمین کشاورزی، فقط قربانی میگرفت. درگاه اینترنتی فروش آنلاین بلیت بسته شد و سینماها تعطیل شدند. این برای نخستینبار در طول تاریخ پیدایش سینما بود که این اماکن، برای بیش از چند ماه بهصورت هماهنگ در تمام کشورهای جهان تعطیل میشد. در ایران اما تبعات این تصمیم، ناگوارتر از کشورهای دیگر بود؛ صنعت نیمبندی که چشمش تنها به فروش بلیت بود و با همان وضعیت، اوضاع خوشایندی را تجربه نمیکرد، ناگهان به مرز تعطیلی رسید. انتشار تصاویر سینماهای بسته و سالنهای تاریک مصادف شد با خبر تسویهحساب برخی سینماداران با پرسنل خود. بعدها خبرهای ناگوارتری نیز منتشر شد؛ مانند تلاش برخی سینماداران برای تغییر مجوز کاربری؛ اما هر چه که بود، نه دولت از سینما و سینمادار حمایت کرد و نه سینمادار از پرسنل خود. دراینبین پردیسها و سینماهای دولتی که احساس میشد پشتوانه مالی بهتری نسبت به سینماهای مستقل و تک سالنه دارند نیز صدای اعتراضشان بلند شد و از تداوم تعطیلی سینماها و نبود حمایتهای دولت، شکوائیه سر دادند.
اخراج پرسنل و قطع بیمه
در ایران، چیزی حدود سه هزار نفر بهعنوان پرسنل سینما، مشغول به کار بودند. برخی از این پرسنل، به دلیل تعطیلی سینماها تهدید به اخراج شدند و به همین دلیل مجبور هستند تا زمان بازگشایی سینماها، از دریافت هرگونه حقوق، عیدی و مزایا امتناع بورزند. در این میان اخباری منتشر شده مبنی بر اخراج چند ده پرسنل سینما. تا امروز برخی از پرسنل سینماها چهارماه حقوق و یک عیدی آخر سال را دریافت نکردهاند. بیمه این تعداد نیز قطعشده و این اتفاق، نشاندهنده نبود حاشیه امن برای این پرسنل زحمتکش است. در بلبشوی روزهای کرونایی ایران، صدای این قشر به گوش کسی نرسید و با تعطیلیهای سراسری کشور همزمان شد. این پرسنل که هیچگاه عادت به تعطیلی نداشتند و شاید در سال، کمتر از 10 روز تعطیل بودند حالا بهواسطه این تعطیلی بلندمدت، بدون حقوق خانهنشین شدند. آنها هم که خوششانس بودند و در این مدت، اخراج نشدند و حقوق گرفتند هم با تداوم این تعطیلی و احتمال شیوع پیک دوم بیماری در تابستان یا پاییز امسال، حال موقعیت خود را درخطر میبینند.
عدمحمایت دولت از مشاغل فرهنگی
پس از همهمه کرونا، دولت حمایتهای خوبی از برخی اصناف به عمل آورد؛ اما آنچه مشهود بود، بیکلاه ماندن سر اهالی فرهنگ از این کمکهای ولو حداقلی بود. دولت، وظیفه حمایت از مشاغل فرهنگی را به وزارت ارشاد سپرد و این وزارتخانه، دیر وارد عمل شدو نتوانست حتی حمایتی حداقلی را از اهالی خود به عمل آورد. در روزهای انتهایی اسفند قرار بر این شد که اصحاب فرهنگ و مشخصا اهالی خانه سینما، از پرداخت حق بیمه سه ماه ابتدایی امسال معاف شده و وزارتخانه، حق بیمه آنها را بپردازد. از این روزها تا همین امروز که دوسوم خردادماه طی شده و تنها 10 روز تا آخرینمهلت پرداخت حق بیمه فروردینماه فرصت باقی مانده، هنوز این وعده عملی نشده است. دیگر حمایت دولت که بیشتر به شوخی شبیه بود، اختصاص وام 10 میلیونی به هر پرده سینما بود که این مهم نیز تا امروز محقق نشده است. اگر هم محقق شود، بیش از آنکه کمکحال سینماداران باشد، به یک شوخی بزرگ شبیه است که تنها نیاز چند روز آنها را برآورده کرده و سینماداران مجبور هستند اصل این مبلغ را به همراه سود، بازگردانند. نبود حمایتهای کافی در این زمینه سبب شد تا سینما، بیمتولیتر از همیشه، به حال خود رهاشده و نهاد و نیرویی درصدد تجدید حیات ازدسترفته این صنعت نیمهحال در کشور برنیاید. حتی امروز که تقریبا تمامی اصناف و مکانها روزهاست به حالت عادی خود بازگشته و مشغول به فعالیت هستند، سینماها همچنان تا اول تیر تعطیل هستند.
خسارت سنگین گیشه سینما
اگر تعطیلی سینماها را از هفتم اسفند در نظر بگیریم، سینماها دو نوبت طلایی اکران نوروز و عید فطر را ازدستدادهاند. طی سه ماه ابتدایی سال گذشته، 35 درصد فروش سال 98 سینما رقم خورده و اگر گیشه امسال را با توجه به میزان تورم سال گذشته، 300میلیارد در نظر بگیریم، باید بگوییم که سینماها اگر در اول تیر بازگشایی شوند، 100 میلیارد نسبت به سال گذشته خود عقب هستند. این در حالی است که قرار است تنها از 50 درصد ظرفیت سینماها استفاده شود و اگر این وضعیت ادامهدار باشد، سینما به فرض فروش بلیت تمام ظرفیت خود، از آن 200 میلیارد باقیمانده، تنها 100 میلیارد خود را به دست آورده و با ضرر 200میلیاردی نسبت به سال گذشته مواجه میشود. ضمن اینکه برای اکران امسال، ظرفیتهایی نظیر وی او دی و درایوینسینما (سینما ماشین) در نظر گرفتهشده که قطعا توجه بخشی از مخاطبان هنر هفتم را به سمت خود جلب خواهد کرد. این در حالی است که قرار بود با افزایش قیمت بلیت برای امسال، میزان فروش گیشهای سینما به رقم 500 میلیارد برسد که حالا باید در خوشبینانهترین حالت، رقم 100 میلیارد را برای 9 ماه دیگر سال در نظر بگیریم؛ آنهم با شرطهایی چون استقبال تمام و کمال مخاطبان از ظرفیت 50 درصدی سینماها و البته عدم تعطیلی سینماها تا پایان امسال. البته در این میان، یک بند مبهم نیز وجود دارد و آن اینکه استفاده از ظرفیت 50 درصدی سینماها تا اطلاع ثانوی قابلاجراست. هنوز گفته نشده آیا در ادامه، امکان بهرهبرداری از تمام ظرفیت سالنها وجود خواهد داشت یا خیر. ناامیدانه خواهد بود اگر سستی مسئولان در بازگشایی سینماها، دامن مسئله ظرفیت 50 درصدی را هم گرفته و این وضعیت، برای ماهها گریبانگیر سالنهای سینما شود.
عدم بها دادن دولت به سینما
وعده بازگشایی سینماها از اول تیر در حالی عنوانشده که تا امروز که دوسوم خردادماه طی شده، تمامی اصناف به کار عادی و معمول خود بازگشته و مشغول به فعالیت هستند. از رستورانها گرفته تا مسابقات ورزشی و هتلها و دیگر اصناف حاضر در مکانهای سربسته. اینکه سینما بهعـنوان آخرین محیط و صنفی است که بازگشایی میشود، خود مؤید بسیاری از حقایق تلخ است. اینکه دولت، همچنان سینما را بهعنوان یک صنعت جدی در نظر نگرفته و ارزش کار دکانهای خیابانی و قلیانسراها را بسیار بیشتر از مکانهای فرهنگی میداند، بسیار زننده و ناباورانه است. در تمام این مـدت، نــامههای متـعددی از سوی سینماگران و حتی سینماداران به رئیسجمهور نوشته شد، اما بااینحال، باز سینما بهعنوان آخرین صنف و با اماواگرهای بسیار آماده بازگشایی است. آیا خطر رستورانها، مسابقات ورزشی نظیر کشتی و فوتبال، قلیان سراها، مجتمعهای سرپوشیده تجاری، استخرها و هایپرهای بزرگ در شیوع کرونا، کمتر از سینماست؟ قطعا خیر اما اینکه این اماکن و اصناف در حال حاضر، هفتههاست مشغول به فعالیت شده و سینماها بعدازاین موارد بازگشایی میشوند، چه منظوری را میرساند؟ فارغ از جدیگرفتهنشدن این صنعت توسط دولت و حتی وزارت ارشاد که متولی سینما و موسیقی است، آسیبشناسی این مهم هم میتواند تا حدودی ما را به پاسخ این چرایی نزدیک کند. دولتمردان، سینما را بهمثابه ابزاری سرگرمیساز در نظر گرفتهاند که نبودش، خلأ و ضربهای به زندگی روزمره مـردم وارد نــمیکند! با این فرمول است که دکانهای سیگارفروشی و قلیانسراها مجاز به فعالیت میشوند و سینماها خیر. متأسفانه در این نگاه، دولت جای «صنعت» و «حرفه» را اشتباه متوجه شده است؛ فارغ از پرسنل سینمایی که حدود سههزار نفر میشوند، بیش از پنج هزار نفر هم عضو خانه سینما هستند، چندین هزار نفر دیگر نیز در دیگر اصناف سینمایی و کارهای اجرایی نظیر امور فنی، استودیوها، مدیران فرهنگیسینمایی و… مشغول به فعالیت هستند که رقم اینها بیش از 20 هزار خانوار میشود و به شکلی مستقیم از سینما ارتزاق میکنند. بماند که به لحاظ فرهنگی و روحی نیز صدها هزار نفر، معتاد به سینما و فیلم دیدن هستند و این کار، چیزی ورای سرگرمی، بهعنوان برنامه ثابت زندگی آنها درآمده است.
رشد آلترناتیوهایی چون سینمادرایوین و ویاودی
در این 115 روزی که سینماها تعطیل است، دولت هیچ قدمی برای رفع نیاز سینمادوستان برنداشت؛ اما برخی مدیران توانستند با بهکارگیری ابزارهایی نظیر سامانههای ویاودی (نمایش اینترنتی فیلمها برای نخستین بار) و البته درایوینسینما (سینماماشین)، شمایلی از فیلمدیدن را در مخاطبان جدی سینما تأمین کنند. البته که این طرحها، ابتکارهایی جدید محسوب نمیشوند و پیشازاین نیز مطرح شده بود. طرحهایی که زمینههای کافی برای استقبال حداکثری از آنها وجود نداشت؛ مثلا در مورد وی اودی، نگرانی اصلی از بابت قاچاق و لو رفتن فیلمهای حین نمایش بود که همین اتفاق هم افتاد. وی او دی، حداقل چهار سال در ایران بهصورت کاغذبازی مطرح است اما توسعه اجرایی نداشت؛ چون تهیهکنندگان، ریسک کمتری نسبت به پذیرش این طرح داشتند. نبود زیرساخت کافی برای حفظ رایت ویدئویی آثار، مانع از آن میشد که استقبالی از این طرح مؤثر بینالمللی در ایران شکل بگیرد. بعد از چهارسال حرفوحدیث و مخالف و موافق، این طرح بهاجبار عملیاتی شد و نتیجه، قاچاق فیلمها در کمتر از یک ساعت از زمان پخش شد. البته تنها فیلم جدی این سامانه، «خروج» و تا حدودی «طلا» بود. مابقی آثار، فیلمهایی بودند که اساسا نمیتوانستند با توجه به اکران فشرده امسال، نوبت اکران بگیرند و اگر هم میگرفتند، در سانسهای مرده به نمایش درمیآمدند و نمیتوانستند به فروش بالایی دست یابند. درباره سینمادرایوین نیز این طرح در سالهای پیش از انقلاب در ایران وجود داشته و خاستگاهی غربی دارد. البته که دوستداران سینما، این طرح را با بیابانهای آمریکا و ماشینهای شورلت درازپیکر میشناسند نه با شاسیبلندیهایی که قرار است در پارکینگ به تماشای فیلم بنشینند! این طرح که تاکنون تنها در تهران اجرا شده نیز نتوانست خیلی جدی، رقیب چندانی برای سینماها باشد. ضمن اینکه آورده مالی قابل قبولی را برای صاحبان آثار به همراه ندارد. هر چه که باشد، مدیران سینمایی نهایت تلاش خود را به عمل آوردند تا با این راهکارها و البته تسریع در صدور پروانه نمایش آثار خانگی، عطش فیلمدیدن خانوارها را سیراب کنند؛ اما خروجی تمامی این طرحها، امیدواری خاصی را برای جایگزین قرار دادن سینماها به ارمغان نیاورد.
همهچیز در انتظار «مخاطب»؛ آیا میآیند؟
حالا قرار است سینماها پس از 115 روز تعطیلی، از اول تیر بازگشایی شوند؛ آنهم با رعایت پروتکلهای بهداشتی و البته با نیمی از توان ظرفیتی خود. نظرسنجیها نشان میدهند که مخاطبان چندانی از سینماها استقبال نمیکنند؛ اما در مقابل، برخی کارشناسان معتقدند که بازگشایی سینماها پس از حدود چهار ماه، به سرازیر شدن مخاطبان به سالنهای تاریک میانجامد. روی کاغذ و با توجه به تجربه چین در بازگشایی محدود سینماها پس از شیوع موج نخست کرونا، نمیتوان چندان به استقبال آتشین مخاطبان امیدوار بود، اما با یک برنامه درست و تبلیغ درخور توجه میتوان از همین ابتدا، مخاطبان بسیاری را متوجه این بازگشایی کرد. باید به این مهم نیز توجه داشته باشیم که تا آغاز ماه محرم (اول شهریور)، دو ماه فرصت برای فروش کمدی و درامهای جدی وجود دارد که باید به نحو احسن از آن بهره برد. جبران آن 35 درصد عقبماندگی سینماها تا پایان خرداد خیلی سخت است، اما با راهکارهایی، امکان جبران بخشی از این میزان فروش وجود دارد؛ مانند آنکه بلیت سینماها، حداقل برای پنج روز هفته (بهغیراز آخر هفتهها) بهصورت نیمبها محاسبه شود تا حتی یک صندلی از ظرفیت 50 درصدی سینماها خالی نماند. حالآنکه تا امروز، چنین طرحی موردپذیرش قرار نگرفته است. با اتخاذ تدابیری ازایندست و البته تبلیغات مؤثر و دهانپرکن برای برجسته نشان دادن فرایند بازگشایی سینماها و البته باور کمخطر بودن سینما برای شیوع کرونا، میتوان مخاطبان بسیاری را به سینماها کشاند و بخشی از ضرر و زیانهای هنگفت صنعت سینمایی کشور را پوشش داد.