فضاهای شهری عرصه چالشهای جنسیتی است
فضاهای جنسیتی شهرها نمایانگر دو گانگیها، تبعیضات و دسترسی نابرابر مردان و زنان به فضاهای شهری هستند. به عبارتی فضاهای شهری عرصه چالشهای جنسیتی است. در این میان، برخی اندیشمندان شهرسازی بر این باورند که رویکردهای غالب شهری و قوانین و مقررات شهری همچون منطقهبندی کاربریها خود به مثابه عاملی محرک در ایجاد تبعیضات اجتماعی، اقتصادی، سنی و جنسیتی شهروندان به شمار میروند. (پاپلی یزدی،1378)
تفکیک و جدایی گزینی در ساختار رسمی فضاهای شهری، موجب ایجاد توانایی و حقوق متفاوت جنسیتی میشود. ممکن است که فضا به اشتراک گذاشته شود و جنسیت در آن سهیم شود، ولی این مسئله بسته به زمانهای مختلف، متفاوت خواهد بود. بیشترین ترس زنان از سهیم شدن در فضاهای شهری مربوط به محدودینت فضایی و زمانی آنهاست. بنابراین ترتیبات شهرسازی مردانه و محیطهای نامطلوب شهری به خصوص برای زنان سبب شده است که به دنبال آن بی عدالتی جنسیتی در شهر و استفاده زنان از فضاهای عمومی شهری کاهش یابد و متأثر از درک، تجربه، عاملیت زنان از فضاهای شهری و نیز میزان نحوه و چگونگی دسترسی آنها به فضاهای شهری شود.
تثبیت دوگانگی در روابط جنسیتی با دو گانگیهای فضا در شهر
دوگانگی در روابط جنسیتی با دو گانگیهای فضا در شهر تثبیت میشود که استعاره مفیدی از تثبیت جامعهپذیری جنسیتی و تمایزات نقشهای جنسیتی است. این استعاره گاهی در مفهوم آسمان خراشهای سر به فلک کشیده در حوزه عمومی مرکز شهر و حومههای کم ارتفاع و حوزه خصوصی خود را نشان میدهد.
در زمینه چگونگی اثرگذاری شهری بر زنان میتوان گفت که این پدیده به نوعی زنان را متعلق به فضای خصوصی و مردان را متعلق به فضای عمومی قلمداد میکند و برتجارب زنان در مکانهای مختلف و احساسی که این مکانها در زنان به وجود میآورد، تاکید میکند. از این دیدگاه مفهوم مکان از لحاظ شکل دادن به جنسیت و چگونگی تحت تأثیر واقع شدن زنان و مردان برحسب محل جغرافیایی، اهمیت بسزایی دارد. زنان به طور مکرر در بهرهبرداری از فضاها و اماکن عمومی محدودیتها و ناسازگاریهایی را تجربه میکنند. دلیل اشاره به زنان به عنوان بخشی از استفاده کنندگان فضاهای عمومی از آنجاست که انتظارات فرهنگ حاکم بر جامعه و همچنین خصوصیات زنانگی، آنها را به سوی هنجارپذیری سوق میدهد و برای سازش با محیط مجبور به تغییر دادن به نفع محیط میشوند. به این مفهوم که از نیازها و انتظاراتی که از محیط دارند، صرف نظر میکنند یا از محیط خارج میشوند. (کاظمی 1388)
ضعف مشارکت زنان در فضاهای شهری
زنان به سبب محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی موجود در کشور عمدتاً امکان بهرهمندی از فضاهای شهری را ندارند. از سوی دیگر این فضاها به طور کلی فضاهایی مردانه بوده است و به سبب ویژگیهای کالبدی خود امکان حضور ایمن را برای زنان فراهم میکند، بنابراین میتوان تمایز آشکاری میان نحوه حضور مردان و زنان در عرصه شهر مشاهده کرد. این تمایزات در میزان و انگیزه حضور، کنش و رفتارها و چگونگی تعاملات آنها در فضاهای شهر آشکار است؛ بنابراین میتوان این که چنین پنداشت شهر پذیرای حضور فعال و تنوع گونههای مشارکت زنان در فضاهای شهری نبوده است و محدودیتهای آشکاری را نیز در این باره برای آنها ایجاد میکند. در واقع آنچه نحوه حضور زنان در فضاهای شهری را در قالب کنشهای ویژهای محدود کرده است و از تمایل آنها به این حضور میکاهد، آن است که فضا با در نظر نگرفتن تمایلات و رفتارهای ویژه زنان در فضاهای شهری، امنیت خاطر و آرامش روان آنها را به میزان مطلوب تأمین نمیکند. (الماسی فر و انصار 1389)
تلخیص از کتاب زنان و کیفیت زندگی اثر فریبا سیدان