الهه کولائی در ابتدای جلسه ضمن اشاره به تاریخچه روابط ایران و اوراسیای مرکزی به ویژه روسیه گفت: با فروپاشی اتحاد شوروی وارد مرحله جدیدی از روابط با کشورهای بازمانده از فروپاشی شدیم. آن زمان ما شاهد روابط گسترده با کشورهای تازه استقلال یافته بودیم. روسیه خیلی سریع بعد از فروپاشی به منطقه بازگشت و خود را بازیابی کرد. ما با بازیگری در این منطقه روبرو هستیم که تنها فدراسیون روسیه را شامل نمیشود و تحت عنوان «تئوری خارج نزدیک» حرکت میکند.
کولائی در ادامه به مقایسه روابط ایران و جهان در دولتهای بعد از انقلاب پرداخت و گفت: در زمان ریاست جمهوری سید محمد خاتمی روابط با غرب از جایگاه ویژهتری برخوردار بود و در دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد تصور میشد که سیاست نگاه به شرق راهگشای جمهوری اسلامی است، در شرایطی که در رابطه با ایالات متحده آمریکا تنشهای جدی وجود داشت. باید به این نکته توجه کرد که نگاه به شرق زمانی معنا پیدا میکند که کشور ضمن رابطه با سایر کشورهای جهان به شرق هم نیم نگاهی دارد و به دنبال روابط متوازن است.
این استاد دانشگاه در ادامه تاکید کرد: در دولت یازدهم و دوازدهم انتظار میرفت با توجه به تجربههای بسیار ارزشمندی که وجود داشت ما شاهد تحولی عمیق در روابط با کشورهای اوراسیای مرکزی باشیم. شکل گرفتن برجام و توافق جامع هستهای با قدرتهای جهانی انتظار ایجاد یک روابط متوازن و متعادل با جامعه جهانی را شکل داد.
کولائی در ادامه صحبتهای خود به تحلیل رابطه پر فراز و نشیب ایران و روسیه پرداخت و تاکید کرد: فروپاشی اتحاد شوروری برای کشور ما یک مائده آسمانی بود زیرا فرصتهای بی نظیری را برای ایران در حوزه دریای خزر برای ایفای نقش سازنده و تاثیرگذار فراهم کرد. متاسفانه به دلیل تحولات جهانی و تاکید بر ایدئولوژی گرائی در سیاست خارجی ایران بدون توجه به تحولات منطقهای و بین المللی ما نتوانستیم از این فرصت به نفع مردم ایران بهره برداری کنیم.
او افزود: اگر ما از رابطه ایران و روسیه صحبت میکنیم باید حتماً به تحولات منطقهای روسیه و حضور نظامی این کشور در سوریه هم اشاره کنیم. اگر بخواهیم روابط ایران و روسیه را بدون پرداختن به تحولات خاورمیانهای روسیه بررسی کنیم نگاه عمیقی نخواهد بود.
او افزود: مهمترین اتفاقی که در زمینه حضور روسیه در منطقه میتوان به آن اشاره کرد مبارزه همزمان ایران و روسیه در سوریه علیه داعش بود که پیامدهای این اتفاق بسیار حائز اهمیت است که به دلایل مختلف چندان مورد توجه و تحلیل کارشناسی قرار نگرفته است.
کولائی رابطه یک دهه اخیر ایران و روسیه را متأثر از برجام میداند و معتقد است: دگرگونیهایی که در 8 سال گذشته در روابط ایران و روسیه اتفاق افتاده تحت تأثیر مستقیم و فوری برجام بوده و حتی میتوانست روابط ایران با اروپا و آمریکا را متحول کند و از سوی دیگر تحول در روابط ایران و اروپا میتوانست تأثیر زیادی بر روابط ایران و روسیه برجا گذارد که معنی آن قطع روابط با روسیه نبود. منافع ایران زمانی تأمین میشود که هم با روسیه و هم با اروپا رابطه متوازن داشته باشد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد: مسئله ایران و روسیه در این دوره 8 ساله متاسفانه آن طور که انتظار میرفت تحول پیدا نکرد. به عنوان مثال میتوان به امضای کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر اشاره کرد. در این کنوانسیون از سهم ایران صحبتی نشده و برای تعیین حق ایران باید از حقوقدانان برجسته کشور کمک گرفت.
کولائی ضمن انتقاد از این کنوانسیون گفت: یک اتفاق مهمی که در قالب این کنوانسیون شکل میگیرد مجوز ایران به ترکمنستان و جمهوری آذربایجان است که به این کشورها اجازه میدهند تا علیه منافع ایران در زیر بستر، خط لوله احداث کنند که باید نسبت به آن نگاهی نقادانه داشت. ما بر مبنای این کنوانسیون به این دو کشور اجازه میدهیم که ما را به راحتی دور بزنند.
او افزود: نکته عجیب و قابل تأمل اینجاست که در آستانه تصویب کنوانسیون در قزاقستان، وزارت امور خارجه روسیه در پیامی تاکید میکند که همه دیدگاههای روسیه در این کنوانسیون تأمین شده است. سؤال مهم این است که در شرایطی که ایران زیر بار تحریمهای شدید ایالات متحده قرار دارد چرا ایران به چنین کنوانسیونی تن میدهد و آن را امضا میکند که به هیچ وجه قابل دفاع نیست؟!
کولائی به سیاست روسیه در قبال برجام نیز اشاره کرد و گفت: روسیه مایل نیست که ایران مشمول تحریمهای بین المللی شود زیرا ابعاد توسعه روابط ایران و روسیه موکول به برداشته شدن تحریمهاست. اما از سوی دیگر روسیه مایل نیست تنش میان ایران و آمریکا پایان یابد زیرا مزایای فراوانی برای این کشور در پی دارد.
کولائی تصریح کرد: در طول دوره دولتهای یازدهم و دوازدهم انتظار داشتیم که سیاست داخلی و بین المللی ایران از طریق برجام و بازگشت به جامعه جهانی دچار تغییر و تحولاتی شود و ما شاهد گرایشهای واقع گرایانه در سیاست خارجی ایران باشیم اما چنین چیزی به دلایل بسیار که منشأ درونی و بیرونی داشت محقق نشد. برجام با همه کم و کاستیهایی که داشت میتوانست موجب فرصتهای مناسب در تعاملات بین المللی شود. از ابتدای انقلاب شعار سیاست خارجی ما نه شرقی و نه غربی بوده اما متاسفانه در سالهای اخیر ما شاهد نوعی نوسان با تمرکز بر شرق و غرب بودهایم.
کولائی در ادامه به موقعیت ویژه ایران در منطقه و جغرافیای جهان اشاره و تاکید کرد: ایران به عنوان کشوری که یک ژئوپلوتیک ممتاز را در جنوب دریای خزر و شمال دریای عمان داراست میتواند در بازیهای سیاسی و ایجاد ارتباط میان بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نقش سازندهای داشته باشد. اما متاسفانه تاکنون نتوانسته از این امتیاز ویژه بهره برداری مناسب کند.
او در پایان گفت: مسئله رابطه با جهان و موضوع تحریمها و به ویژه سیاست فشار حداکثری که ترامپ دنبال میکرد و شاهد تداوم آن در دولت جو بایدن نیز هستیم امکان اجرایی شدن سیاستهای دولت روحانی را فراهم نکرد. در یک نگاه واقع بینانه نمیتوان نمره خوبی به دولت یازدهم و دوازدهم در سیاست خارجی اختصاص داد.