به گزارش اصفهان زیبا؛ احتمالا با من همعقیدهاید که چند روزی است شهر رنگ و بوی دیگری دارد. تمام چهارراهها و خیابانها پر از نقش و نگار هایی شده که جلوهای متفاوت به شهر دادهاند. این جادوی هنر است که میتواند حالو هوای یک شهر را دگرگون کند. هرچند زاینده رود بیدار نیست؛ اما زندگی، از سوی لبخندهایی کودکانه، به نصف جهان رو کرده است…!
جشنواره فیلم کودک و نوجوان، چندین سال است که در اصفهان بر پا میشود و هر سال موجی از نشاط را همراه خود به شهر میآورد. یکی از چیزهایی که جشنواره امسال را از همیشه بیشتر برجستهتر ساخته، کارهای گرافیکی است که سرتاسر شهر به چشم میآیند.
امکان ندارد در اصفهان قدم بزنید و تصاویر کودکان را روی پوسترها و بنرها و نمادهای بزرگ و کوچک نبینید. تصاویری که همانند خود کودکان، پاک، ساده و شیریناند. بدون شک طراحی این تصاویر از دست انسانهایی خوشذوق بر میآید که برای هنر و چشم مردم ارزش قائلاند.
در اینکه این تبلیغات باعث دیده شدن هرچه بیشتر جشنواره کودک میشود شکی نیست، اما اهمیت کارهای گرافیکی که در محیط قرار میگیرند، بسیار عمیقتر از مفهوم تبلیغات است.
در کل یکی از وظایف شهرداریها برنامهریزی برای طراحی فضای شهر است. از طرفی قرار نیست بودجههای کلان صرفا خرج تبلیغ و معرفی یک رویداد شود. این که مردم چه چیزی را با چشم ببینند بسیار اهمیت دارد. اگر فضا سازی شهر بتواند حال چشمهای ما را خوب کند، یعنی رسالت هنر به انجام رسیده است.
به نظر میرسد حال و هوای شهر ما با طراحیهای گرافیکی که همزمان با جشنواره فیلم کودک و نوجوان، در جای جای شهر برپا شدهاند، رنگ و بوی امید گرفته است. به هر حال جشنواره درباره کودکان است و تصاویر آنها، که در هر نقطه شهر میدرخشد، از دید مردم ایدهای نو بهنظر میرسد.
به طور کلی کارهای گرافیکی توانایی بسیار بالایی در فرهنگسازی و تحول فضای شهری دارند. از طرفی جشنواره فیلم کودک دیگر به بخشی جدا ناپذیر از هویت اصفهان تبدیل شده است که هر سال میتواند حال و هوای امید بخشی به شهر بدهد.
برای شناخت بهتر ایده و نگاهی عمیقتر به موضوع تبلیغات گرافیکی، به دفتر جشنواره کودک رفتم تا با «سعید محمدی پناه» ایده پرداز و مسئول تبلیغات ادوار اخیر جشنواره فیلم کودک و نوجوان به گفتوگو بنشینم.
ورودی دفتر مانند کارهای گرافیکی سطح شهر، دارای نقش و نگار هایی کودکانه با زمینه آبی رنگ بود. راهرو ورودی نیز شامل پوسترهایی با نشان جشنواره فیلم کودک و پروانههایی با رنگهای گرم و سرد بود که در اصل، برگرفته از نشان رسمی جشنواره است.
البته شعار اصلی این رویداد یعنی «بچهها به سمت قله» نیز روی دیوارها و پوسترها به چشم میآمد. در کنار تمام این تصاویر و آویزهای رنگارنگ، یک قاب عکس خاص جلب توجه میکرد که شامل تصاویر پرشماری از چهرههای خندان کودکان بود.
با علم به این موضوع که محمدی پناه مسئول و طراح تبلیغات جشنواره کودک در پنج دوره قبلی هم بوده است، از او درباره دلیل چشمگیربودن تصاویر گرافیکی این دوره از جشنواره، در سطح شهر پرسیدم.
او ضمن ابراز خرسندی از این موضوع گفت: «در دورههای قبل جشنواره دچار فراز و نشیبهای زیادی بود. درواقع کرونا تأثیر زیادی بر جشنواره قبلی گذاشت و میتوان گفت برگزاری آن تنها به این دلیل بود که اسمی از جشنواره باقی بماند. علاوه بر این انسان همواره سعی میکند با تجربهای که به دست آورد، عیبهای گذشتهاش را بر طرف کند و چیزی به دستاوردهای قبلی خود اضافه کند. میتوان گفت جشنواره امسال از نظر پیوست های فرهنگی که در زمینه تبلیغات صورت گرفت، پر بارتر از گذشته است. به هر حال ما باید طبق فرمایش حضرت علی علیه السلام که فرمودند «انسان فرزند زمانه خویش است»، سعی کنیم در خور زمانهای که در آن هستیم کار فرهنگی انجام دهیم. ما تلاش کردیم برای طراحیهای گرافیکی دو نکته را رعایت کنیم؛ اول محتوای مناسب و دوم جنبه اطلاع رسانی. همچنین سعی کردیم هیچ یک از این دو عنصر از دیگری پیشی نگیرد. خوشبختانه امسال تیمی منسجم داریم که دست مرا برای به اجرا در آوردن چیزی که به دنبالش هستم باز گذاشتهاند.»
در حالی که قابی بزرگ از چهره کودکان روبهروی من قرار داشت، درباره ایده استفاده از تصویر کودکان در کارهای تبلیغاتی جشنواره پرسیدم.
مسئول کمیته تبلیغات سی و پنجمین جشنواره فیلم کودک و نوجوان اینگونه پاسخ داد: «ما همیشه در فضا سازیها سعی کردهایم علاوه بر رنگ و نشانها، از تصاویر کودکان استفاده کنیم. چون جشنواره درباره کودکان است. البته نه محدود به زیبایی ظاهری آنها، بلکه هدف من این است که گونههای مختلفی از کودکان که در زیر پوست شهر زندگی میکنند را به نمایش در بیاورم. برای همین سعی کردیم از انواع گونههای شخصیتی که در بین کودکان وجود دارند، استفاده کنیم. مهمتر از اینها سعی کردیم کودکانی که کمتر مورد توجه قرار دارند را به تابلوهای شهری بیاوریم تا این امید را در آنها و خانوادههایشان ایجاد کنیم که شما شایسته دیده شدن هستید. برای مثال کودکان با بیماری سی پی و بچههای سندروم داون از جمله این گروهها بودند. علاوه بر این با توجه به انگیزهای که همیشه در من وجود داشته است و علاقه به شهید امید اکبری عزیز، تلاش کردم تا از بچههای شهدای مدافع حرم و مدافع امنیت در تصاویر استفاده کنم. اگر لبخند کوچکی به این واسطه بر لب این کودکان بیاید و در آنها ایجاد امید و انگیزه کند، جشنواره به هدف بزرگی رسیده است.»
رضایت کامل محمدیپناه از ایده به کارگیری کودکان خاص و فرزندان شهدا در طراحیهای گرافیکی سطح شهر کاملا مشهود بود. میتوان گفت این ایده جزو تأثیرگذار ترین طراحیهای گرافیکی سطح شهر در سالهای اخیر بوده است. طبیعتا استفاده از تصاویر و شخصیتهای کارتونی یا کودکان مو بور و چشم آبی اروپایی، هرگز نمیتوانست تا این اندازه به دل مردم بنشیند.
درواقع چیزی که ارزش تبلیغات محیطی و پوسترهای جشنواره کودک امسال را چند برابر ساخته، همین عبور شجاعانه از کلیشههای گذشته بوده است. با این وجود هیچ کاری خالی از عیب نیست. برای مثال ممکن است جای چند گروه از کودکان، در بین تصاویر و طراحیها خالی باشد.
به همین بهانه، با اندکی جسارت، به جای خالی «کودک کار» در بین تصاویر شهری اشاره کردم. محمدی پناه هم این جای خالی را تأیید کرد. با این حال، او این نکته را به دلیل سیاستهای بازدارنده شهرداری اصفهان نمیدانست.
او معتقد بود: «کودک کار هم جزو گروههایی بود که برای پرداختن به آنها فکر کردیم. با این وجود ما محدودیتهای نوشته و نا نوشته زیادی داریم. ما هر طوری به عنوان کودک کار نگاه کردیم دیدیم نمیشود کاری کرد. به هر حال این کودک مدرسه میرود، در جامعه رفت و آمد میکند و خانوادهای دارد. نمیتوانستیم به این بهانه که بگوییم به کودک کار پرداختهایم، تصویر آنها را در سطح شهر منتشر کنیم. ما حتی اسامی و توضیحات چهل و هشت پوستری که طراحی شد را حذف کردیم. همچنین از تک تک خانوادههایی که میخواستیم عکس کودکشان را منتشر کنیم، رضایت کامل گرفتیم. به هر حال طراحیهایی که در سطح شهر کار میشوند این حساسیتها را به دنبال دارند. یک نکتهای که میخواستم در این طراحیها و کارهای گرافیکی به نمایش در بیاورم، کودکانی با لباس سپاهان بود که این ایده هم با توجه به بینالمللی بودن جشنواره کمی جنبه خودخواهی پیدا میکرد برای همین به آن پرداخته نشد.»
محمدی پناه از برخی تصمیمات که از سوی تهران بر کارهای رسانهای و تبلیغی جشنواره تأثیر میگذارد گلهمند بود. او تابلوی بالای سر خود را نشان داد و به این نکته اشاره کرد که در برخی طراحیها که از سوی پایتخت انجام میگیرد، واژه «اصفهان» از انتهای عبارت «جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان» حذف میشود؛ در حالی که این واژه در تایپوگرافی و کارهای گرافیکی طراحیشده، توسط تیم تبلیغات اصفهان وجود دارد.
نکته دیگر که او از آن گله داشت، مسئله طراحی پوستر اصلی جشنواره توسط گرافیستهای غیر اصفهانی بود.
محمدی پناه درباره پوستر اصلی جشنواره سی و پنجم گفت: «ما در اصفهان گرافیستهای بسیار قابلی داریم. اتفاقا بسیاری از طراحیهای سایتهای مهم کشور توسط همین افراد خوش ذوق انجام میگیرد. با این حال، چه اصراری وجود دارد که طراحی پوستر اصلی جشنواره از سوی ما نباشد؟ همچنین انتقاد دیگری که وجود دارد، تندیس جشنواره است. این تندیس استاندارد نیست! چرا باید پایه تندیس از خاتم باشد و ارزش بیشتری از پلاک روی خود داشته باشد؟ طراحی این تندیس نیز جای فکر دارد.»
محمدیپناه همچنین درباره پوستر اصلی جشنواره سیوپنجم گفت: «پوستر اصلی در سه رنگ منتشر شد، آبی، خردلی و صورتی. اگر برای رنگ و تم اصلی جشنواره فکر شده باشد باید یک کد رنگی در همه تبلیغات رعایت شود. به هر حال رنگ اهمیت بسیار زیادی در انتقال مفهوم دارد. از طرفی داشتن تم رنگی کمک میکند تا کارهای گرافیکی هر دوره، در ذهنها ماندگار شوند. همچنین خطوط بسیار مهماند. مثلا در طراحی پوسترها و بنرها از خطوط افقی استفاده کردیم که همین خطوط در دوره قبلی همگی عمودی بودند.»
علاوه بر طراحی و رنگ و لعاب تصاویر گرافیکی، نکته مهم دیگری که وجود دارد «مخاطب هدف» است. بدون شک طراحیهای انجامشده با محوریت جشنواره فیلم کودک و نوجوان نیز قرار است مخاطب خودش را درگیر پیامهای زیرمتن و فرا متن کند. سوالی که درباره این کارهای گرافیکی ایجاد میشود این است که مخاطب مدنظر محمدی پناه و اتاق فکر کمیته تبلیغات جشنواره چه کسانی اند؟ شاید تصور بیشتر مردم این باشد که جشنواره فیلم کودک، رویدادی خاص و تنها برای بچههاست.
با این وجود، گرافیست جشنواره سی و پنجم با اشاره به این نکته که این جشنواره تنها برای کودکان نیست بیان کرد: «من اعتقاد ندارم تبلیغات شهری که در راستای جشنواره کودک برپا شده، فقط برای کودکان است. بلکه بیشتر درباره کودکان است. همچنین مخاطب این تبلیغات هم کودکان و هم والدین آنها هستند. حتی میتوان گفت سهم والدین در این باره بیشتر است.»
علاوه بر کار های گرافیکی سطح شهر، فضاسازی داخل سینماها نیز نکتهای است که مخاطب آن، کمیته تبلیغات جشنواره خواهد بود. نکته جالب در جشنواره امسال، طراحیهای جذاب کودکانه در راهروها و سالنهای اکران فیلم است.
اگر به سینما چهارباغ بروید شاهد نمادها و عروسکهایی با چهره شخصیتهای کارتونی محبوب خواهید بود. کاراکترهایی که هر کدام جذابیتهای خاص خود را برای کودکان به دنبال خواهند داشت.
یکی از ایدههای جالب که محمدی پناه به آن اشاره داشت، طراحی شخصیتهای داستانی بود که حتی به چشم والدین نیز آشنا هستند؛ برای مثال داستانهای چوپان دروغگو، مهمان ناخوانده، بزک زنگوله پا، کدو قلقله زن و پویانمایی شکرستان، به صورت تصاویر گرافیکی چند بعدی در سینماها جایگذاری شدهاند.
در کنار این طراحیهای خلاقانه، نمادهایی از گروههای مختلف کودکان نیز ساخته و در مقابل چشم بازدیدکنندگان قرار گرفتهاند.
محمدی پناه در این باره گفت: امسال نه عدد از داستانهای ایرانی قدیمی را تصویر سازی کردیم. بچهها این طراحیها را بسیار دوست دارند. علاوه بر اینها، به موضوع قومیتهای گوناگون پرداختیم و لباسهای محلی آنها را داخل تصاویر به نمایش در آوردیم. همچنین نمادهایی از کودک نشسته روی ویلچر و نابینا را طراحی کردیم که مورد توجه قرار گرفت.»
نکته مهمی که درباره طراحی نماد کودک نابینا در فضای داخل سینما وجود دارد، شناساندن این گروه از کودکان به دیگر بچههاست. علاوه بر این، تجربه استفاده از کودکان سی پی و سندروم داون، تیم گرافیکی جشنواره را کاملا تحت تأثیر قرار داده است.
محمدی پناه درباره این تجربه هم گفت: «ما هفت تصویر از کودکان سندروم داون کار کردیم که مورد استقبال خانوادههای آنها قرار گرفت. دنیای این کودکان بسیار زیبا و پاک است. واقعا کار با آنها لذتبخش بود. این را هم بگویم که در چهره کودکان، دو عنصر چشم و لبخند بسیار تأثیرگذار است که این نکته هم در کارهای گرافیکی ما رعایت شد.»
نکته قابل توجه دیگر، پراکندگی سازههای هنری و تبلیغاتی درباره جشنواره، در همه نقاط شهر بوده است. البته برخی حواشی مانند مشکلات حمل و نقل عمومی و متمرکز بودن سینماها، میتواند زحمات تیم تبلیغاتی جشنواره را تحت تأثیر قرار دهد. با این وجود میتوان گفت ایدههای بهکار رفته در طرحهای گرافیکی سطح شهر، تبلیغات جشنواره سی و پنجم را به رخدادی قابل قبول تبدیل کرده است.