مروری بر فعالیت‌های مسجد ملک با محوریت شهید اصغر عبداللهی:

فرهنگ؛ میدان امروز ایثارگری

همه‌ ما با شنیدن آوای جنگ به یاد تفنگ، خمپاره، حمله و هجوم و مفاهیمی چنین سخت و سرد می‌افتیم؛ اما جنگ تنها به این میدان عینی و ملموس محدود نمی‌شود.

تاریخ انتشار: 09:49 - سه شنبه 1402/08/23
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
فرهنگ؛ میدان امروز ایثارگری

به گزارش اصفهان زیبا؛ امروز و این ساعت‌ها و با گذشت بیش از 40 سال از نخستین روزهای دفاع‌مقدس هنوز هم آوازه دلیری‌های رزمندگان غیور به گوش می‌رسد؛ رزمندگانی که چه جنگ سخت باشد و چه نرم، با تمام هست و نیستشان، جانبازی می‌کنند؛ گاه برای بازکردن معابری که مین‌گذاری شده‌اند و گاه برای گشودن معابری که مانع از دست‌یافتن به راه حق می‌شوند.

همه‌ ما با شنیدن آوای جنگ به یاد تفنگ، خمپاره، حمله و هجوم و مفاهیمی چنین سخت و سرد می‌افتیم؛ اما جنگ تنها به این میدان عینی و ملموس محدود نمی‌شود. حالا که همه‌چیز دنیا پیشرفت کرده است و تغییراتی را با خودش یدک می‌کشد، جنگ‌هایی شکل‌ گرفته‌اند که دیگر با سلاح‌های نظامی کاری ندارند؛ جنگ‌هایی که دیگر این ادوات سنگین و خشن را به دوش نمی‌کشند و درعوض، با اندیشه‌های بنیادین ذهن‌ها دست‌به‌گریبان می‌شوند.

دیگر به جای اینکه هدفشان تصرف‌کردن خاک یک کشور باشد، مستقیم هویت فرهنگی و اعتقادی یک ملت را نشانه می‌گیرند. از ارزش‌ها و آرمان‌ها سخن می‌گویند و با پوشیدن لباس‌هایی به نرمی ابریشم، هویت و عقبه فرهنگی یک کشور را  گلوله‌باران می‌کنند.

به همین ‌خاطر است که امروز هم مبارزانی غیور پا در این میدان گذاشته و آسایش و آرامششان را در راه بازکردن معابری می‌گذارند که گاه مانع رسیدن به راه حق است؛ مبارزانی همچون حاج اصغر عبداللهی که اگرچه روزی در خاک‌های گرم جنوب جانبازی کرد، در روزهای احیا و سازندگی فرهنگ کشور هم دست از مبارزه برنداشت و در خط‌مقدم‌ جبهه‌های نرم حاضر شد.

اصغر عبداللهی در تیر 1329 در اصفهان متولد شد. قبل از انقلاب در گروه مبارزان مهدویون حاضر و با آغاز هجوم بعثی‌ها راهی جبهه‌های جنگ شد.

او که در دهم اردیبهشت ‌1361 در عملیات بیت‌المقدس براثر اصابت ترکش قطع نخاع و جانباز شد، به زادگاهش برگشت و پس از امضای قطعنامه 598 بااینکه جنگ سخت به پایان رسید، در جبهه‌های جنگ نرم حاضر شد؛ چراکه فرزندش می‌گوید: «هدف پدر از کار فرهنگی این بود که دشمن دست به تهاجم فرهنگی زده است. او برای رضای خدا به میدان تهاجم فرهنگی ورود کرد.» او تأکید می‌کند: «مهم‌ترین دغدغه پدر وقت‌گذاشتن برای امور فرهنگی مردم بود.»

حاج‌ اصغر که سلامتی‌اش را در خاک‌های جبهه به یادگار گذاشته بود، با مشقت بسیار پایگاه فرهنگی مسجد ملک را بر‌پا کرد؛ کاری که دست‌کم تنی چابک می‌خواست؛ اما برای کسی که قطع نخاع است و مجبور به حرکت با ویلچر، همه‌چیز متفاوت می‌شود. او مسیر را با ویلچر طی می‌کرد؛ اما همیشه در شیب مسجد توقف می‌کرد تا مسیری را که برای او قابل حرکت نیست، به کمک دیگران طی کند و به داخل مسجد برود.

بارها در مسیر رفتن به مسجد از روی ویلچر زمین می‌خورد؛ اما عقب نمی‌کشید و مسیر خود را محکم‌تر از قبل ادامه می‌داد. نه‌فقط برای امور فرهنگی، حتی برای اقامه نماز هم در مسجد حضور پررنگی داشت و کودکان و نوجوانان محل را نیز برای حضور در مسجد تشویق می‌کرد و برای حضور آن‌ها امتیازهایی در نظر می‌گرفت.

در آخر هرکس نسبت به امتیاز خودش جایزه دریافت می‌کرد. جالب اینجاست که در کمد جوایز باز بود و کودکان و نوجوانان بنا بر امتیازی که داشتند، خودشان جایزه را انتخاب می‌کردند و برمی‌داشتند. این کار نشانه اعتماد دوسویه بین او و بچه‌ها بود.

یکی از پررنگ‌ترین فعالیت‌های حاج اصغر توصیه و تلاش برای ترغیب به مطالعه‌کردن بود. او متناسب با سن افراد به آن‌ها کتاب‌هایی را معرفی می‌کرد. پس از مطالعه‌ کتاب، افراد باید محتوای کتاب‌ها را در مسجد کنفرانس می‌دادند؛ البته فقط کنفرانس نبود و کار به گفت‌وگو و تحقیق درباره موضوع هم می‌رسید تا افراد به‌خوبی موضوع را درک کنند.

گاهی این گفت‌وگوها روی یک موضوع، روزها طول می‌کشید، اما حاج اصغر خسته نمی‌شد؛ چراکه هدفش درک، پذیرش و آموزش مطالب بود؛ نه‌فقط بیان یک موضوع برای بچه‌ها.

برای کتاب خیلی هزینه می‌کرد. به‌محض اینکه کتاب خوبی چاپ می‌شد، سفارش می‌داد تا کتاب را برایش بیاورند. زمانی که مطالعه می‌کرد و محتوا را می‌پسندید، چند جلد از آن را تهیه می‌کرد و به آشنا و غریبه امانت می‌داد؛ حتی در مسیر خانه تا مسجد که هرروز طی می‌کرد، به مغازه‌دار، همسایه و آشنا کتاب می‌داد و بعد سراغ می‌گرفت که کتاب را خواندید؟ نظرتان درباره کتاب چه بود؟ سپس کتاب بعدی… .

چند نمونه از کتاب‌هایی که بسیار امانت می‌داد، عبارت است از: منتظر، سه دقیقه در قیامت، من زنده‌ام، تولد در لس‌آنجلس، تنها گریه کن، خاطرات سفیر، خاک‌های نرم کوشک و… .

حاج اصغر در مباحث دینی مسجد هم فعالیت داشت. هیئت ام‌ابیها از 1374 توسط او و به کمک جوانان پایه‌گذاری شد و تا امروز هم فعال است؛ همچنین مطالعه، مباحثه درباره علوم دینی و ختم قرآن نمونه‌هایی از فعالیت‌های مذهبی همیشگی‌اش بود.

او همیشه کودکان و نوجوانان مسجد را به خواندن قرآن تشویق می‌کرد و به هرکدام یک صفحه برای ختم قرآن می‌داد و هرکس ختم قرآنش به پایان می‌رسید، از شهید هدیه دریافت می‌کرد.

به گفته سلمان عبداللهی، پسر حاج اصغر: «ایشان بیش از هزار نوجوان و جوان را با مسیر قرآن و اهل‌بیت آشنا کرد و قرآن، نماز و دیگر اعتقادات بنیادین را به آن‌ها آموزش می‌داد. در پایان آموزش‌ها برای تشویق و ترغیبشان از هزینه شخصی خود جایزه تهیه می‌کرد و نتیجه‌اش هم تربیت هزاران جوان انقلابی و متدین بود.»

فعالیت‌های این جانباز فرهنگی در حوزه سیاسی هم چشمگیر است. برگزاری جلسه‌های متعدد در حوزه تبیین و روشنگری در خصوص اتفاق‌های روز و انقلاب اسلامی و تربیت نیروی انقلابی از فعالیت‌های سیاسی ایشان بود؛ به‌گونه‌ای که سردار علی مقواساز، معاون فرهنگی سازمان بسیج می‌گوید: «بسیاری از نوجوانان آن موقع که دست‌پرورده این جانباز بودند، امروز در نهادهای انقلابی در سطح کشور مشغول خدمت به مردم و این انقلاب هستند.»

اصغر عبداللهی کاری کرده بود که همه افراد با هر رده سنی در مسجد فعالیت داشته باشند؛ چراکه جایگاه مسجد و فعالیت در آن برایش ارزشمند بود. او حلقه‌های صالحان را در رده‌های سنی مختلف برگزار می‌کرد.

کلاس اول تا سوم دبستان یک حلقه، چهارم تا ششم یک حلقه، هفتم تا نهم یک حلقه و دهم تا دوازدهم، هم یک حلقه؛ اما کار اینجا به پایان نمی‌رسد؛ حاج‌اصغر برای افراد بزرگ‌سالی که دغدغه علمی، فرهنگی و دینی دارند هم یک جلسه تشکیل داد تا آگاهی و علم خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند؛ به همین علت جلسه‌های تفسیر قرآنی را بنیان‌گذاری کرد.

او نمی‌گذاشت که حتی برای یک روز جلسه تعطیل شود. زمانی که خودش به علت بیماری حضور نداشت هم سفارش می‌کرد جلسه حتما برگزار شود. این پیگیری‌ها سبب شد جلسه تفسیر قرآن 40 سال به‌صورت متوالی برگزار شود و تعطیلی یا وقفه‌ای، میان آن ایجاد نشود.

او فعالیت‌های ورزشی، علمی و هنری را هم در نظر داشت و کلاس‌هایی همچون: نقاشی، ریاضی، فیزیک، شیمی، عربی، زبان انگلیسی، تدوین و فتوشاپ را هم برگزار می‌کرد.

یکی از شاگردان او بیان می‌کند: «در اردوها و فعالیت‌های ورزشی همراه با نوجوانان و جوانان شرکت می‌کردند و در دو ورزش شنا و تنیس روی میز به‌صورت حرفه‌ای با جوانان و نوجوانان به بازی و مسابقه می‌پرداختند.»

سید علی نجم‌السادات از شاگردان حاج اصغر عبداللهی که از پنج‌سالگی در کنار او بوده و اکنون فرمانده پایگاه بسیج مسجد است، می‌گوید: «ایشان نه‌تنها مردم ایران برایشان مهم بودند، بلکه آموزش‌وپرورش دیگر مسلمانان هم برای ایشان مهم بود. اتباع را جذب کرده و برای تحصیل به آن‌ها کمک می‌کردند. از دیگر برنامه‌های کانون فرهنگی مسجد ملک می‌توان به برگزاری اردوهای مشهد، قم و جمکران، تفریحی و برنامه‌هایی برای مناسبت‌های ملی‌مذهبی اشاره کرد. از طرفی هر شب جمعه بچه‌های نوجوان در مراسم احیا شرکت می‌کردند.»

او بیان می‌کند: «من شیفته ایشان شده بودم. حضور این بزرگوار در محله سبب شده بود نه‌تنها من، بلکه همه جذب او شوند. حضور فراوان کودکان، نوجوانان و جوانان در مسجد به عشق او بود و باعث شده بود مسجدی تراز داشته باشیم. جایی که فعالیت، نشاط و حضور کودکان، نوجوانان و جوانان در آن موج می‌زند. درست است. مسجد ملک ۳۰۰ مخاطب کودک، نوجوان و جوان دارد و این تعداد از نسل جوان را تنها انسانی همچون حاج اصغر با آن شخصیتی که داشت، می‌توانست جذب کند.»

فعالیت‌های جانباز اصفهانی تنها به مسجد ختم نمی‌شد؛ در منزل هم همواره در حال خدمت به مردم بود؛ در خانه‌ای که تنها نام خانه بر آن صدق نمی‌کند. آنجا دفتر ازدواج، دفتر پاسخ به شبهات اعتقادی و به گفته مردم، ستاد روحیه‌دهی هم بود. هرروز زنگ منزل و تلفن‌ خانه اغلب ساعت‌ها زنگ می‌خورد.

گاهی اطرافیان به شوخی می‌گفتند: «شما باید یک منشی استخدام کنید.» حتی در ایام بیماری هم در خانه حاج اصغر به روی مردم باز بود و هیچ‌کس پشت در خانه نمی‌ماند.

او در حوزه امور مربوط به خیریه به‌شدت فعال بود و در شرایط مختلف به کمک‌رسانی اقشار مختلف می‌پرداخت. فرقی نمی‌کرد چه کسی یا در کجا باشد. به منطقه پشت‌کوه شهرستان فریدن اقلام معیشتی می‌فرستاد، از نزدیکان گره‌گشایی می‌کرد و منزلش محل جمع‌آوری پوشاک و مواد غذایی برای نیازمندان بود.

امروز و این ساعت‌ها، نخستین سالروزی است که او از میان ما پرکشیده. حاج اصغری که بیش از 40 سال رنج و درد ناشی از جانبازی را تحمل کرد و درنهایت به دیار محبوبان پیوست؛ عروجی عزتمندانه که اگرچه جسم او را از نظر پنهان کرد، یاد و خاطره مجاهدت‌هایش را تا ابد در قلب‌ها باقی گذاشت، مجاهدت‌هایی که ثمره آن تربیت نسلی انسان‌ساز، مؤمن و مجاهد است و چه نیکوست چنین باقی‌الصالحاتی.

برچسب‌های خبر
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

16 − 9 =