ایجاد یک فضای جدید مثل پل‌های صفوی در زمانه ما چه الزاماتی دارد؟

سودای ایجاد یک «فضا»

عده‌ای با بی‌درایتی بافت تاریخی اصفهان را از بین برده‌اند و نیاز است برای ایجاد بناهای جدید، آن هم در نزدیکی بناهای تاریخی، مطالعات عمیق صورت گیرد تا اشتباهاتی چون جهان‌نما بار دیگر اصفهان زیبا را رنجور نکند.

تاریخ انتشار: 08:47 - سه شنبه 1402/08/30
مدت زمان مطالعه: 10 دقیقه
سودای ایجاد یک «فضا»

به گزارش اصفهان زیبا؛ «شهرها حاصل رسوب لایه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیست‌محیطی، کالبدی، نظامی، ورزشی، صنعتی و…هستند؛ بنابراین هنگام صحبت از شهر باید فرارشته‌ای درباره آن تصمیم گرفته شود. جدای از آنکه شهرها حاصل رسوب لایه‌های مختلف هستند، به اصفهان لایه پیچیده‌ طراحی در زمان صفویه اضافه شده و این لایه از بالا به پایین است (درحالی‌که بسیاری از شهرها به‌صورت ارگانیک و از پایین به بالا شکل می‌گیرند).  این لایه از بالا به پایین با گذشت ۴۰۰ سال هنوز اصفهان را مدیریت می‌کند و اثرگذار است و حتی ماهیت رفتاری و اجتماعی مردمانش را شکل می‌دهد؛ بنابراین پرسش مناسب شاید این است که برای برنامه‌ریزی و توسعه در این شهر با این لایه‌های پیچیده چگونه می‌توان عمل کرد؟ چگونه می‌توان در میان این همه پیچیدگی، فضای جدیدی به شهر اضافه کرد؟»

این بخشی از صحبت‌های فرشاد غفارزاده، به‌عنوان معمار است که آن را با «اصفهان‌زیبا» مطرح کرده است.

او با ارائه یک مثال استراتژی برخورد با مسئله پیچیده‌ای مانند شهر را بیان می‌کند: «داستان اصفهان شبیه داستان فیل در اتاق تاریک است. هرکس قسمتی از فیل را لمس می‌کند و دیدگاه خودش را از فیل می‌گوید. در این مثال، دو دلیل وجود دارد که باعث ایجاد خوانش های متفاوت از یک پدیده می‌شود: اول، عدم وجود نور و دوم، مقیاس بزرگ “پدیده” داخل اتاق. با استفاده از این مثال می‌توان گفت شاید علم و دانش کنونی ما از اصفهان بزرگ به‌قدری نیست که بتوان همه چراغ‌ها را روشن کرد یا ابزار لازم برای شناخت تمام پیچیدگی‌های آن را در اختیار نداریم؛ اما حداقل می‌توان فهمید مقیاس اصفهان در چه حدی بوده و در آینده می‌خواهد باشد و برمبنای آن برای توسعه اصفهان برنامه‌ریزی کرد.»

غفارزاده معتقد است که اصفهان در زمان صفویه برای جهانی بودن، طراحی شده است و یک لایه و مقیاس جهانی در آن زمان به اصفهان اضافه شده است. این مقیاس جهانی (خوب یا بد) یک سرمایه‌گذاری سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در اصفهان بود و مساحت بافت سلجوقی را به بیش از دو برابر گسترش داد. این نشان می‌دهد در مقایسه با فرایند توسعه سایر شهرها در زمان صفویه، این سلسله به پلتفرمی برای تبادل با جهان نیاز داشته که برای این کار زیرساخت‌هایی در مقیاس بزرگ ایجاد کرده و توانسته است اصفهان را به سطح جهانی پرتاب کند.

اصفهان؛ شهری با کالبد جهانی و موتور محلی

این معمار، درخصوص وضعیت اصفهان از صفویه تاکنون می‌گوید: «از زمان صفویه تا کنون، مدیریت، رویکردها و نقشی که اصفهان به‌عنوان یک شهر در قالب ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی دارد، به‌سمت محلی‌تر شدن رفت؛ حتی در دهه‌های ۵۰ و ۶۰ اصفهان نقش بیشتری در عرصه ملی داشت؛ ولی در دهه ۸۰ و ۹۰ این نقش کمتر شد و آثارش حتی در تخصیص آب زاینده‌رود هویداست. بخشی از آن به این موضوع برمی‌گردد که اهمیت اصفهان و افرادی که در عرصه ملی وجود داشتند، کمتر شد؛ ولی کالبد جهانی اصفهان هنوز زنده است و میدان نقش‌جهان، بازار، چهارباغ و بسیاری از کاخ‌ها زنده است؛ ولی نقشش محلی‌تر شده (منظور این نیست که شهر اصفهان خوب است یا بد)؛ اصفهان یک زیستگاه خوب یا بد برای شهروندان یا توریست‌ها است؛ درصورتی‌که اصفهان زمانی یک گره‌گاه بود و خودش را به جایی رسانده بود که مردم مجبور بودند به اصفهان بیایند؛ پس به‌صورت تمثیلی می‌توان گفت که اصفهان شهری است با کالبد جهانی و موتور محلی و این رابطه درست عمل نمی‌کند.»

انتخاب مقیاس‌، اولویت‎‌بندی و ایجاد دانه‌های شهری

او معتقد است که در قرن ۲۱ رقابت بسیار شدیدی بین شهرها برای جذب منابع اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و…وجود دارد؛ به همین علت وجود طرح‌های نوزایی شهری، بازآفرینی شهری یا تعریف پروژه‌های محرک توسعه از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ اما متأسفانه هیچ‌کدام از شهرهای ما در این رقابت اصلا حضور ندارند؛ بنابراین اولین کاری که برای هرگونه توسعه یا ایجاد دانه‌های شهری باید انجام شود، این است که مدیریت شهری، شهروندان، فعالان و… باید بر سر مقیاس اصفهان و نقشی که می‌خواهد در آینده ایفا کند، به تفاهم برسند.

اگر اصفهان بخواهد به شهری جهانی تبدیل شود یا شهری در کنار سایر شهرهای برتر منطقه باشد یا شهری در مقیاس رقابت با سایر شهرهای ایران باشد یا زیستگاهی مناسب صرفا برای شهروندان خودش، مسلما الزام‌ها و استراتژی‌های متفاوتی برای توسعه آن می‌توان مطرح کرد و سپس تصمیم گرفت که چه دانه‌هایی به این شهر اضافه شود؟

قطعا فضاهای جدیدی که قرار باشد به اصفهان اضافه شود، باید نسبت مناسبی با ساختار کالبدی شهر و محورهای توسعه شرقی‌غربی (رودخانه) و شمالی‌جنوبی (چهارباغ و خیابان‌هایی در امتداد آن) داشته باشد.

غفارزاده درخصوص اضافه‌شدن فضاهای جدید به شهری مثل اصفهان با عناصر و پیشینه تاریخی می‌گوید که بایستی به دو نکته توجه کرد: «اولا، به نظرم ما در شهری زندگی می‌کنیم که جزو معدود شهرهای دنیاست که تجربه‌های موفق و درخشانی در این زمینه دارد؛ به‌ویژه با استفاده و خوانش تجربه صفوی می‌توان به این ایده دست یافت که در آن زمان شاید بعدازاینکه مقیاس و هدف توسعه شهری مشخص شد، نه یک فضا، بلکه مجموعه‌ای از زیرساخت‌ها و فضاها و حتی فرهنگ‌ها و انسان‌ها به اصفهان اضافه شد؛ درواقع ساختار جدیدی به شهر سلجوقی اضافه شده که باعث توسعه اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی، انسانی و… پایدارتری برای شهر شده است؛ همچنین بایستی توجه داشت که از اتفاق این ساختار در کل و جزء بسیار نوآورانه و معاصر زمان خود بوده. به همین جهت شاید امروزه نیز بهترین راه، تعریف ساختاری از مجموعه‌پروژه‌ها جهت توسعه اصفهان بر مبنای نیاز لایه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و… بر مبنای مقیاس و نقشی که برای اصفهان در آینده تعریف می‌شود، باشد؛ برای مثل، وقتی سی‌وسه‌پل به‌وجود می‌آید، باغ هزارجریب در انتهایش تعریف‌شده بود و دارالخلافه‌ای در ابتدایش در دروازه دولت و در میانش باغ تعریف‌شده بوده و این پل جزئی از آن مجموعه بوده، پل خواجو وقتی روی محور حسن‌آباد به وجود می‌آید، یکی از ورودی‌های شهر بوده که به گوشه میدان می‌رفته؛ همچنین یکی از کاخ‌های سلطنتی آنجا بوده و حضور شاه در آنجا یک پتانسیل مهم بوده و قسمتی از شهر را با خود آنجا می‌کشانده است.»

این معمار با ایجاد پدیده جدید در شهر موافق است؛ ولی بررسی مسائلی را درخصوص آن ضروری می‌داند و می‌گوید: «دوما، ایجاد یک فضای جدید در شهر خوب است؛ ولی مسئله شهر با معماری یا مجتمع زیستی متفاوت است. شهر مانند بدن انسان است. وقتی  چیزی  به آن پیوند زده می‌شود (به‌ویژه در بناهای عمومی) در طول زمان مشخص می‌شود که پیوند برقرار شده یا نه و اگر این پیوند برقرار نشود، به‌وسیله تن شهر پس زده می‌شود یا شهر را دچار انحراف‌هایی می‌کند؛ مثلا جهان‌نما که در بهترین نقطه شهر بود، ولی چون تعریف درستی برای آن دانه شهری نشده بود، با شهر پیوند نخورد».

نگاه به آینده با ریشه‌های سنت

اضافه‌شدن فضای جدید در اصفهان نیازمند بررسی مسائل مختلفی است؛ به گونه‌ای که سید هادی امامی، معمار و پژوهشگر به «اصفهان زیبا» می‌گوید: «می‌شود فضای جدید به اصفهان اضافه کرد؛ در غیر این صورت زندگی در این شهر دچار رکود خواهد شد، ولی آنچه اضافه می‌شود، باید از ریشه‌های فرهنگی و سنتی ایرانی و اصفهانی باشد. البته منظور از سنت، قدیمی‌بودن نیست. سنت همیشه معاصر بوده و نگاه به آینده داشته است. در سنت، با استفاده از ریشه‌ها حرکتی شروع می‌شده که پیشرو بوده است؛ برای مثال در مساجد قاجاری عناصری وجود دارد که در مساجد صفوی، آن عناصر نیست. پس در هر زمان، دنبال خلق فصل جدیدی بودند؛ ولی در هر صورت هم مساجد صفوی و هم مساجد قاجاری، حس وحال معماری ایرانی را انتقال می‌دهند. این روند همیشه در حال تکمیل بوده و در خلق فضا، نقوش و نگاره‌ها دیده می‌شود؛ اما با ورود به دنیای مدرن، از هم‌گسیختگی در اندیشه‌ها به وجود می‌آید و در کنار سی‌وسه‌پل، پل فلزی ایجاد می‌شود. درحالی‌که می‌شد پل ماشین‌رویی را طراحی کرد که معاصر و مدرن ولی سنتی باشد که با نگاه به آن، حس معماری ایرانی به افراد منتقل شود. این مسئله برای ایجاد یک پل انسان‌رو هم وجود دارد.»

او معتقد است پل خواجو نمونه کامل یک پل است؛ چراکه بالای پل مخصوص افرادی است که با عجله عبور می‌کنند و زیر پل مخصوص افرادی است که حرکت آرامی دارند. از طرفی می‌توان کمی روی پله‌ها نشست و حتی به آب رودخانه دست زد و فضایی زیر پل برای فضاهای جمعی طراحی شده است.

پس پل خواجو چندساحت ایجاد کرده است و براساس نیاز امروزی نیز می‌توان پلی ساخت که علاوه بر این ساحت‌ها، ساحت‌های دیگری نیز داشته باشند. این نیازمند شناخت معمار از فرهنگ و معماری اصفهان و دنیای معاصر است تا بتواند آن‌ها را با هم ترکیب کند و نیازها را پاسخ دهد.

بنای شهری معاصر با الهام از فرهنگ و سنت اصفهان

این معمار و پژوهشگر با اشاره به پروژه میدان امام علی (ع) می‌گوید: «میدان امام علی (ع) مربوط به امروز و دوران معاصر ما نیست؛ برای همین مردم با عنوان فضای معاصر نمی‌توانند با آن ارتباط بگیرند. در این پروژه، معماری قدیم عین به عین کپی شده است. آن فضا وقتی می‌تواند هویت امروزی داشته باشد که متعلق به امروز هم باشد. نمونه موفق معماری را می‌توان روبه‌روی هتل عباسی دید؛ چراکه فضایی براساس ریشه‌ها ایجاد شده است، از گودال باغچه، بازار ایرانی و رواق‌ها استفاده شده و با آجرکاری تزئین شده است. مردم با آن ارتباط می‌گیرند؛ چراکه با وجود فضای مدرن، حس‌وحال معماری ایرانی القا می‌شود. این درصورتی است که پاساژهای چهارباغ، فضای حجمی سنگینی را ایجاد کرده که احترامی به معماری اصفهان نگذاشته است. البته علاوه بر آنکه معمار باید بر فرهنگ و سنت آگاه باشد، کارفرما نیز باید فرهنگ و معماری اصفهان را مطالبه کند. در کنار نگاه معمار، برای ایجاد یک فضای جدید در اصفهان، نگاه شهرساز، جامعه‌شناس، مطالعات تاریخی و فرهنگی نیز نیاز است تا بنای شهری ایجاد شود. باید توجه داشت اگر بر پروژه‌ای حاکمیت شرکتی غالب شود، مانند تجربه تلخ جهان‌نما خواهد شد و همه به آن معترض می‌شوند.»

اول تکلیف زاینده‌رود را مشخص کنیم

مهدی روشنایی، طراح گرافیک و طراح محیطی نیز در این‌خصوص به «اصفهان زیبا» می‎‌گوید: «اگر فرض کنیم فضای جدیدی روی بستر زاینده‌رود بخواهد ایجاد شود، اول باید تکلیف رودخانه مشخص شود. درصورت حل این مشکل اگر پلی روی این بستر بخواهد ایجاد شود، نباید در زاویه دید پل‌های قدیمی و تاریخی باشد. در طراحی پل یا فضای جدید باید عملکرد و زیبایی پل‌های قدیمی درک و تجریه و تحلیل شود. پل‌های قدیمی برای خودشان شخصیت دارند و نماد شهر به‌حساب می‌آیند. هرکدام از این پل‌های قدیمی متناسب با متریال و شرایط زمان خود به بهترین شکل ممکن طراحی شدند و ضمن عملکرد، زیبایی نیز در آن‌ها مهم بوده است.»

او معتقد است در پل‌های تاریخی، زاویه دید در روز، زاویه دید در شب، انعکاس نور در آب، سایه‌نورها در دهانه پل‌ها هرکدام فرم‌های مختلفی ایجاد می‌کند و زیبایی به وجود می‌آورد؛ به همین دلیل اگر قرار است امروزه فضای جدیدی طراحی شود، با ارتباط آن با انسان باید توجه شود.

فضای جدید نباید کپی‌کاری از بناهای قبلی باشد و باید بتواند به نمادی برای اصفهان تبدیل شود؛ برای مثال پل‌هایی که در سال‌های اخیر در اصفهان ساخته شد، فرم‌های ساده‌ای مبتنی بر عملکرد بود که نتوانست به نمادی برای اصفهان تبدیل شود. استفاده از نمادهای گذشته و تکرار آن‌ها در کار معاصر درست نیست، بلکه باید از آن نمادها الهام گرفت و به معاصربودنش فکر کرد.

روشنایی درباره کاربرد پل چوبی می‌گوید: «این پل مخصوص عابر پیاده است. البته در زمان خودش، برای انتقال آب به دو طرف رودخانه استفاده می‌شده و جایی برای رفت‌وآمد انسان نیز بوده است. وسط پل، دو دهنه برای ایستادن و توقف و نگاه به منظره و لذت‌بردن از محیط وجود دارد. در آن زمان نیز بحث تفریحگاه‌بودن پل مطرح بوده است. اگر پل جدیدی در اصفهان ساخته شود، با الهام از پل چوبی و پل خواجو می‌تواند ارتفاع کمی داشته باشد. می‌شود به‌جای ورود به فرم‌های پیچیده، این فرم‌ها را بیاوریم در حرکت آب؛ به امید روزی که رودخانه آب داشته باشد و با فرم‌ها جایی برای نشستن و بازی آب طراحی شود. البته پیش از هرچیز ایجاد فضای جدید به شهر، برخاسته از نیاز است؛ برای مثال در مرکز شهر به‌اندازه کافی پل برای تردد وجود دارد و به‌ظاهر، نیازی برای ایجاد پل جدید دیده نمی‌شود؛ مگر اینکه فضایی برای تفریحگاه ایجاد شود که لزوم تفریحگاه‌بودنش مهم باشد.»

ارزیابی نیاز برای ایجاد فضای شهری

داریوش مرادی، مشاور وزارت راه و شهرسازی، موضوع ارزیابی نیاز پیش از ایجاد فضای جدید شهری را مطرح می‌کند و به «اصفهان زیبا» می‌گوید: «وقتی پیشنهادی برای ایجاد فضای جدید داده می‌شود، باید ارزیابی نیاز انجام شود؛ یعنی با روش علمی و بدون جهت‌گیری‌های سیاسی و جناحی بررسی شود؛ برای مثال به پل جدیدی نیاز است یا نه. در شهر اصفهان ارزیابی‌ نیازهای مختلفی انجام شده. ارزیابی نیاز، پرسشنامه با پیمایش اجتماعی است که توسط جمعیت هدف به‌ویژه ساکنان اطراف که تحت‌تأثیر هدف قرار دارند، پر می‌شود و مرحله بعد مصاحبه با نخبگان است. تاکنون ایجاد پل جدید در این نیازها مطرح نبوده است. بیشتر نیازها، مربوط به آب رودخانه بوده و در درجه‌های بعد مربوط به فضاسازی‌های اطراف رودخانه، مراقبت از آن‌ها و فضاسازی‌هایی برای شادی مردم بوده است؛ همچنین حفظ حریم رودخانه از ساخت‌وسازها نیز مطرح شده است. البته شاید بشود کار لوکسی مثل پل طبیعت تهران به‌عنوان یادمان یا اثر برجسته‌ای از دوران کنونی در کنار پل‌ها ایجاد کرد؛ ولی زمانی ارزشمند است که منابع کافی وجود داشته باشد و مردم رضایت داشته باشند که پل عابر پیاده‌ای زده شود. درصورتی که این پل زده شود، باید درباره محل دقیقش و اینکه چه کسانی را هدف قرار می‌دهد، بررسی‌های لازم انجام شود.»

او معتقد است، به پل جدید نیازی نیست. مردم مشکلی برای عبور از این طرف رودخانه تا آن طرف رودخانه را ندارند؛ مگر اینکه بهانه‌ای برای ایجاد فضای جذاب در کنار پل‌های تاریخی داشته باشیم؛ ولی شهرداری پروژه‌های نیمه‌تمام زیادی دارد که شاید درست نباشد پولش را برای پروژه فانتزی خرج کند.

پل‌های قدیمی اصفهان؛ از ساخت تا کاربرد

عبدالمهدی رجایی، اصفهان‌شناس درخصوص کاربرد و دلیل ایجاد پل‌های قدیمی به «اصفهان زیبا» می‌گوید: «انسان بستگی به نیازش روی رودخانه و جوی آب پل درست می‌کند که بتواند از روی آن بگذرد. درباره زندگی انسان در دشت اصفهان، مقداری اختلاف است؛ ولی از آثار تپه اشرف می‌توان فهمید اسکان انسان دست کم به دوره اشکانیان برمی‌گردد و همین‌طور پل شهرستان از دوره ساسانیان باقی مانده؛ یعنی نیازی را در همان زمان رفع می‌کرده؛ اما وقتی اصفهان بعد از اسلام شکوفا شد، شاید می‌توان گفت اولین پل، پلی بوده است که به جای پل خواجو قرار داشته که مسیر شمال به جنوب شهر و کاروان‌های تجاری بوده است؛ چون محله خواجو سنگی است و مناسب است برای پل‌سازی. در دوره صفویه این پل ریخته و بازسازی می‌شود. پل خواجو همچنین به پل شیراز، پل بابارکن‌الدین و پل شاهی معروف بوده است. این پل کاربری تفریحی نیز داشته است. با تخته‌هایی پل خواجو را می‌بستند و آب میان سی‌وسه‌پل و پل خواجو جمع می‌شده و سطح آن بالا می‌آمد و چیزی شبیه دریاچه درست می‌شده است. طبق منابع قاجاری، ظل‌السلطان در چنین مواقعی از حکام دعوت می‌کرد و اطراف رودخانه، خیمه و خرگاه زده می‌شد. شب‌ها شمع‌هایی روشن می‌شد و قایق‌سواری می‌کردند و جشن می‌گرفتند.»

رجایی درباره سی‌وسه‌پل نیز می‌گوید: «بعدها ساخت محله جلفا در جنوب‌شرق  نیاز بود که شهر با این محله ارتباط داشته باشد؛ به همین دلیل سی‌وسه‌پل را در امتداد چهارباغ درست کردند تا این ارتباط برقرار شود و بعد پل مارنان را در اواخر دوره صفوی ساختند تا این ارتباط، نزدیک‌تر باشد. نکته قابل توجه این است که پل خواجو به دست یک معمار و سی‌وسه‌پل به دست یک مهندس ساخته شده است. نگاه مهندس‌ها معمولا خطی است و در سی‌وسه‌پل، بحث عبور مطرح بوده؛ ولی معمار معمولا نگاه چندجانبه دارد. برای همین در پل خواجو بحث عبور، تفریح و زیبایی مطرح بوده است.»

امیررضا خاوریان گرمسیر، عضو هیئت‌ علمی گروه جغرافیای دانشگاه اصفهان، نیز درخصوص فضای جدید شهری در اصفهان به «اصفهان زیبا» می‌گوید: «برای مثال در خصوص پل‌های اصفهان اول باید بررسی اولیه و نیازسنجی شود. به نظر می‌رسد اصفهان به تعداد کافی پل برای گردشگری و تفریح دارد؛ ولی اگر بخواهد پل جدیدی داشته باشد، باید حرکت مردم بررسی شود که در کدام قسمت شهر جابه‌جایی زیاد است. اگر بخواهد فضای جدید در اصفهان ایجاد شود، باید برخاسته از یک نیاز در شهر باشد. باید دید پل‌های کنونی چه کمبودی دارند؛ ولی به نظر می‌رسد اگر در اصفهان تمرکز را فقط بر روی سی‌وسه‌پل بگذارند، بهتر است؛ چراکه بقیه مسیر رفت‌و آمد چندانی ندارد و بیشتر جمعیت در میدان انقلاب است؛ چون درامتداد چهارباغ عباسی و چهارباغ بالاست.»

تهدید ابهت بناهای تاریخی در سایه بناهای جدید

حسین صرامی، استادیار جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری دانشگاه اصفهان نیز ایجاد فضای شهری جدیدی مثل پل را اولویت اصفهان نمی‌داند و به «اصفهان‌زیبا» می‌گوید: «طرح پل جدید می‌تواند رقابت آرامی با پل‌های قدیمی داشته باشد و بر ابهت آن‌ها سایه بیندازد. البته باید به این موضوع توجه داشت که شهر اصفهان ظرفیت و گنجایش حداقل یک میلیون نفر را دارد؛ ولی با ایجاد شغل‌های کاذب در شهر و عدم ایجاد جاذبه‌های شغلی در روستاها، جمعیت به سمت اصفهان سرازیر شده است؛ برای همین افزایش جمعیت، روزبه‌روز نیازمندی به مسیرهای ارتباطی را بیشتر می‌کند. البته ایجاد پل جدید نیازمند رعایت ظرافت‌های معمارانه است و نباید بگذارد از هویت پل‌های قدیمی کاسته شود.»

با این تفاصیل به نظر می‌رسد اصفهان، شهری با پیشینه تاریخی عظیم و دارای بناهای شگفت‌انگیزی چون پل خواجو، به سان انسانی است که جراحان قابلی می‌طلبد. عده‌ای با بی‌درایتی بافت تاریخی‌اش را از بین برده‌اند و نیاز است برای ایجاد بناهای جدید، آن هم در نزدیکی بناهای تاریخی، مطالعات عمیق صورت گیرد تا اشتباهاتی چون جهان‌نما بار دیگر اصفهان زیبا را رنجور نکند.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

سیزده − 12 =