به گزارش اصفهان زیبا؛ «جاگیری مناسب، علم و تعهد به وظایف در کنار انعطافپذیری!» این را به دانشآموزانی گفتم که یک بار گروه تشکیل داده بودند و دست از پا درازتر برگشته بودند؛ چون آن گروهی که میخواستند نبود.
یک تصویر فرمالیته از تقسیمشدن بچهها دور چند میز، اما بدون هیچگونه کارکردی. منظور از کارکرد، سود ملموسی است که موجب شود کارِ گروهی خود به خود ادامه پیدا کند، نه اینکه منِ معلمِ راهنما بخواهم این تصویر فرمالیته را که دائما کمرنگ میشود، هر هفته از نو نقاشی کنم و روبهروی والدین و کادر مدرسه به کارهای نکرده خودم افتخار کنم.
بگذارید با مثال مشخصی آغاز کنم:
سینا از اینکه با نوید، پژمان و سعید همگروه است، خوشحال است. چون به آنها اجازه دادم خودشان انتخاب کنند با چه گروهی باشند. میگویم «با چه گروهی؟» چون ابتدا خودم فهرست دادم و بعد به آنها اجازه دادم در صورت موافقت اعضای گروه مقصد، جای خود را عوض کنند.
اینگونه هم تجربه گروه اول را در گروه جدید خود استفاده میکنند، هم با این انتخابهای جدید، شناخت بیشتری از آنها پیدا کردم و هم کسی در رودربایستی من یا همگروهی خود با شخص سوم و چهارم همگروه نمیماند.
حالا دیگر فقط کارکرد گروه است که موجب تداوم آن خواهد شد، آن هم کارکرد آموزشی. هدف گروه باید مشخص باشد. ما که نمیخواهیم چند عدد دوست زنگتفریحی در کلاس هم کنار هم باشند.
کارکرد آموزشی بدین معناست که بچهها بعد از تشکیل گروه، به نیازهای آموزشی خود بهتر، بیشتر و سریعتر پاسخ دهند: برخی فقط دنبال حفظ کتاب درسیاند، بعضی توانایی حل تمرینها، برخی تمرین نوآوری، بعضی توانمندی حل مسائل خود و جامعه، برخی شکوفایی استعداد ویژه، برخی خوداکتشافی و خودشکوفایی و خلاصه این فهرست میتواند دائمابا نیازهای کیفیتری تکمیل شود.
حالا میرسیم به پرسش میلیوندلاری. در چه صورتی کارکرد آموزشی گروههای دانشآموزی تقویت میشود؟ (یا به قول امروزیها به بیشینه میل میکند؟)
فقط یک خواستگار جوابِ رد شنیده از میان خوانندگان ممکن است حواسش نباشد به آنچه در ابتدای همین یادداشت از هفته گذشته سوغات آوردیم: «جاگیری مناسب، علم و تعهد به وظایف در کنار انعطافپذیری.» اینها شروط اصلی بهبود کارکرد آموزشی گروههای دانشآموزی است:
جاگیری مناسب
مرحله اول، گروهبندی مناسب بود؛ اما حالا فرض بگیریم با هر ترتیبی که اتفاق افتاده، اشکان و محمد و یاسر و پویا توفیق دارند که همگروه هم باشند. زمان آن رسیده که جاگیری مناسب داشته باشند. چرا جاگیری؟
مَثَل گروه، مانند تیم فوتبالی است که کسی که دفاعش خوب است، در دفاع جا میگیرد. هافبک و حمله هم به بازیکنانی میرسد که هافبک و حمله خوبی دارند. محمد در ریاضی بهتر عمل میکند اما اشکان در ادبیات. علوم هر دو تعریفی ندارد. به عکس، پویا و یاسر در علوم و عربی نمرههای بالاتری کسب کردهاند.
در بقیه دروس هم وضع همگی مشابه است. پس بهرهگیری مناسب از فرصت گروه حُکم میکند هر کدام وظیفه رفع اشکال در یک درس مشخص را برای دوستان همگروهی خود به خوبی ایفا کنند؛ یعنی هر کدام «جای» خود را پیدا کنند و در آن موضع بگیرند، مانند بازیکنان فوتبال.
علم و تعهد به وظایف
بچهها علاوه بر کار گروهی هزار و یک کار دیگر هم در مدرسه و خانه دارند. تکلیف و آزمون و کتاب کمکدرسی و گروه سرود و پروژه جشنواره و کانال شخصی و… تازه همه اینها فقط امور مدرسه است. خانواده و مسجد هم سر جایش.
پس اگر یاسر دائما حواسش به وظایف خود در گروه نباشد، به تدریج در عمل به بقیه صدمه میزند. آن روز، خیلی زود میرسد که بقیه وقتی به او نگاه کنند، حس شریکی را پیدا میکنند که مدتهاست یکی از شرکا در حساب شرکت دست میبَرَد و آنها تازه فهمیدهاند.
جالب است که چنین افرادی دست پیش میگیرند که پس نیفتند یعنی معمولا بیشتر از بقیه در مورد کمکاری دیگران در گروه، گلایه میکنند! دلیل آن هم مشخص است: از ابتدا تمرکزشان بر وظایف بقیه بوده، نه وظایف خود!
انعطافپذیری
هفت درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند. همیشه اتفاق میافتد که اعضای گروه برای هماهنگی کارهای مشترک به موانعی برخورد کنند که برای رفع آن نیاز است یکی از آنها فداکاری کند. اما اصلا قرار نیست توصیه کنیم که یکی از آنها فداکاری کند!
بالعکس باید برای اینکه تداوم کار گروه نیاز به «فداکاری» نداشته باشد، دیگری «انعطاف» به خرج دهد؛ مثلا اشکان برای دوشنبهعصر خود برنامهریزی کرده که مطالعه شخصی داشته باشد و پویا نیز سهشنبه عصرها به کلاس بدمینتون میرود.
حالا گروه به این نتیجه رسیده که بهترین زمان جلسه، عصر دوشنبه و عصر سهشنبه است. حالا اشکان باید زمان مطالعه خود را تغییر بدهد یا پویا کلاس بدمینتون خود را لغو کند؟
دقیقا در همین دوراهیها که مغز بلبل سر درخت هم میفهمد چه باید کرد، رگ مغز اشکان باد میکند که «چرا من کوتاه بیام، ولی اون نه؟»
چون هر هزینه اضافی ولی اجتنابپذیر مانند فداکاری پویا برای گروه، یک گام به سمت فروپاشی گروه است. حواستان هست که ما، من نویسنده و شمایان خواننده و سردبیر محترم، یک گروه هستیم با جاگیری مناسب و تعهد هفتگی؟ ممنون از انعطاف همگی!