به گزارش اصفهان زیبا؛ شب یلدا یا همان شب چله خودمان، یکی از کهنترین جشنهای ایرانی است؛ رسمی آنقدر قدیمی که حتی معلوم نیست دقیقا به چه زمانی بازمیگردد و ریشه آن از کجا سرچشمه گرفته است؟
برخی با استناد به نقوش سفالی پیشینهاش را به هفتهزار سال پیش برمیگردانند و برخی دیگر دستکم به 500 سال پیش از میلاد مسیح و دوران فرمانروایی داریوش یکم.
عدهای ریشه شکلگیریاش را به شب تولد میترا یا ایزد مهر در آیین مهر ارتباط میدهند و گروهی دیگر با اشاره به سبک زندگی مردم و اهمیتی که نور و روشنایی بر شیوه معاش کشاورزیشان داشته، شب یلدا را آغازی برای غلبه روشنایی و نور بر تاریکی و روزهای کوتاه میدانند.
بههرحال این شب یلدا به هر دلیلی که پا به زندگی اجدادمان گذاشته باشد، امروز مهمتر از آن است که بهسادگی از کنارش بگذریم. با همان یک دقیقه اضافیاش آنچنان در زندگیمان نقش پیدا کرده که گاهی از یکیدوماه قبل در تدارک برنامههایش هستیم.
کرسیهای قدیمی را از گنجهها بیرون میکشیم، در طبقهای مسی میوههای رنگارنگ زمستانی میچینیم، بساط شعر و مثل را به راه میاندازیم و حافظ را دعوت میکنیم. دورهمیهایمان را به خانه بزرگترها میبریم، بگووبخندمان را به گوش آسمان میرسانیم و در آخر با سلام وصلوات پا به زمستانی میگذاریم که نوید بهار را میدهد.
بااینحال معلوم نیست چرا هرچند وقت یکبار دلمان میخواهد یک ناخنکی به این رسم قدیمی بزنیم؟! از شورای فرهنگ عمومی گرفته که با بازنمایی رسانهای ناقص اصلاح نام شب یلدا باعث حرفوحدیث میشود، تا رفتارهایی مردمی که با تکرار متوالیاش رنگ و بوی اصیل یلدا را به غارت برده است!
رسم و رسومات تازهبهدورانرسیدهای که معلوم نیست با چه انگیزهای پا به میدان گذاشتهاند؟ بهادادن به یلدا و گرامیداشت آن یا نمودی از تجملگراییهای مصرفگرایانه؟ در این روزهایی که برای چیدن یک سفره معمولی شبیلدا در یک خانواده چهارنفری چیزی نزدیک به یک و نیممیلیون تومان هزینه لازم است، چه دلیلی دارد که با تجملات بیحدومرز تیشه به ریشه سنت نیکوی اجدادیمان بزنیم؟
سفرههایی متشکل از مقدار قابلتوجهی آجیل، میوه خشک، شیرینی، دسر، گلهای طبیعی و ظروف قدیمی نایاب که تنها یک طراحی ابتدایی آن در اصفهان حدود سه میلیون تومان و در تهران هفت میلیون تومان هزینه دارد؛ این در حالی است که اگر قرار باشد این سفره برای تازهعروس و دامادها چیده شود، آنچنان بر حجم و تنوعش افزوده میشود که گاهی خانه عروس گنجایش آن را ندارد.
پس باید سراغ اجاره باغها برویم که عکاس هم بتواند فیلم و عکسهای خوبی از چیدمان سفره و ست لباس عروس و داماد بگیرد تا درنهایت نمایش خوبی اجرا شده باشد. این است آن یلدایی که در چندسال گذشته و به مدد شبکههای اجتماعی در حال ترویج است؛ همان چیزی که اتفاقا به فرهنگ تجملگرایانه برخی مردم اصفهان هم دامن زده و جای پایش را پیدا کرده است؛ خانوادههایی که یلدا را فرصتی برای ابراز برتری اقتصادی خود میدانند و فراموش کردهاند که پیشینیان ما چرا و چگونه یلدایشان را پاس میداشتهاند.
اصفهانیهای قدیمی که انگور تابستان را در زیرزمینهایشان بقچهپیچ میکردند تا خشک شود و کنار گندم، شادونه و مرکبات زمستانی به شب یلدا برسد. آش و غذاهای محلیشان را طبخ میکنند، رختخوابها و لباسها را در هوای آزاد و نور خورشید پهن میکردند تا به چلهزری و عموچله خوشامد بگویند و همه اینها برای دورهم جمعشدن خانوادههای پرجمعیتی بود که با صدای خندههایشان آمدن ننه سرما را جشن میگرفتند.
اینطور بگویم که یلدا و سفرههایی که چیده میشد، بهانهای بود برای دورهمیهای مردم قانع و شادمان ایرانزمین؛ نه اینکه فینفسه هدفی باشد طاقتفرسا که نهتنها توان اقتصادی مردم را بگیرد، بلکه ریشههای جمعهای خودمانی را هم بسوزاند.