به گزارش اصفهان زیبا؛ مسئله زن و پرداختن به آن ازجمله موضوعاتی است که نهتنها در تاریخ جمهوری اسلامی و تمدن ایرانی مورد بررسی قرار گرفته، بلکه در سراسر ادوار تاریخ همواره یکی از مسائل مورد بحث بوده و واکنشهای مختلفی را برانگیخته است.
در جمهوری اسلامی اما با یک جهتگیری بینشی متفاوت تلاش شده است تا در مسیری برخلاف روال غربی و غالب جهان به مسئله زن به این موضوع نگریسته شود.
درواقع دستکم آرمان ما این بوده است که پرداختن به زنان و مسائلشان را نه با نگاهی ترحمبرانگیز که به دنبال احیای حقوق بانوان است، دنبال کنیم. بلکه جایگاه و نقش حقیقی زن را تعریف کرده و با تکیه بر این تعریف حقوق و تکالیف هم معلوم شود.
اهمیت پرداختن به این مسئله از یکجهت به این خاطر است که همانطور که گفته شد این مسئله همواره در طول تاریخ مطرح بوده است و نمیتوان آن را نادیده گرفت؛ چراکه درصورتیکه به تولید و نشر گفتمان بومی مدنظرمان نپردازیم، دیگری این مهم را به جا میآورد و بهتبع نتایج مثبتی به دنبال نخواهد داشت.
از طرفی اینکه چرا در طول تاریخ همواره این موضوع مورد برسی قرار گرفته و چرا امروزه هم در جمهوری اسلامی مهم تلقی میشود، در بیانات مقام معظم رهبری در سخنرانی 14 دی ماه سال 1390 چنین بیان میشود:
«اولا نقش و سهم بانوان در نظام، یک نقش فوقالعاده و ممتاز است؛ همچنان که در اصل انقلاب، نقش بانوان ممتاز بود. زنان هم در دوران مبارزه نقش داشتند، هم بهخصوص در همان دوران انقلاب (یعنی آن یک سال و نیمی که حرکت انقلابى عمومی شروع شد) نقش داشتند. زنان نقشی مؤثر و بیجایگزین داشتند که اگر نبودند زنان توی این اجتماعات، بلاشک این اجتماعات عظیم و این تظاهرات عظیم، آن اثر را نمیبخشید؛ علاوه بر اینکه در بعضی جاها مثل مشهد ما، اصلا شروع این تظاهرات، از زنان شد.»
با این تعریف و تأکید بر نقش زنان در پیروزی انقلاب اسلامی که اگر چنانچه حضور زنها نبود، انقلاب پیروز نمیشد، ادامه میدهند: «آینده احتیاج دارد به این حضور زنانه در مجموعه حضور ملی. بایستی ما راجع به مسئله زن و حفظ این ظرفیت که در جامعهی ما وجود دارد، تلاش کنیم.»
«دلیل دوم، مسئله خانواده است. مسئله خانواده، مسئله بسیار مهمی است؛ پایه اصلی در جامعه است، سلول اصلی در جامعه است. نه اینکه اگر این سلول سالم شد، سلامت به دیگرها سرایت میکند؛ یا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به دیگرها سرایت میکند؛ بلکه به این معناست که اگر سالم شد، یعنی بدن سالم است. بدن که غیر از سلولها چیز دیگری نیست. هر جهازی، مجموعه سلولهاست. اگر ما توانستیم سلولها را سالم کنیم، پس سلامت آن جهاز را داریم. مسئله اینقدر اهمیت دارد.
جامعه اسلامی، بدون بهرهمندی کشور از نهاد خانواده سالم، سرزنده و بانشاط، اصلا امکان ندارد پیشرفت کند. بهخصوص در زمینههای فرهنگی و البته در زمینههای غیرفرهنگی، بدون خانوادههای خوب، امکان پیشرفت نیست. پس خانواده لازم است و زن در خانواده عنصر محوری است.»
«جهت سوم هم این است که در این سیودو سال، مسئله زن ازنظر جبهه دشمنان ما، در یکی از بالانشینهای جدول اعتراضها به ماست. از اول انقلاب روی مسئله زن تکیه کردند، به ما اعتراض کردند، در ردیف تروریسم و در ردیف نقض حقوق بشر قلمداد کردند. هنوز هیچ خبری هم نبود. معلوم هم نبود که جامعه اسلامی با جنس زن چه کار خواهد کرد. آنها شروع کردند که: اسلام علیه زن است، اسلام چنین است. البته این مسئله تا امروز هم ادامه دارد. خب، ما در این زمینه بایستی مواجهه کنیم، مقابله کنیم. افکار عمومی جهان را نمیشود دستکم گرفت. همه که مغرض نیستند، همه که خباثت ندارند؛ خباثت مال یک عده خاص است، مال سیاستگران و سیاستسازان و برنامهریزان و اینهاست؛ ما نباید اجازه بدهیم که عامه مردم دچار این اغوای بزرگ قرار بگیرند؛ لذا باید وارد شویم.»
با در نظر گرفتن این توضیحات، ضرورت پرداختن به مسئله معلوم میشود و اگر بهراستی این ضرورت نهادینه شود، آنوقت عمل هم به دنبال خواهد آمد. همانطور که در این سالها همواره در بیانات مقام معظم رهبری کم و کیف پرداختن به مسئله زنان مطرح شده است. در سطح سیاستگذاری و اجرایی نیز در چند سال اخیر گفتوگوهای متکثری شکل گرفته است، سمینار و نشستهای متعددی برگزار شده و گاهی دستاوردهایی نیز در عرصه عمل به همراه داشته است.
مسئلهای که با درنظر گرفتن بیانات اخیر رهبر انقلاب در دی ماه 1402، تحلیلهایی که بر مبنای آن منتشر شد و عملکرد نهادها و ارگانهای مختلف در سالهای گذشته به دنبال بررسی آن هستیم.
درواقع خلاصه کلاممان این است که راهی که در پیش گرفتهایم به مقصد هم میرسد؟ پرسشی که در گفتوگو با هدیسادات صادقزادگان، فعال حوزه بانوان و مدیرعامل مؤسسه فرهنگی «طلایهداران راه سوم» به آن پرداختیم.
بعد از سخنرانی اخیر رهبر در دیدار با بانوان اقشار مختلف یک بحثی که مطرح شد این بود که سخنان ایشان، همان تکرار مطالب دو سه سال گذشته است. دلیل این امر هم این است که حوزه زنان با یک انسداد مواجه شده است. حالا چه انسداد نظری و چه انسداد عملیاتی. درواقع اگر این مسائل در عرصه عمل حل شده بود، مجدد تکرار نمیشد. بااینوجود یک سلسلهنشست، گفتوگو، همایش و کنگرههایی با عناوین مختلف در این چند سال گذشته در حال برگزاری است که نشان از فعالیت در این حوزه دارد. با درکنار هم گذاشتن این دو گزاره به نظر میرسد که فعالیتهای صورتگرفته آنچنان کارکردی نداشته که اگر داشت با تکرار مطالب قبلی مواجه نمیشدیم. نظر شما دررابطه با این صورتبندی چیست؟
در مورد تکرار بیانات رهبری با توجه به اینکه چهلوسه سال از رهبری ایشان میگذرد و حقیقتا هرساله بیانات ایشان را بررسی کردیم، چیزی که برای ما مسجل شده این است که تکرار چندسو دارد.
یک جهت این است که امهات بحث موضوعی نیست که تغییرپذیر باشد. اصول کلی است که ممکن است هرسال لازم باشد تا رهبر جامعه آن اصول لایتغیر را توضیح دهد. اما اینکه چرا به نظر میرسد این تکرار رکود هست، به نظرم ما با یک انسداد نظری مواجه هستیم که اگر هم انسداد عملیاتی را شاهد هستیم از این وجه نظری نشئت میگیرد. به این خاطر این نظر را بیان میکنم که وقتی رهبری بحث الگوی سوم را در سال 1391 مطرح میکنند، ما تقریبا تا سال 1398 یک سکوت نظری راجع به این بحث یعنی الگوی سوم زنان میبینیم. یعنی حدود هفت سال در حوزه نظری کسی به این بحث نمیپردازد یا خیلی محدود پرداخته میشود و بروز و ظهوری ندارد.
تعریف شما از الگوی سوم زنان با اشاره به پیام رهبر انقلاب اسلامی به كنگره هفت هزار زن شهید در سال 1391 است؟
بله ایشان مبدع این بحث هستند و برای نخستین بار ازلحاظ لغوی، این واژه در اسفندماه سال 1391 در مقابل الگوی غربی و شرقی مطرح میشود. منظور از الگوی غربی آن نگرشی است که جنسیت را بر انسانیت زن غلبه میدهد و زن را ابزار جنسی میشمرد. الگوی شرقی هم زن را به حاشیه تاریخ را فرامیخواند و آن را منفعلانه میشناسد. الگوی سوم در مقابل این دو الگو زن را در متن و مرکز تحولات تاریخی میداند؛ ضمن اینکه خانواده را اولویت قرار میدهد و حجاب و عفاف را رعایت میکند تا موضوع جنسی نشود.
بعدازاین دوران سکوتی که درراستای این موضوع میگذرد، چه روندی طی میشود؟
از سال 1398 به دلایل مختلفی در دستور کار بسیاری از مراکز قرار میگیرد و در پیاش نشست و همایش، کنگرهها و مواردی از این قبیل برگزار میشود. هرچند تصور فعالان این حوزه این است که هنوز پیوست نظری الگوی سوم مشخص و تکمیل نشده است؛ اما به نظر اعضای گروهمان که بیانات این چهل سال رهبری را بهصورت روشمند مطالعه کردهایم، ایشان تقریبا اصل مبانی نظری الگوی سوم را در بیاناتشان شفاف کردهاند.
یعنی طرح مسئله توسط رهبری شکل گرفته، ابعادش هم بیان شده ولی فعالان این حوزه موفق به انسجام این مطالب نشدهاند و گمان کردهاند که چارچوب نظری الگوی سوم مشخص نیست.
بله. درواقع نگاه منظومهای به سخنان رهبری ندارند و در این حوزه نظری دچار تشتت هستیم.
این مسئله را مهدی تکلو یکی از فعالان حوزه زنان هم مطرح میکند که اگر 300 بانوی نخبه فعال در این حوزه داشته باشیم، اکثر آنها در جهات مختلفی فعالیت میکنند و این نشئتگرفته از عدم انسجام نظری در این حوزه است.
این خیلی عجیب است که مبحث واحد ما الگوی سوم زن است و منبع واحدمان هم بیانات رهبری است. بااینحال تشتت آرا وجود دارد. پس ایشان در سخنان امسالشان بهطور کاملا مشخص به مباحثی میپردازند که تشتت در مورد آنها وجود دارد.یک مورد دیگر هم که موجب تکرار شده این است که با تکیه بر اصول بیانشده در بیانات رهبری، یک سری سوالهای ثانویهای برای فعالان این حوزه مطرح شده است. اما علیرغم اینکه که مدتهاست در تلاشاند تا به مقامات عالی نظام منتقل شود، یک چارچوبی هست که این اجازه را نمیدهد و وقتیکه این سؤالات منتقل نمیشود، گاهی با تکرار مباحث گذشته مواجه میشویم. هرچند در همین بیانات اخیر هم موارد جدید مطرح شده و اینطور نبوده که کاملا تکراری باشد.
البته این مسئله اقتضای این جایگاه است و ایشان در مقام پاسخگویی به همه سؤالات جدی که برای فعالان این حوزه مطرح میشود، نیستند. ولی بههرحال با تدابیری میشود این مسئله حل شود و راه ارتباط میسر شود.
بنابر توضیح شما اگر بخواهیم در این حوزه حیطه عمل را هم بررسی کنیم، از آنجایی که در حیطه نظری هنوز به انسجام و گفتمان نرسیدهایم، طبیعتا انتظاری هم از حیطه عمل نیست. با این حال برداشت شما نسبت به سمینارها و همایشهای مختلفی که در این مدت اخیر برگزار شده، چیست؟
باید گفت از سال 1391 تا 1398 سکوتی نسبت به مسئله الگو وجود داشت و نسبت به آن نقد داریم. ولی بعد از آن نگاه امیدوارانهای شکل میگیرد؛ چراکه حرکات متعددی شروع شده است. اگر اهالی جبهه انقلاب بتوانند با بهرهگیری از این حرکتی که آغاز شده، از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند و حوزه نظر را نیز تکمیل کنند، به بسیاری از این نشستها امیدوار خواهیم شد.اینکه در چندسال گذشته نگاهها به این سمت میرود، واقعا جای خوشحالی دارد.
یعنی دستکم دغدغه ما شده حتی اگر بهطور کامل به ثمر نشسته باشد.
بحثی که اینجا مطرح میشود این است که اگر بخواهیم چه در حوزه مردمی و چه در حوزه حکمرانی مطالبه درستی داشته باشیم، میدانیم که این امر زمانبر است. این نظریه تولیدی رهبری چندین سال متوقف بوده و تنها سه سال است که به جریان درآمده است. در این سه سال هر حرکتی هم که شکل گرفته نباید منتظر نتیجه فوری آن باشیم و دستکم در ده سال آینده باید به دنبال میوه کار باشیم.
البته این به معنای ندیدن آسیبها نیست. اینکه چقدر پرداختن ما به این مباحث نمایشی است و چقدر حقیقی، مسئله مهمی است. قاعدتا هیچ حرکت نمایشی کارآمد نیست. هرچندکه برای گفتمانسازی یک بحثی نیاز به انواع حرکتها ازجمله حرکات نمایشی هم داریم، اما اصل کار فعالیتهای بنیادی حاکمیتی و مردمی است.
با این حساب این نشستها و مواردی از این قبیل یک پنجرههای گفتمانی را ایجاد میکند اما کافی نیست. من در بسیاری از این نشستها شرکت کردهام و برداشتم این است که این نشستهای گفتمانی ظاهرش منطبق بر آثار رهبری است اما بسیار سطحی به بیانات ایشان نگاه کردهاند. اینکه ایشان سهل ممتنع صحبت میکنند، دلیل نمیشود که تقلیلگرایانه با مطالبشان برخورد کنیم. البته این مسئله عامدانه اتفاق نمیافتد. یک عدهای هستند که نمیدانند چطور با اندیشه ایشان مواجه شوند یا کسانی که در این زمینه تبحر دارند و میدانند که چطور میشود از بیانات برای عرصه حکمرانی استفاده کرد، اما وارد این حوزه نمیشوند و سطحشان را بالاتر از ورود به این حیطه
میدانند.
باتوجه به این گروه اولی که به نظر شما توانایی ورود به این حیطه را ندارند، آیا درمجموع در جامعه ظرفیت نخبگانی لازم برای پرداختن به این مسائل وجود دارد؟
طبق سخنان رهبری از ظرفیت زنان در مباحت تصمیمساز کشور بهخوبی استفاده نشده است. این مواجهه خود ما هم هست ولی به نظرم در مواجهه با این مسئله که چرا زنان درگیر حوزههای تصمیمگیری کشور نیستند و داشتن انتظار راکد، بیشتر باعث حذف زنان میشود. در مقابل یک نگاه امیدوارانه وجود دارد که بسیار هم مشکل هست؛ چرا که یک زن باید بسیار تلاش کند تا بتواند در عرصههای تصمیمساز کشور حضور پیدا کند و باید ساختارها درست شود. ولی تا چه زمانی باید صبر کنیم که این ساختارها درست شود؟ چه کسی باید این ساختارها را درست کند؟ خود زن است که باید یک مشقتی را تحمل کند تا بتواند درنهایت به ساختارها راه پیدا کند.
پس به نظر شما ظرفیت بالفعل داریم ولی بالقوه نشده است و این خود زنان هستند که باید دستبهکار شوند.
بله. چون اگر منتظر باشیم تا ساختارها زنان را به رسمیت بشناسند، ممکن است سالها طول بکشد و راهش این است که یک سری از زنان موفق تأثیرگذار دسترسی به این ساختارها پیدا کنند. البته به نظرم در سالهای اخیر برخی به این ساختارها دسترسی پیدا کردهاند؛ ولی یک بخشی از مشکل این است که زنانی که وارد شدهاند ولی باهم افزایی دیگر بانوان همراه نبوده است. یعنی یک بانویی به حوزه تأثیرگذاری ساختارها راه پیدا کرده ولی او که بهتنهایی به تمام مسائل حوزه زنان و خانواده اشراف ندارد. پس حتی وقتی به ساختارها دسترسی پیدا میکنیم، از خود جبهه انقلاب و از ظرفیت بانوان فرهیخته استفاده نمیکنیم.
درواقع دچار اضمحلال در ساختارها میشویم.
بله. البته این کار مشکلی هم هست ولی باید این همافزایی با دیگر بانوان شکل بگیرد و از ظرفیت بانوان استفاده شود. رهبری هم اشارهای به این مسئله میکنند که اگرچه غرب بهخوبی از این ظرفیت سوءاستفاده میکند ولی جبهه انقلاب بهخوبی از زن کارآمدش استفاده نمیکند و به همین خاطر دچار خسران میشود.