به نظر شما چطور میتوان «تعزیه» را بهصورت ساده و در چند کلمه توصیف کرد؟
کلمه تعزیه از عزا میآید. تعزیه یعنی نوعی نمایش محزون آیینی که بهصورت شعر و آواز خوانده میشود و با موزیک همراه است؛ گاه سوار بر اسب و گاهی هم پیاده.
تاریخ شروع تعزیه در ایران معطوف به چه دورهای است؟
راستش خیلی تاریخ دقیقی برای این مورد نمیتوان ذکر کرد؛ زیرا تعزیه همواره در حال رشد و تکامل بوده است؛ برای مثال، در دوره تیمور لنگ، امیر تیمور دستور میدهد تا واقعیات کربلا را بهصورت تئاتر اجرا کنند. این موارد زیاد است.
از زمان آلبویه تا دوره صفویه مدام این چرخه در حال تکامل بوده و رشد کرده است؛ اما چیزی که هست، نمیتوان روی تئاتری که در زمان امیر تیمور اجرا شد، اسم تعزیه گذاشت؛ چون فقط یک نمایش ساده و بدون آواز بوده است؛ اما این موارد جزو تاریخ تعزیه و شبیهخوانی بهحساب میآیند. معتقدم که تعزیه با تعریف کنونی ما از زمان صفویه شکلگرفته، ولی بازهم با شکل کنونی متفاوت بوده است.
دوست دارم بهطور ویژه درباره تعزیه برخوار که نامش به عنوان میراث ناملموس استان اصفهان هم به ثبت رسیده است، از شما بپرسم. عمر تعزیه در برخوار به چه زمانی برمیگردد؟
تقریبا از دوران صفویه به اینطرف تعزیه همواره در برخوار خوانده میشده و موردتوجه عموم بوده است. ما در تعزیه به نسخ مرسوم یک محل که شکل خاصی دارد، زمینه میگوییم. زمینه اشعار برخوار در کل ایران شناختهشده است و در کنار زمینه قزوین، مشهورترین زمینه شبیهخوانی حساب میشود. تمامی اشعاری که در شهر اصفهان و شهرستانهای اطراف خوانده میشود، از زمینه برخوار است.
شاعر یا شاعران این زمینه چه کسانی بودهاند؟
شاعر زمینه برخوار یک نفر نبوده است. در حقیقت اشخاصی از برخوار به میدان میآیند و اشعار شاعران مختلف را جمع میکنند و زمینه موجود را سروسامان میدهند. شاعران اصلی این اشعار، حتی از یک دوره زمانی خاص هم نیستند و بیشتر اشعار زمینه برخوار حاصل تلاش و زحمت شاعرانی مانند میرانجم، میرعزا، شهاب اصفهانی و رجا بوده که به همت پیشینیان این گنجینه عظیم را گردآوری کردهاند؛ برای مثال، میرانجم اراکی بوده یا میرعزا متعلق به کاشان بوده است؛ اما در زمانی که تعزیه با خطر جدی حذف روبهرو شد، شبیهخوانان شاعران برخواری به جمعآوری و حفظ اشعار این بزرگواران پرداختند و این میراث عظیم را حفظ و نگهداری کردند تا اینکه این اشعار به نام زمینه برخوان در عرصه تعزیه مشهور شد. در کنار زمینه برخوار بعدها زمینه قزوین و خوانسار هم شکل گرفت؛ ولی اشعار زمینه برخوار به واقعیت صحرای کربلا نزدیکتر بود.
منظورتان از عبارت «نزدیکتر بود» یعنی در زمان حال نیست؟
متأسفانه اشعار را بهصورت گسترده تغییر دادهاند. هر شخصی آمده و بیتی اضافه یا کم کرده است. سوای این مسئله، تعزیه اصفهان در سالیان بعد از انقلاب میزبان تعزیهخوانان قزوینی، اراکی، قمی و تهرانی بوده و این مسئله نیز مزید بر علت شده است که برخی اشعار زمینههای دیگر وارد تعزیه اصفهان شود.
به نظرتان چه چیزی تعزیه برخوار را شاخص کرده است؟ چه عامل یا عواملی بر این مورد تأثیرگذار بودهاند؟
وجود دستگاههای اصیل موسیقی ایرانی در سبکهای آوازی تعزیه برخوار و اشعار بینظیر این زمینه خیلی مؤثر بودهاند؛ اما به نظر من چیزی که باعث این حجم از تعریف و تمجید شده، اخلاص و صفای دل عزیزان شبیهخوان بوده است. «هرچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند». ما اگر نتوانیم به آن اخلاص گذشتگان ادامه دهیم، تعزیه رو به افول خواهد رفت؛ همچنین تسلط شبیهخوانان برخواری به تعزیه بسیار مثالزدنی است و همین مزید بر علت میشود که تعزیه در برخوار به این صورت مشهور و زبانزد خاص و عام شود.
در تعزیه، مهمتر از تعزیهخوان بودن، تعزیهدان بودن است؛ یعنی تعزیه را بدانی و بفهمی؛ نه اینکه فقط خواننده باشی و تمام. باید تعزیهخوانان جوان ما این نکات را در نظر داشته باشند. بعضی میگویند زرقوبرقهای تعزیه و تجملات آن باعث پایداری و رشد بیشتر میشود؛ اما اینگونه نیست؛ چون ذاتا تعزیه نوعی عزاداری است و میزان اخلاص در عمل ما باعث رشد و نمو آن خواهد شد.
همانطور که مستحضرید تنوع نسخههای تعزیه در همین برخوار هم زیاد شده است؛ بهطوریکه یک محله برخوار با محلهای که پنج دقیقه هم فاصله زمانی ندارد، متفاوت است. آیا این نسخ جدید از زمینه اصلی برخوار فاصله گرفتهاند؟
همانطور که عرض کردم متأسفانه بله. با ورود تعزیهخوانهای غیربومی و کموزیاد کردن اشعار توسط خود تعزیهخوانها تا حدودی اشعار عوض شده، اما کلیت مجالس تغییر زیادی نکرده است.
به نظرتان کدام شهر از شهرستان برخوار درزمینه حفظ نسخههای قدیمی و زمینه برخوار بهترین عملکرد را داشته است؟
بدون هیچ بحث و اغماضی شهر حبیبآباد به بهترین شکل ممکن توانسته است نسخههای قدیمی را که میراث عظیم فرهنگی بهحساب میآیند، حفظ و نگهداری کند.
بهترین خصیصه تعزیه نسبت به دیگر عزاداریها را در چه میبینید؟
از دید بنده اینکه تعزیه توانسته است نونهالان و نوجوانان را جذب و با فرهنگ عاشورا آشنا کند، مزیت و سرمایه بزرگی است که نباید از دستش داد. مورد مهم دیگر اینکه نباید از این مسئله غافل شد که تعزیه یک هنر ملی ثبتشده در یونسکو بهحساب میآید و یک میراث ملی است که البته باید در حفظ آن کوشید. تعزیه هویت ملی، فرهنگی، هنری و آیینی ما را مجسم میکند و از این نظر بسیار حائز اهمیت است. تعزیه به خاطر داشتن پایههای موسیقی ایرانی در سبکهایش، باعث حفظ خیلی از گوشههای موسیقی ایران شده و این موضوع، گواه براثر بیبدیل این هنر است؛ اما باید از آن مراقبت کرد!
از دید شما که نزدیک به هفت دهه در عرصه تعزیه فعالیت داشتهاید، چه چیزی این میراث فرهنگی را تهدید میکند؟
بزرگترین تهدید تعزیه امروز بدون شک خرافات است. متأسفانه خرافات به پاشنه آشیل تعزیهها مبدل شده است و نمیتوان انکارش کرد. روزی یک تعزیهخوان برای من اینطور توجیه کرد که مردم پای این چیزی که شما خرافه مینامی، اشک میریزند و ضمن اینکه حال خوبی پیدا میکنند، شور خوبی نیز به مجلس میبخشند. این خرافات روزبهروز وارد بعدهای جدیدی میشود. شاید در کوتاهمدت بهظاهر باعث رونق تعزیه شود، اما در درازمدت اثر مخرب و ویرانگر خود را بر آن میگذارد و ما را از هدف اصلی، یعنی عزاداری سید و سالار شهیدان دور و دورتر میکند.
ما در تعزیه بهطور مستقیم حرف را به خود امام نسبت میدهیم؛ پس باید هوشیار و بیدار باشیم.
بله؛ برای مثال، در تعزیه شهادت حضرتعلیاکبر (ع) نقشی اضافه شده به اسم حضرت لیلا که مادر حضرت علیاکبر (ع) است. اولا طبق نوشتههای متفکرانه شهید مرتضی مطهری، حضرت لیلا دو سال قبل از واقعه عاشورای سال 61 از دنیا رفته بود و در کربلا حضور نداشت؛ ولی حتی اگر فرض را بر حضور ایشان در وادی کربلا بگذاریم، بازهم اشعاری که امروز به ایشان نسبت میدهند و از زبان لیلا در تعزیه میخوانند، هیچ سنخیتی با خانواده حضرت اباعبدالله (ع) ندارد و فقط شأن ایشان را پایین میآورد. در روایت داریم که تا حضرت علیاکبر (ع) اذن میدان خواستند، حضرت سیدالشهدا (ع) به ایشان اذن میدان دادند. در زیارت ایشان هم میخوانیم: «علیک یا أوَّل قتیل مِنْ نسْلِ خیر سلیل»؛ یعنی سلام بر توای اولین کشتهشده، از نسل بهترین سلسله و نسل. حالا در تعزیه وقتی حضرت علیاکبر (ع) برای اذنگرفتن و روانهشدن به میدان پیش مادرشان، لیلا، میروند اشعاری خوانده میشود که هیچ سنخیتی با این روایات ندارد یا در تعزیه حضرت قاسم (ع) که در برخی محلهها برای این حضرت در روز عاشورا عروسی میگیرند و ارشاد همچشم خود را به روی همه این موارد بسته است. شما فقط یک روایت برای این قضیه بیاورید. هیچچیزی پیدا نمیکنید. حالا اگر در مداحیها هم مداحها میخوانند، اشتباه است.
بنده یکبار دیگر کل مجلس حضرت قاسم (ع) را ویراستاری و اضافهها و خرافههای آن را حذف کردم. اشعار را به اداره ارشاد بردم و گفتم بیایید همتی بکنیم تا این خرافات را از مجلس امامحسین (ع) بزداییم؛ اما هیچ استقبالی نشد؛ کما اینکه در چند محله ازجمله امامزاده نرمی، چندین سال است که همین مجلس بدون خرافه خوانده و استقبال خوبی هم از این تعزیه میشود. متأسفانه اداره ارشاد این میراث را رها کرده و با مسامحه و غفلت از کنار این مسائل میگذرد. اگر ارشاد جلوی این موضوعها را نگیرد، هرروز بیشتر و بیشتر میشود. اینها دو بخش دارند: بخش اول اینکه، گناه کبیره است و دروغ را به معصوم نسبت میدهند؛ بخش دوم اینکه، این هنر را به نابودی و افول میکشانند.
چه کسانی یا ارگانهای دیگری در این زمینه مسئولند؟
بعضی تعزیهخوانها هم مقصرند که این موارد را به تعزیه میآورند و عادیسازی میکنند؛ اما آدمی که اشتباه کند در همه اقشار هست و نمیتوان خرده گرفت؛ منتهی باید دید چرا متولیان امر سکوت اختیار کردهاند و هیچ قدمی برای اصلاح برنداشته و برنمیدارند.
چطور در جریان همهگیری کرونا ارشاد خود را مسئول دید و نامهای به مسئولین هیئتهای تعزیهخوانی فرستاد که با هرگونه برگزاری مراسم تعزیه برخورد میشود و هیچ مجوزی هم صادر نکرد، به همین شکل هم با قاطعیت به این قضایا و فجایع ورود کند و اقدام عاجلی انجام دهد.
بعد از خرافات چه چیزی تعزیه را تهدید میکند؟
تعزیه باید در طول زمان اصلاح شود؛ اما نباید از فرم سنتی خود دور شود. بنده یک مجلس شهادت حضرت علیاکبر (ع) بهصورت کامل سرودم؛ ولی هیچگاه در طول این مجلس از فرم اصلی و سنتی تعزیه دور نشدم؛ درحالیکه همزمان اشکالهای نسخههای قبلی را نیز برطرف کردم. البته در سرودههای بنده هم حتما مشکلاتی هست، اما از سرودههای قبلی بهتر شده است. من تا این لحظه همان سرودههایم را چندینبار ویرایش کردهام و بازهم بررسی و ویرایش خواهم کرد تا پالایش شوند. تعزیه ازلحاظ آوازی و موسیقی روی دستگاههای خاصی بنا شده است. اگر من شعری ساختم که با دستگاههای آوازی خارج از تعزیه سازگار بود، به از بین بردن سنتهای تعزیه کمک کردهام. علاوه بر من که شاعر هستم، تعزیهخوان هم نباید از هر سبک و آوازی استفاده کند. امیدوارم این مصاحبه، شورای تعزیهخوانی اصفهان و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را وادار به ورود به عرصه مبارزه با تهدیدهای تعزیه کند انشاءالله.