قانون چه میگوید؟
ماده بیست و سوم از قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان مصوب مجلس سنا در سال چهل و هشت خورشیدی، بیان میدارد: حقوق مادی پدیدآورنده موقعی از حمایت این قانون برخوردار خواهد بود که اثر برای نخستین بار در ایران چاپ یا پخش یا نشر یا اجراشده باشد و قبلا در هیچ کشوری چاپ یا نشر یا پخش و یا اجرا نشده باشد. در نتیجه اگر اثری برای بار اول در خارج از کشور به چاپ رسیده یا نشر شده باشد، حقوق مادی قابل مطالبه در ایران نخواهد داشت. البته این ماده قانونی در مورد آثار ترجمه نمیتواند به همین شکل اعمال شود، چون در آن وضعیت با آثاری مواجه هستیم که پدید آورندگان غیر ایرانی اثر اصلی و پدیدآورندگان ایرانی اثر ترجمه با یکدیگر تقابل خواهند داشت که در این بین باید اثر ترجمه را یک اثر اصلی در نوع خود و اثر ثبت شده در ایران در نظر گرفت.
حقوق معنوی
اما از تمام مباحث مربوط به حقوق مادی که بگذریم در حقوق معنوی با این سؤال مواجه خواهیم شد که اگر اثری برای بار اول در خارج از کشور خلق یا نشر شده باشد، تکلیف حقوق معنوی آن در داخل کشور چیست؟ به عبارت بهتر و در مقام مثال، اگر یک فیلمنامه در آلمان توسط یک ایرانی نوشته و حتی آنجا چاپ هم شده باشد اما در ایران مورد سوء استفاده معنوی مانند سرقت ادبی قرار گرفته باشد، تکلیف مطالبه حقوق معنوی آن چه میشود؟
چرا سکوت؟
این ماده قانونی در حالی که ظاهرا میتوانست به حقوق معنوی نیز اشاره و برای آنان در این وضعیت تعیین تکلیف کند، به راحتی سکوت کرده و از آن گذشته است. اما آیا واقعا در سایر مواد قانونی قبل از ماده بیست و سوم، در این مورد تصریح و تعیین تکلیفی نداریم؟ و آیا این سکوت به مفهوم بلاتکلیفی قانونی است؟
در پاسخ باید گفت خیر. این گونه نیست. با نگاهی به ماده چهارم قانون یاد شده، میخوانیم: حقوق معنوی پدیدآورنده محدود به زمان و مکان نیست و غیر قابل انتقال است.
محدود به مکان نیست…
با تفسیر عبارت «…محدود به مکان نیست…» در این ماده قانونی میتوانیم نتیجه بگیریم که آثار هنری ثبت یا منتشر شده در خارج از کشور نیز مشمول این تعریف هستند. پس آنها نیز در حقوق معنوی محدودیت ندارند.
با این وصف میتوان گفت که سکوت قانونگذار در ماده بیست و سوم به این علت بوده است که قبلتر از آن یعنی در ماده چهارم در خصوص حقوق معنوی و ارتباط آن با مکان خلق، ثبت و نشر اثر، تعیین تکلیف شده بود و مواد قانونی بعدی برای پرهیز از تکرار یا اضافهگویی از پرداختن به آن منصرف شدهاند. با این وصف در مورد مثالی که عنوان شد، مشخص میگردد که حقوق معنوی آن فیلمنامه چون بر اساس ماده چهارم قانون مورد بحث، محدود به زمان و «مکان» نیست، پس در ایران نیز قابل مطالبه و پیگیری است.
جمع دو ماده قانونی و نتیجه
از مجموع این دو ماده، یعنی مواد چهارم و بیست و سوم قانون حمایت از حقوق مؤلفان، مصنفان و هنرمندان، میتوانیم به این نتیجه مهم برسیم که:
اول) هر اثر هنری در هر نقطه از جهان که خلق شده باشد، در ایران دارای «حقوق معنوی» به نفع پدیدآورنده است.
دوم) هر اثر هنری برای این که در ایران «حقوق مادی» قابل دفاع داشته باشد باید فقط در ایران ثبت یا نشر یا عرضه شده باشد.