به گزارش اصفهان زیبا؛ نشست بیستودوم از سلسلهنشستهای تخصصی بازآفرینی شهری با عنوان «چالشهای تهیه طرحهای مشارکتی بازآفرینی شهری» با ارائه دکتر فرشاد طهماسبیزاده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر در حوزه برنامهریزی شهری، از سوی دبیرخانه انتقال تجربیات بازآفرینی منطقه دو کشور، بهصورت برخط برگزار شد.
این نشستها هر هفته از سوی «دبیرخانه انتقال تجربیات بازآفرینی منطقه 2 کشور» و با ریاست مدیرعامل سازمان نوسازی و بهسازی شهر اصفهان برای مسئولان و تصمیمگیران حوزه بازآفرینی شهری شاغل در فرمانداریها، شهرداریها و استانداریهای چهار استان اصفهان، فارس، قم و یزد برگزار میشود.
در این جلسه، فرشاد طهماسبیزاده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر در حوزه برنامهریزی شهری، با اشاره به اینکه تعدد دستگاههای مدیریتی یکی از چالشهای بازآفرینی شهری است، گفت: الگوی مدیریتی در کشور ایران، الگوی بخشی است. در دولت چند وزارتخانه وجود دارد و هر وزارتخانه چند سازمان و اداره کل و هرکدام زیرمجموعهای دارند. در نهایت ارتباط مدیران با یکدیگر کم میشود. درست است که شهرداری را بهعنوان نهاد مدیریتی شهر میشناسیم؛ اما واقعیت این است که در چارچوب مدیریتی کشور شهرداری تنها مدیر اجرایی و مدیر خدمات شهر است و علاوه بر اینکه تصمیمگیری در بخشهای دیگر به عهده او نیست، در تصمیمها هم تأثیرگذار نیست.
پیچیدگی و طولانیبودن فرایندهای اداری و بوروکراسی دولتی
طهماسبیزاده پیچیدگی و طولانیبودن فرایندهای اداری و بوروکراسی دولتی را از چالشهای دیگر بازآفرینی شهری برشمرد و خاطرنشان کرد: فرایند و بروکراسی اداری در مدیریتهای بخشی، طولانی است. اگر شما میخواهید تصمیمی بگیرید هماهنگکردن همه نهادهای اداری با یکدیگر کاری بسیار سخت و زمان بر است؛ بهطوریکه ممکن است شما طرحتان را تهیه کردهاید؛ اما هنوز نتوانستهاید از 20 یا 30 ادارهای که در شهر تأثیرگذار هستند، نظرخواهی کنید.
این مدرس دانشگاه و پژوهشگر در حوزه برنامهریزی شهری با اشاره به اینکه ضعف ارتباط افقی در مدیریت شهری وجود دارد، اظهار کرد: شکل منطقی مدیریت شهری این است که ارتباط عمودی در یک بخش به وجود آید و بهصورت منطقهای، ناحیهای و محلی شکل بگیرد و هرکدام از آنها در سطح افقی با یکدیگر ارتباط داشته باشند. اغلب شهرهای ایران بانک اطلاعات شهری ندارند و باید اطلاعات آماری گاز، آب، برق و… با هم لینک شوند و یک مجموعه واحد به وجود آورند. در تصمیمگیری نهایی هم باید مدیریت یکپارچه یا یک مدیریت واحد وجود داشته باشد که متأسفانه هنوز به وجود نیامده است.
متحدنبودن دستگاهها
طهماسبیزاده تعامل با شهروندان را در بازآفرینی شهری مؤثر دانست و گفت: متأسفانه تعامل با شهروندان برای مدیریت شهری به دلیل از بینرفتن سرمایه اجتماعی بهسختی فراهم میشود. به همین دلیل علاوه بر اینکه مردم آموزش ندیدهاند، نهادهای مدیریتی را هم مقابل خود میبینند و به فکر این نیستند که نهاد عمومی ممکن است منافعشان را تأمین کند. مردم به این فکر میکنند که نهاد عمومی میخواهد از سرمایه و منابع برای هدف دیگری استفاده کند؛ بنابراین مردم با مدیریت مقابله میکنند.
او با بیان اینکه منابع مالی و بودجه برای اجرای طرحهای بازآفرینی لازم است، خاطرنشان کرد: اگر در یک شهر بودجه در دست یک مدیر باشد میتواند اقداماتی قابلتوجه انجام دهد؛ اما اگر بودجه در دست چند مدیر باشد آنقدر خرد میشود که دیگر نمیتوان با آن کاری انجام داد و این باعث میشود که شهرداری با مشکل مواجه شود و نتواند برای بازآفرینی پروژه سرمایهگذاری بزرگی انجام دهد.
این مدرس دانشگاه و پژوهشگر در حوزه برنامهریزی شهری نبود تعاملات بینالمللی را یکی دیگر از چالشها برشمرد و بیان کرد: شهرداری برای اینکه بتواند در یک بافت توسعه به وجود بیاورد باید بهطور مستمر با کشورهای دیگر تعامل داشته باشد؛ اما در ساختار مدیریت شهری این موضوع تعریفنشده و حتی تخصص و توانایی لازم وجود ندارد که بتوان از توانایی بقیه شهر و تجربه پروژههای اجراشده و جذب سرمایهگذار استفاده کرد. در کلانشهرها این موضوع رخ میدهد و تجربه تبدیل به الگو و سبک شده و در تمام شهرها اجرا میشود؛ فارغ از اینکه ممکن است هیچ تناسبی با همه شهرها نداشته باشند.
تداخل منافع و نیازها در بازآفرینی شهری
این مدرس دانشگاه درباره تداخل منافع و نیازها در بازآفرینی شهری گفت: در کشور ایران مدیریت جزیرهای یا مدیریت مدافعهای وجود دارد. در مدیریت مدافعهای هر سازمانی بهدنبال منافع خودش است و در این صورت منافع عامه مردم جنبه ثانویه پیدا میکند و وقتی جنگ منافع به وجود آمد، مردم در گروه «ب» قرار میگیرند و اعتماد آنها از بین میرود؛ بنابراین تداخل منافع و نیازها باعث میشود اقدامات بازآفرینی با معضل مدیریتی شدیدی روبهرو شود.
او با اشاره به اینکه عموما در اجرای طرحهای بازآفرینی برنامهریزی و شهرسازی پیرو سیاست است، خاطرنشان کرد: اغلب یک دیدگاه سیاسی بر سر کار میآید و با سیاستهایی که دارد برنامههایی تعریف میکند تا به اهدافش برسد؛ اما الگوی صحیح این است که ما سیاست را بهعنوان طرح در نظر نگیریم و سیاست خطمشی، رسیدن به هدف باشد؛ یعنی دولت جدید روش و برنامه رسیدن به هدف را تغییر دهد، نه اینکه برنامه جدید تدوین کند.
طهماسبیزاده افزود: اتفاقی که در کشور ما رخ میدهد، این است که عموما طرح و برنامه تهیهشده رها میشود و دولت جدید طرح و برنامه خودش را تدوین میکند و مدام تا دو سال مشغول تهیه برنامه میشوند. ناپایداری برنامهها هم مزید بر علت میشود. درصورتیکه اگر اهداف برنامه برای همه فراجناحی و فرادولتی باشد میتوان کاری کرد که دولتها برنامهای متناسب با دیدگاهها تدوین کنند تا به اهداف بازآفرینی شهری دست یابند. این یکی از مهمترین مباحثی است که در سایر موضوعات بازآفرینی وجود دارد.
او جامع و کاملنبودن قانون را یکی دیگر از چالشهای بازآفرینی شهری دانست و خاطرنشان کرد: شکلگیری قوانین متضاد، طرحهای بازآفرینی را با شکست مواجه میکند.
تأثیر گروههای فشار در بازآفرینی شهری
این مدرس دانشگاه و پژوهشگر در حوزه برنامهریزی شهری با بیان اینکه گروههای فشار در بازآفرینی تأثیرگذار هستند، گفت: گروههای مختلف سیاسی و سایر نهادها به دنبال این هستند که از فرصت استفاده کنند و از مزایای طرح بازآفرینی شهری بهرهمند شوند. ما باید تأثیر گروههای فشار را در بازآفرینی به حداقل برسانیم.
او چالشهای اقتصادی و مالی را یکی دیگر از عوامل بازدارنده بازآفرینی شهری برشمرد و افزود: علاوه بر اینکه کمبود مالی داریم، فراهمآوردن زیرساختها هم هزینههای سنگینی دارد و چون منابع مالی وجود ندارد، به کارهای سبکتر میپردازیم و به اهداف بازآفرینی نمیرسیم.
طهماسبیزاده تعارض با دیگر اولویتهای مالی را یکی دیگر از چالشهای بازآفرینی شهری دانست و خاطرنشان کرد: در این بخش چون اجرای اقداماتی مانند مترو، جاده و پلسازی از اولویتهای زیادی در شهر برخودار است؛ بنابراین رسیدن به هدف بازآفرینی سخت میشود.
او، عدم جذب سرمایهگذار خارجی را یکی دیگر از چالشها برشمرد و گفت: تیمهایی که بتوانند کارهای بازآفرینی انجام دهند، نداریم. دفاتر تسهیلگری هم جایگاه مشخصی ندارند و نمیتوانند در این زمینه کارهای مؤثری انجام دهند.
او تصریح کرد: در بافتهای ناکارآمد، بازگشت سرمایه بلندمدت است؛ بنابراین تمایل بخش خصوصی در این زمینه کاهش پیدا میکند. هزینه تملک در این بافتها فراتر از سرمایهای است که در اختیار شهرداری است و مردم هم توانایی سرمایهگذاری ندارند و از اقشار پایین جامعه هستند و قدرت مالی شهرداری هم در این زمینه اندک است.
راهکارهای رفع چالشها
این مدرس دانشگاه و پژوهشگر در حوزه برنامهریزی شهری در خصوص رفع چالشها با اشاره به مدیریت هوشمند منابع گفت: منابع هوشمند باید در خدمت شهر باشند. استفاده از تکنولوژی اطلاعاتی و نظرسنجی از مردم برای بازآفرینی محلهها بسیار مؤثر است. نمونه آن هوش مصنوعی است. باید برای تحریک خواستهها و نیازهای مردم سایتی به وجود آورید تا مطالبات را در این زمینه در اختیار شما قرار دهد تا در کمترین زمان ممکن نیازها و خواستهها را در اختیار داشته باشید. شفافیت در فرایند تصمیمگیری از دیگر راهکارهاست. اینکه چه کسانی در این زمینه وارد شدهاند و باید پاسخگوی عملکرده باشند.
طهماسبیزاده استفاده از سرمایههای فرهنگی، سرمایه نمادین، سرمایه میراثی و سرمایه مالی و پولی را از دیگر راهکارهای مؤثر برای اجرای طرح بازآفرینی شهری برشمرد و خاطرنشان کرد: ضعف در شناسایی و انتخاب روشهای مناسب مشارکت شهروندان، محدودبودن روشها به جلسات رسمی، کمبود روشهای غیررسمی، عدم تنوع روشهای مشارکتی و تکیهبر یک یا چندروش خاص، ناآشنایی مشاوران با روشها و فنون نوین مشارکت شهروندان، عدم تطابق روشهای انتخابی با ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی محلی، استفاده از روشهای پیچیده و غیرقابل درک برای عموم شهروندان، کمبود منابع و امکانات لازم برای اجرای روشهای پیشنهادی، ضعف در ارزیابی نتایج حاصل از بهکارگیری روشهای مختلف، از دیگر راهکارها برای چالش بازآفرینی است.