پل خواجو به خاطر معماری و تزئینات کاشیکاری آن، از دیگر پلهای زایندهرود مشهورتر است. این پل که در دوران صفوی یکی از زیباترین پلهای جهان به شمار میرفت، بیشتر بهمنزله سد و بند بوده است. در میانه پل خواجو، ساختمان مخصوصی که به بیگلربیگی شهرت دارد بنا شده است که برای اقامت موقتی شاه صفوی و خانواده او ایجاد شده و طاقهای آن دارای تزئینات نقاشی بسیار زیبایی است.
در میان هریک از دو ضلع شرقی و غربی پل، ساختمانی بنا شده که شامل چند اتاق مزین به نقاشی است. این ساختمان که شاهنشین نامیده میشود، در آن دوره جایگاه بزرگان و امیرانی بوده که برای تماشای مسابقات شنا و قایقرانی بر روی دریاچه مصنوعی به این مکان فراخوانده میشدند. در گوشههای ضلع شرقی پل خواجو دو شیرسنگی وجود دارد که ظاهرا نماد سپاهیان بختیاری محافظ اصفهان و زایندهرود هستند.
این پل دارای ۲۴دهانه است که از مکعبهای بهدقت تراشخورده ساختهشده و در بخش میانی، با سدهای چوبی برای گرفتن جلو رودخانه مسدود شده است. خواجو یکی از پلهایی است که در تنظیم جریان آب در رودخانه به دلیل وجود دروازه بند یا دریچه در زیر قوسهایش نقش داشته است. هنگامیکه دریچههای سد بسته میشده، سطح آب در پشت پل بالا آمده و سبب تسهیل آبیاری باغهای بسیاری در طول بالادست این پل میشده است.
راهنمای گردشگری
سعی کنید هم در روشنایی روز و هم در شب این پل را تماشا کنید. خواجو تنها پلی است که موقع زنده بودن زاینده رود، هم می توانید روی آن قدم بزنید و هم از زیرش بگذرید و البته رسم آوازخوانی زیر پل که معمولا شبها بیشتر برقرار است، از قدیم متداول بوده و صدای خیلی از خوانندگان نامی قدیم اصفهان در زیر دهانههای این پل شنیده شده است.
جاذبههای مشابه این پل عبارتند از، ۳۳ پل، پل جویی، پل شهرستان، پل مارنان. این مکانب نای فعلی صفوی است، ولی در زمان اوزون حسن و طبق برخی نظریات در دوره تیموری و قبل از اسلام نیز سابقه وجود پل در این محل تایید شده است.
نماد این مکان یک دهنه از پل است و به شاهی نیز در قدیم معروف بوده است. این پل با نام های بابا رکن الدین، حسن بیگ، شیراز، گبرها و شاهی نیز در قدیم معروف بوده است.
خواجو شکل تحريف شده كلمه خواجه است كه به مناسبت لقب بزرگان و خواجههای عصر صفوی در محله مجاور این پل بدین نام خوانده شده است.
این بنا در پیشین، علاوه بر پل، با بستن دهانههای آن پل نقش سد به خود میگرفت و دریاچهای در ضلع غربی و حدفاصل آن با پل جویی شکل میگرفت، لذا درباره کارکردهای آن، این بیت نیز گفته شده است: داراى جهان پناه عباس دریاچه و سد و پل بنا کرد، ولی در زمان فعلی فقط یک پل میباشد.
این بنا در ۱۵ دی ۱۳۱۰ به شماره ثبت ۱۱۱ ثبت ملی شده و در ۱۰۶۰ قمری برابر با ۱۰۲۹ خورشیدی و ۱۶۵۰ میلادی به شکل فعلی آن احداث شد.
مسیر رسیدن
چنانچه از غرب به سمت پل خواجو می آیید، ابتدا بازدید از پل جویی که در قدیم پل اختصاصی خاندان سلطنتی و متصلکننده کاخها و باغهای روزگار شاهعباس دوم بوده است توصیه میشود. حرکت در بوستانهای دو طرف زایندهرود نیز در هر فصل صفای خاص خود را دارد.
بدو ورود
پل خواجو یکی از زیباترین پلهای تاریخی جهان است که به طول ۱۴۷متر و عرض حدود هشت متر بر روی زایندهرود احداث شد. این سازه که از نوع پل سدی است، به عقیده برخی نقطه اوج صنعت پلسازی در ایران به شمار میرود. عملکرد سد پل این است که میتواند آب را تا ارتفاع شش متر بالا ببرد. این پل دارای ۱۶ دریچه تخلیه آب است و در بدنه پل خواجو شیارهایی قرار دارد که کشوهایی در آن قرار گرفته و میتوانستند این کشوها را بالا و پایین ببرند.
با بالا و پایین کردن کشوها اندازه آبی را که جاری میشده تنظیم میکردهاند. با همین کشوها عمل تنظیم آب جمع شده در پشت این پل سدی را انجام میدادهاند. همچنین اگر با زاویه مناسبی بایستید، بهطوریکه زاویه نگاه به سمت پایین و مرکز پل در محل تقاطع طاقها و نشیمنگاهها باشد، از ترکیب آنها فضایی سهبعدی ایجاد می شود که شکل یک شمع را تداعی میکند.
تاورنیه
تاورنیه، سياح اروپايى (که در قرن هفدهم، 9 بار به ایران سفر کرده است)، نوشته كه در دو طرف خيابان اين پل دو خانه وجود دارد كه متعلق به شاه است و رودخانه در هيچ كجا بسترى به اين زيبايی ندارد و چون اين محل از همهجا گودتر است، همين امر منجر به ساخت پل در این محل شد و چون محل گبرها آنطرف رودخانه بوده، براى اینکه آنان از خيابان چهارباغ نگذرند برای کوتاهتر کردن راه اين پل ساخته شد و تاريخ آن ۱۰۵۷ تا ۱۰۷۷ هجرى است.
همچنين وقتیکه پل به اتمام رسيد به همان نام حسن بيک ناميده شد. اين پل كه طولش ۱۵۰ متر و عرضش ۱۴ و معبر آن ۵/۷ متر است، از سنگ و آجر ساختهشده و ۲۱ جوى و ۲۶ چشمه دارد.
مولانا سایرای
مولانا سایرای مشهدی به مناسـبت افتتاحیه این پل قصیدهای گفته که چند بیت آن چنین است: بهحکم پادشـاه استاد تردست/ پلی بر زنده رود اصفهان بست/ که ریزد سیل هنگام بهارش/ بجوی کهکشان از آبشارش/ پلی بر روی دریا تازه بستند/ بر اجزای زمین شیرازه بستند/ بهحکم پادشاه هفتکشور/ به طاق آسمـان شـد پل برابر/ دلش آئین گلریزان پل خواست/ رخ از جام چراغان میآراست…
محمد طاهر وحيد
در كتاب عباس نامه تاليف محمد طاهر وحيد قزوينى به سال (۱۱۱۰ تا ۱۰۱۵ ه) شرح مفصلى راجع به ساختمان پل حسنآباد خواجو نوشته به خلاصه اینکه پس از اتمام، شاهعباس دوم دستور آئين بستن و گلریزان نمودن پل را به عهده و اهتمام مقصود بيک سفرهچیباشی واگذار نمود و تزئين هر يک از طاقهای آن پل به عهده يكى از امرا محل گرديد و چشمه هاى وسط كه بهمنزله دل در بدن و معنى در سخن است از طرف شاه آئين بسته شد و مىنويسد: آب رودخانه را به بالای پل سد نموده، بهطوریکه فواره حوض آن تقريبا سه گز مىجست، سایبانهای زرنگار از مبدا تا منتهاى پل بر سر پا بود و رشتههاى مفتول جهت آويختن فانوس و قناديل به طرحهای مختلف كشيده بودند و در هر مجلسى فرشهای قالى كرمانى و قائنى افتاده بود و در هر حجرهاى شاهد سنبل مو بر پاى ايستاده و جوانان خطه ارم عباسآباد و سيمبران خوش آب و رنگ هندو و ارامنه شمشاد قامت گل رخسار مجلس را به صورت نگار گردانيده بودند و اعليحضرت ظلاللهی كامران و كامياب تا حين طلوع صبح عالمتاب در عبارت شرقى پل مزبور استراحت و امرا و مقربان و ملازمان هر يک در حجرات مختلف خود غنودند.
شاردن
شاردن در مورد معماری پل میگوید که پل فعلی از دو قسمت تحتانی و فوقانی تشکیلشده است؛ قسمت تحتانی پل شامل ۲۱ دهانه و از جنس سنگ ساختهشده و طبقه فوقانی آن، پلی شبیه سی و سه پل و البته کمی کوچکتر از آن و از آجر برای عبور راحتتر از رودخانه ساخته شده است.
بانی: ميرزا طاهر وحيد كه در آن زمان وقايع نگار و مورخ زمان شاهعباس دوم بود در تاريخى كه به نام او نوشته آورده كه در محل اين پل يك پل كهنه مندرس و ويران بود و شايد آن پلى بوده است كه در كتاب مافروخى با اسم جسر حسين نوشته شده و بالجمله به حكم پادشاه آن را خراب نموده و برداشتند و اين پل را به اين وضع خوب و هيئت مرغوب مشتمل بر ۲۴ چشمه در زمان اندك ساختند و چون پيش محله حسنآباد و جنوب آن بوده ان پل حسن آباد نام نهادند و تصريح نموده است كه يك طرف آن باغ سعادت آباد است كه مشتبه به پل ديگر به هيچ وجه نيست و مرحوم امير الشعراء رضا قلى خان هدايت تخلص نيز در كتاب روضةالصفاى ناصرى در آخر احوال شاهعباس ثانى اشارهاى از بناى اين پل از پادشاه مذكور نموده است.
بر بالاى اين پل به دستور خيابان و دو طرف غرفهها بستهاند و سرطاق هاى غرفهها را کاشیکاری نموده و در ميان آن عمارت و نمايى ساختهاند كه در غرفهها و آن عمارت همه نشيمن مردمان عام و خاص است كه به تفریح و تماشا آيند و شاهعباس بعد از اتمام آن در آنجا چند شبى جشن و چراغان خود را كه موسوم به فتحآباد است متصل به اين پل بنا كرده است.
زير اين پل را به طرز ديگر ساختهاند كه زياد از حد مزيد حسن آن گشته. دو طرف شرقى و غربى پل را كه جهت دخول و خروج آب است مهتابى طرح انداخته و ميان پلها را طاق نمايى ساختهاند و در ميان هر طاق نمايى بزرگ سنگى بنا كردهاند كه آب قسمت آن چشمه از ميان نهر مىرود و دو طرف آن شهر راه روى است كه مردمان بر سر آن مىروند و مىنشينند و گاهى كه در فصل بهار آب زياده طغيان مىكند تا بالاى جویهای ميان آمده، راه عبور و مرور را مىبندد و براى مهتابى روى به مشرق در ميان معمرهاى آب و محل ريزش آن زينهها، قالب آب ساختهاند كه مردمان بر آن نشسته از صفا و تماشاى آب استفاده برند و نمايى ديگر بهطرف طول در ميان پل ساختهاند.
محمدحسن جابری انصاری، مولف تاريخ اصفهان و رى چنين گفته: «و اما مبانى شگرف اصفهان يكى پلهایی است كه روى زایندهرود بنا شده؛ مانند پل بابا رکنالدین كه به پل خواجو معروف است. ريشه و اساسش قبل از عجم بوده و زمان تركمانهاى آققويونلو تعميرى از آن شده و به عهده صفويه مرتبه بالا را طرح انداخته و در بيگلربيگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانه ساخته بود به نام خود كه در ۱۳۱۰ اجزاى ظل السلطان خراب كردند و راه چهارباغ نو است براى تخت پولاد.»
اينكه مولف تاريخ اصفهان گفته اساسش قبل از عجم بوده، معلوم نشد چه زمانى را در نظر داشته است، ولى آنچه مسلم مىنمايد، اين است كه پيش از دولت اسلام اساس آن پل وجود داشته و در زمان ترکمانها تعميرى از آن شده و در دوران صفويه طبقه بالاى آن ساخته شده و در زمان بيگلربيگى صدر اصفهانى روى مرتبه فوقانى بالاخانهاى به نام خود ساخته كه در سال (۱۳۱۰ ه.ق) از طرف ظل السلطان خراب شده است.
نویسنده: علی نجیمی راهنمای گردشگری و عضو سرویس گردشگری روزنامه اصفهان زیبا