در آستانه انقلاب اسلامی ایران، بنده خلبان نجات بودم. یک روز قبل از انقلاب اسلامی مأموریتهای ما در ارتش مشخص و تعریف شده بود. در آن زمان این اعتقاد بود که ما ضدانقلاب اسلامی هستیم.
پیشازاین، درباره شکنجهشدنش به دست ساواک با چند رسانه دیگر هم صحبت کرده بود؛ اما بازهم دلش میخواست از آن دوران بگوید…
در زمان انقلاب مسئلهای که سرنگونی رژیم شاه و وقوع انقلاب اسلامی را به یک پدیده شگفتانگیز تبدیل میکند، جریانات درون انقلاب است.
همهچیز از نگاه معصوم آن دختر شروع شد. وقتی نگهبان بهخاطر چادری که بر سرش بود، نگذاشت وارد دانشگاه شود. سال ۱۳۵۵ شاه گفته بود ورود به مدرسه و دانشگاه با چادر ممنوع است.
شاه ایران توسعهای را پیش گرفت که به نظر میرسید شهرها را چاق و روستاها را لاغرتر میکند. روستاییان به سمت شهرها آمدند و نتوانستند بهخاطر گرانی و کمبود مسکن و البته غریبگی با محیط شهری در مرکز شهرها زندگی کنند.سال 57، مردم همچنان درگیر مسائل ریز و درشت خود بودند؛ اما انقلاب بزرگی را رقم زدند تا شعار استقلال، آزادی و عدالت را توأمان عملی کنند؛ پس درمقابل دشمن ایستادند و از استقلال و تمامیت ارضی دفاع کردند؛ اما در این میان مسئله اصلاحات ارضی همچنان باقی بود. طبق اصل 31 قانون اساسی داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است.