به گزارش اصفهان زیبا؛ در سال ۹۰۷ هجریقمری شاهاسماعیل اول، سلسله صفوی را تأسیس کرد. در ابتدای تأسیس، پایتخت سلسله صفوی شهر تبریز بود. در اواخر قرن دهم هجریقمری در زمان شاهعباس پایتخت این سلسله از قزوین به اصفهان انتقال یافت. با انتخاب پایتخت جدید و با ظهور معماری صفویه در این شهر، اصفهان بهعنوان یکی از درخشانترین شهرهای خاورمیانه گسترش پیدا کرد.
بعد از آنکه اصفهان توسط شاهعباس صفوی بهعنوان پایتخت انتخاب شد، او در طول 42 سال حکومت خود، پیوسته به عمران و آبادی کشور، بهویژه شهر اصفهان بهعنوان پایتخت، پرداخت.
ایجاد میدان بزرگ نقشجهان، عالیقاپو، مسجد شیخ لطفالله و سردر قیصریه، مسجد شاه، بازار شاهی، خیابان چهارباغ، شهرک جلفا، کلیساهای تاریخی و… در این شهر نتیجه گامها و تلاشهای شاهعباس بزرگ است؛ پس از شاهعباس، هر یک از شاهان صفوی نیز بهنوعی در آبادانی اصفهان کوشیدند. نتیجه آنکه برای آشنایی با معماری دوران صفویه باید هنر و معماری شهر اصفهان را بررسی کرد.
بهترین ویژگی معماری صفویه آن است که مفهومی منسجم از ارزشهای فضایی دارد. این مفهوم تماشاییترین وجه خود را در مناظر کلی به نمایش میگذارد که در آن هر بنایی، بناهای مجاور را تکمیل میکند. این مفهوم در سطح وسیعی از معماری منظرهای چهارباغ بیان شده است؛ یعنی جایی که به نظر میآیند و بهطور سنجیده فرع بر منظرهپردازی خیابان قرارگرفتهاند.
معماری صفویه محتاط است. این سبک معماری سنتی ایران با حجمها و تودههای عظیم سروکار دارد و سطوح نرم و ساده را بر سطوح پیچیده و بغرنج ترجیح میدهد. طاقبندی که اساس و ذرات هر نوع معماری خط خمیده است، بهجز در چند بنای زیارتگاهی نظیر ماهان، یکنواخت و تکرارشونده است.
در اصفهان دوره صفوی بر اساس سنت دیرینه شهرسازی ایران و با بهرهگیری از تجارب كشورهای اروپایی، مجموعهای از کاخها، کوشکها، بازارها، مسجدهای بزرگ، مدرسهها، كاروانسراها و باراندازها در پیرامون میدان وسیع مركزی (میدان چوگان) و در كنار خیابان چهارباغ و نیز پلهایی استوار بر زایندهرود طبق طرح و نقشه سنجیدهای ایجاد شد. این نوسازی و نوآوری گسترده در دورهای كوتاه در سایه امنیت اجتماعی و قدرت دولت متمركز و امكانات وسیع مالی خزانه ملی و آمادگی فنیهنری استادكاران برجسته ایرانی امكانپذیر بود.
دیده شكوهمند شهرسازی و مجموعه بناهای فاخر اصفهان، گذشته از روحیه آبادگر و استعداد و ذوق هنری شخص شاهعباس، زاییده دوره تاریخی و تحولات جهانی بود. برخی عامل ارتباطات پدیدآمده بین ایران و دیگر كشورهای اروپایی و آسیایی را نیز در آن مؤثر میدانند؛ اما آنچه انكارناپذیر مینماید، این است كه این شكوفایی به سبب نداشتن پایههای فرهنگی استوار، با مرگ شاهعباس رو به انحطاط نهاد.
در شیوه اصفهانی از ایوان نهتنها بهصورت فضایی در حدفاصل بیرونی و درونی بنا چونان شیوههای پیش از آن استفاده شد، بلكه این پدیده بهصورت نماسازی در منظر عمومی شهر جایگاه ویژهای یافت؛ همچنین در شیوه اصفهانی تهرنگ بناها نسبت به شیوههای قبل سادگی بیشتری دارند.
در بیشتر بناها حتیالامکان كل تهرنگ در شكلی چهارگوش یا چندضلعی خلاصه شده است و در آنها كمتر طراحی آزاد دیده میشود؛ مگر در بخشهایی كه ناچار به تغییر محور بودهاند؛ تغییراتی نیز در پوششها و جایگذاری پایهها و دیوارها رخ داده است.
گنبدسازی در شیوه اصفهانی ازلحاظ ساختوساز تغییر چندانی نمیكند. گذشته از سادهترشدن گوشههای زیر گنبد، ساقه گنبد نسبت به «اربانه» (گریو كوتاه) در گنبدهای شیوه آذری كشیدهتر میشود و بهصورت «گریو» (گردن) درمیآید كه غرض عمده آن، عظمتبخشیدن بیشتر به بنا و استفاده از نور بیشتر برای داخل فضاست.
به پیروی از همین شیوه و تركیب و همخوانی با گنبد، گلدستههای مساجد نیز سادهتر، ظریفتر و باریکتر از گلدستههای قدیم میشوند. گنبدها و گلدستههای مسجد امام و مسجد شیخ لطفالله با مساجد مربوط به شیوههای پیشین از این حیث قابلمقایسهاند.
كاشی هفترنگ از ابداعهای دوره عباسی است كه پس از یک دوره طولانی معرقكاری در معماری ایرانی در بناهای كلاسیک اصفهان بهكار میرود. صفحههای منقوش و بههمپیوسته کاشیهای نما و ترکهای نگارهدار گنبدها، با رنگهای بدیع و گلوبوتههای استیلیزهشده و نقشهای اسلیمی و هندسی آذین میشوند.
در این دوره تنظیم نور با توجه به جهت تابش آفتاب و رعایت سنت درونگرایی در بناهای ایرانی صورت گرفته است. نورپردازی یكی از ویژگیهای چشمگیر مسجد شیخ لطفالله است. او به پنجرههای مشبک در ساقه گنبد توجه دارد كه شامل نقشهای زیبای اسلیمی است؛ دلاواله نیز به نورپردازی در بناهای صفوی توجه داشته است.
گزارش او گرچه بسیار گذراست، بهطورکلی برداشت درستی از نورپردازی فضاهای مسكونی دارد. آینهكاری در تالارها و طاق سردرها از آمودهای ابداعی شیوه اصفهانی است كه با طرحهای متنوع اجرا شده است. گچتراش یا گچ معرق نیز از یادگارهای معماری اصفهانی است. در این دوره در نماسازی با آجر، برای زیبایی بیشتر، استفاده از آجر تیشهداریشده و آبساب معمول شد.