دیدگاه قرآن درباره جهاد ابتدایی و جهاد دفاعی:

مقاومت؛ ریشه در خاک‌های جهاد

جنگ در تاریخ جامعه بشرى سابقه‌ای دیرینه دارد و مى‌توان آن را همزاد زندگى اجتماعى بشر و همراه همیشگى آن دانست. هرچه تاریخ جامعه بشرى را در اعصار مختلف ورق مى‌زنیم، عصرى را نمى‌یابیم که در آن نه یک جنگ، بلکه جنگ‌هاى متعددى روى نداده باشد.

تاریخ انتشار: 10:02 - یکشنبه 1402/08/21
مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه
مقاومت؛ ریشه در خاک‌های جهاد

به گزارش اصفهان زیبا؛ جنگ در تاریخ جامعه بشرى سابقه‌ای دیرینه دارد و مى‌توان آن را همزاد زندگى اجتماعى بشر و همراه همیشگى آن دانست. هرچه تاریخ جامعه بشرى را در اعصار مختلف ورق مى‌زنیم، عصرى را نمى‌یابیم که در آن نه یک جنگ، بلکه جنگ‌هاى متعددى روى نداده باشد.

گرچه جنگ معمولا با خسارت‌ها، مصیبت‌ها، تلخى‌ها و حوادث ناگوار فراوانى همراه است و به همین روى نیز بشر اصالتا و ذاتا از آن روی‌گردان و گریزان است، این امر نتوانسته از بروز هزاران جنگ در طول تاریخ جامعه بشرى جلوگیرى کند.

شاید بر اساس همین ملاحظات بوده که برخى از صاحب‌نظران بدین اعتقاد روى آورده‌اند که اصولا جنگ جزو ضرورى و لاینفک زندگى اجتماعى بشر است و هیچ‌گاه نمى‌توان جامعه بشرى را از جنگ، عارى و جدا کرد.

تفکرات فلسفى کسانى نظیر «هابز» که انسان‌ها را گرگِ یکدیگر مى‌دانست و «نیچه» که پایمال شدن ضعفا به‌وسیله اقویا را قانون طبیعى زندگى اجتماعى بشر قلمداد مى‌کرد، الهام‌بخش چنین اعتقادى است و در مسیر آن گام برمى‌دارد.

خداوند از روز نخست نفس اماره را در درون انسان نهاده و مى‌دانسته که این موجود گاه زندگى اجتماعى را عرصه جنگ و بیداد خواهد کرد؛ اما به‌مقتضای حکمت بالغه خویش، او را براى احراز مقام خلافت خود در روى زمین برگزید، آزادى کامل داد تا با اختیار خویش، یا راه کمال پوید و از فرشتگان برتر شود یا با فساد و تبهکارى و عصیان، از چارپایان فروتر و پست‌تر شود.

موضع قرآن برای جنگ و جهاد

واژه «جهاد» و مشتقات آن 35 بار در قرآن به کار رفته است. «جهاد» در لغت به معناى تلاش‌کردن و به کار گرفتن نیرو و توان خویش براى تحقق بخشیدن به یک هدف است؛ در «جهاد» معمولا طرف دیگرى هم در کار است و دو طرف در برابر هم صف‌آرایی کرده، هر یک براى دستیابی به هدف خویش و پیروزى بر دیگرى به فعالیت مى‌پردازد و هر چه در توان دارد به کار مى‌گیرد.

مصداق روشن جهاد و روشن‌ترین معنى مصطلح آن، همان جنگیدن در راه خداى متعال است که جهادگر در آن، خود را در معرض شهادت قرار مى‌دهد. چنین جهادى با جهاد با نفس نیز قرین خواهد بود.

در فرهنگ قرآن و اسلام و در عرف مسلمین، «جهاد» به جنگى اطلاق مى‌شود که اهداف حق‌طلبانه و عادلانه دارد. ازاین‌رو برخى از مترجمان، آن را به «جنگ مقدس» ترجمه می‌کنند

گرچه جمعی از محققان، جهاد اسلامی را بر دو بخش تقسیم می‌کنند: جهاد ابتدایی، و جهاد دفاعی و برای هر یک از این دو بخش بخش‌های دیگری وجود دارد، ولی درواقع حتی جهاد ابتدایی هم یک نوع جهاد دفاعی است

در آیه‌ 39 سوره حج که به عقیده‌ بعضی نخستین آیه‌ جهاد است می‌خوانیم: «به آن‌ها که موردتهاجم دشمن و جنگ قرار گرفته‌اند اجازه‌ جهاد داده شده است و خداوند قادر بر یاری آن‌هاست.»

سپس به دنبال این آیه در توضیح مطلب می‌افزاید: «همان کسانی که به ناحق از خانه و کاشانه‌ خود بدون هیچ دلیلی اخراج شدند جز اینکه می‌گفتند پروردگار ما الله (و خداوند یکتا) است.»

تعبیر آیه که با «اذن» شروع‌ شده تناسب زیادی با گفته‌ کسانی دارد که آن را نخستین آیات جهاد می‌دانند و نشان می‌دهد که قبلا چنین اذنی وجود نداشت و به‌هرحال به‌خوبی نشان می‌دهد که آغاز تشریع جهاد، جهاد دفاعی در برابر دشمن بوده، همان دشمنانی که مسلمانان را مجبور به هجرت و ترک خانه و کاشانه‌ خود کرده بودند بی‌آنکه گناهی داشته باشند. آری اگر گناهی داشتند گناهشان اعتقاد به توحید و یگانگی خدا بود.

بعضی دیگر نخستین آیه جهاد را آیه‌ 190 سوره‌ بقره می‌دانند که می‌گوید: وَقاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یقاتِلُونَکمْ… «با آن‌ها که به نبرد با شما برخاسته‌اند در راه خدا پیکار کنید…»

اگر این نظر را بپذیریم باز پایه جهاد براساس در‌هم‌شکستن تهاجم دشمن گذارده شده است و هر انسان عاقلی می‌داند سکوت در برابر تهاجم دشمن خونخوار با هیچ منطقی نمی‌سازد.

این نخستین شکل جهاد در اسلام است؛ اما نباید از معنی «جهاد دفاعی» این‌چنین برداشت کرد که حکومت اسلامی باید بنشیند تا دشمن به خانه و کاشانه‌اش هجوم برد، سپس به دفاع برخیزد؛ بلکه برعکس هنگامی‌که احساس کرد دشمن برای پیکار آماده می‌شود و قصدش تهاجم بر نیروی اسلام است، باید ابتکار عمل را به دست گیرد و قدرت تهاجم دشمن را درهم بشکند.

بدین ترتیب روشن مى‌شود که جنگ همیشه و در همه‌جا ارزش منفى ندارد. ملتى که براى دفاع از خود در برابر متجاوز مى‌جنگد مسلما وضع او با وضع متجاوز فرق مى‌کند.

طرفى که انگیزه‌اش ظلم و زورگویى به دیگران است، با طرف دیگرى که انگیزه‌اش مبارزه با ظلم و جنگ با ستمگران و دفاع از مظلومان است، هیچ‌گاه جنگشان ارزش یکسان ندارد؛ بلکه کار یک‌ طرف بالاترین ارزش مثبت و کار طرف دیگر، بالاترین ارزش منفى را دارد.

از همین‌جا نیز راه براى موجه ساختن جنگ و جهاد فى سبیل الله باز مى‌شود. از این دریچه مى‌توان به مسئله جنگ با روشن‌بینی بیشترى نگریست. بر این اساس، تشریع جنگ در نظام حقوقى اسلام، براى رسیدن جامعه بشرى است به کمال لایق خود که فقط از راه خداپرستى حاصل مى‌شود.

بدیهى است که جنگ، نتایج بسیار ناخوشایندى در پى دارد که بر همگان معلوم است. برخى از جنگ‌ها داراى چنان پیامدهاى مطلوبى است که درمجموع، مصالحش بر مفاسد آن فزونى چشمگیر دارد و طبعا چنین جنگ‌هایی داراى ارزش مثبت خواهند بود.

البته درک اینکه کدام جنگ مصداق چنین جنگ‌هایی و داراى ارزش مثبت است و کدام جنگ داراى ارزش منفى، چندان آسان نیست. در پاره‌ای از جنگ‌ها تشخیص این مسئله با استفاده از عقل محدود بشرى امکان‌پذیر است؛ ولى در برخى موارد، این کار از عهده عقل آدمى برنمی‌آید و احصاى تمام متغیرهاى دخیل و تعیین میزان دخالت آن‌ها و سنجش مصالح و مفاسد مربوط به یک جنگ امرى به‌غایت دشوار و گاهى ناممکن است.

ازاین‌رو در این زمینه باید گوش به فرمان خدای متعال بود؛ چراکه او عالم به همه امور است و تمامى مصالح و مفاسد جنگ‌ها را مى‌داند و ارزش‌گذاری و سنجش کمّى و کیفى آن‌ها براى او میسر است و به‌مقتضای برایند آن‌ها حکم به جواز یا حرمت جنگ مى‌دهد.

اگر کسى در مقابل شخص دیگرى که تصمیم دارد به مال، یا جان، یا آبرو و ناموس یا نسبت به مقدسات دینى و مذهبى او تجاوز کند، بکوشد تا با هر وسیله‌ای که ممکن است او را از این کار بازدارد، در اصطلاح به این کار «دفاع» گفته مى‌شود؛ بنابراین دفاع به معنى جلوگیرى از تعدی متجاوز است.

اما اگر شخص متجاوز در تجاوز خود موفق شود، در این‌گونه موارد آن‌کس که حقش پایمال ‌شده، مى‌تواند مقابله‌به‌مثل کند و نسبت به متجاوز همان کارى را بکند که او با او کرده است. این عمل در اصطلاح «قصاص» نامیده مى‌شود.

آنچه درباره اشخاص گفتیم، در مورد کشورها نیز صادق است. فرض کنید که کشور «الف» بخشى از سرزمین کشور «ب» را غصب کرده و کشور «ب» به هر علتى قادر نیست زمین‌هاى غصب‌شده خود را از کشور «الف» باز پس گیرد، اما مى‌تواند بخشى از سرزمین کشور «الف» را به تصرف خود درآورد؛ در این صورت، شرع مقدس به کشور «ب» اجازه داده است که آن قسمت از زمین‌هاى کشور «الف» را به جاى زمین‌هاى ازدست‌رفته خود، به‌عنوان قصاص و مقابله‌به‌مثل متصرف کند.

دایره «قصاص» در جنگ بسیار وسیع است و حتى نقض موافقت‌نامه‌ها و احکام و مقررات جنگى بین‌المللی، یا دست‌کم، پذیرفته‌شده از سوى دو طرف متخاصم و در حال جنگ را نیز شامل مى‌شود.

بدین ترتیب اگر یکى از دو طرف جنگ، یکى ازاین‌گونه مقررات جنگى را نسبت به‌طرف دیگر رعایت نکرد، طرف مقابل هم حق دارد همان حکم را نسبت به خصم خود رعایت نکند. اصل تشریع این حکم به صدر اسلام بازمی‌گردد.

با چنین مقدمه‌ای شاید بهتر بتوان درباره جنگ ۷ اکتبر و پیش‌دستی حماس در جنگ با اسرائیل قضاوت کرد.

به گزارش مرکز اطلاع‌رسانی فلسطین، از ابتدای سال جاری میلادی تا صبح روز 20 سپتامبر، 205 نفر در کرانه باختری و قدس اشغالی، 43 نفر در نوار غزه و 4 نفر در اراضی اشغالی به شهادت رسیده‌اند.

در طی هفتاد سال، صد و نود قطعنامه علیه اسرائیل صادر شده، اما به هیچ‌کدام اعتنایی نکرده است.

حتی اگر چشم به روی ۷۵ سال اشغالگری و جنایت رژیم صهیونیستی در سرزمین‌های فلسطین ببندیم، تنها همین میزان کشتار از ابتدای سال جاری، مجوز قصاص و جهاد ابتدایی را به فلسطینیان و رزمندگان حماس می‌دهد.

اما عملیات اخیر، گامی جلوتر از توانایی دفاع گروه‌های مقاومت بود. اگر تا به الان فلسطینی‌ها برای حفظ سرزمین‌های باقی‌مانده می‌جنگیدند، حالا برای بازپس‌گیری سرزمین‌های ازدست‌رفته‌شان به میدان می‌آیند.

آن‌ها بار دیگر این پیام را به دنیا مخابره کردند که به‌زودی دوران اخراج صهیونیست‌ها از سرزمین فلسطین فرا خواهد رسید. مبارزان و مجاهدان غزه می‌دانند که با «فقط در سپر دفاعی باقی ماندن» نتیجه‌ای جز مرگ تدریجی حاصل نخواهد شد؛ پس باید ابتکار عمل را دست گرفت و به میدان آمد.

در این میان باید مراقب بود جای ظالم و مظلوم عوض نشود. درحالی‌که دنیا در حال فراموش‌کردن هفتادوپنج سال اشغالگری صهیونیست‌ها علیه فلسطینیان بود و انتظار داشت فلسطینیان همچنان به زندگی تحقیرآمیز زیر سایه ظلم و زور ادامه دهند، رسانه‌ها تلاش می‌کنند این خروش یک‌باره را جور دیگری نشان دهند.

آن‌ها تلاش می‌کنند فلسطینیان و به‌خصوص حماس را مسئول وضعیت فعلی و قتل‌عام هزاران نفر در غزه نشان دهند.

«این مظلوم‌نمایی، صد‌درصد خلاف واقع و دروغ است. چون مجاهدان فلسطینی توانستند خود را از محاصره‌ غزه بیرون بیاورند، خلاص کنند و برسند به مراکز نظامی و غیرنظامی صهیونیست‌ها. او مظلوم است؟ این رژیم غاصب هر چه هست، مظلوم نیست؛ ظالم است، متجاوز است، جاهل است، یاوه‌گوست، همه‌ این‌ها هست، اما مظلوم نیست؛ ظالم است. هیچ‌کس نمی‌تواند از این هیولای دیوسیرت چهره یک مظلوم بسازد.»

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

هجده − 15 =