به مناسبت هفته فرهنگی اصفهان، شهر ما شاهد برنامههای متعدد در حوزهها و زمینههای مختلف بود. یکی از برنامههایی که در دستورکار ستاد هفته فرهنگی قرار گرفت، بزرگداشت شخصیتها و مفاخر اصفهانی بود. / بانو
در این میان پنجشنبه، هفتم اردیبهشت، به بزرگداشت بانو مجتهده نصرتالسادات امین تعلق گرفت. بانویی که اگرچه مردم اصفهانی بیشتر با او آشنا بودند، اکنون این نام مبارک با تألیف بیش از ده اثر برجسته و تفسیر پانزدهجلدی قرآن کریم شهرتی جهانی دارد.
بانویی که تواضع او هیچگاه اجازه درج نامی از خود را روی آثارش نداد؛ اما حالا دیگر این بانوی اصفهانی، به شخصیتی شناختهشده نه در سطح کشور، بلکه در جهان پرستاره اسلام مبدل شده است.
در اولین بخش مراسم بزرگداشت این بانوی مجتهده، فرشته منانی، استاد حوزه و دانشگاه و یکی از شاگردان او در زمان حیات پرفیضش، در خصوص چگونگی فعالیت بانوامین در روزهای پیش از انقلاب اظهار کرد: همزمان با نهضت مبارزه امام خمینی(ره)، بانو مجتهده امین نیز شروع به فعالیتهای خود کرد و مکتب فاطمیه(س) را که یک مؤسسه آموزش عالی آکادمیک در شهر اصفهان بود، به پیشنهاد بانو علویه همایونی در 1344 تأسیس کرد و به نوعی باعث شکل گیری زیرساخت حضور بانوان در جریان انقلاب اسلامی شد.
بانویی نه شرقی و نه غربی
دغدغه بانوامین در راستای بسترسازی و پرورش معارف علمی، فرهنگی و سیاسی بانوان بود.
او با پرهیز از الگوی زن شرقی بهعنوان زن در حاشیه و پرهیز از الگوی زن غربی که به زن بهشکل کالا مینگرد، حضور زن در متن اصلی زندگی اجتماعی را بهعنوان راهبردی برای شاگردان خود توصیه میکرد. همچنین رسالت اصلی بانوان را که انسانسازی و فرزندپروری است، دائما یادآور میشد.
باوجود اینکه نصرتالسادات امین در خانوادهای غنی چشم به جهان گشوده و بارها نیز اعتراف کرده بود که بهرغم حضور در چنین خانوادهای، میتوانسته همچون زندگی همنسلانشان به تجملات بپردازد، ندا و الهامی درونی از چهارسالگی حضور خداوند را در سراسر زندگی او محسوس ساخته و باعث رنگباختن زروزیورهای دنیایی شده بود.
همچنین نادیا حامد، استاد دانشگاه لبنان و کانادا، با ابراز تأسف از نداشتن شناخت کامل بانوان مسلمان از این بانوی مجتهده، او را شخصیتی کامل و جامع در سطح جهانی دانست و مطالعات او را بهعنوان محقق علوم قرآنی در سطح جامعه بینالملل معرفی کرد.
بانویی که تحسین علما ومجتهدان را در زمان حیات خود و هماکنون بهدنبال داشته است و دانشمندان از او بهعنوان الگو در حوزه فضایل انسانی، اخلاق و عرفان و فلسفه و بهخصوص در تفسیر قرآنی یاد میکنند که از خود به یادگار گذاشته است.
در کتاب «نفحاتالرحمانیه» به نکته بسیار مهمی اشاره شده که آن دو جنبه نفسانی و جسمانی انسانی است. از منظر او جنبه جسمانی بین مردم مشترک است و همگی در یک مرتبه قرار گرفتهاند.
اما مطلب بسیار مهم در خصوص جنبه نفسانی انسان است. مطالبی را بانوامین درباره نفس و روح انسان بهسوی آسمان معنویت بیان کرده است.
در انتهای این بخش از میزگرد مراسم بزرگداشت بانو امین، منانی با اشاره به طرحواره اندیشه او و شاگردانش راجع به الگوی سوم زنان افزود: آنچه ما بهعنوان یک الگو برداشت میکنیم، الگویی است چندضلعی که یکی از اضلاع آن بر مبانی اندیشه و عقلانیت است و بانو مجتهده امین این طرحواره را مطرح میکند. ضلع دیگر آن بر مبنای ولایتمداری است.
چراکه او از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ارادت خاصی به امام خمینی(ره) داشت و میفرمود: نظرات امام خمینی با نظراتی که بنده دارم، بسیار همپوشانی دارد. در مقابل، زمانی هم که علمای اصفهانی به محضر امام شرفیاب میشدند، ایشان جویای احوال مجتهده امین بودند. بانو در ارتباط با بحث حضور اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بانوان راهبردهایی داشته و با علمای جهان اسلام مراوداتی داشت.
در این برنامه پس از اجرای تئاتر «انتظار» با هنرمندی آرزو جعفری، حسن بلخاری، عضو هیئتعلمی دانشگاه هنر تهران، با اشاره به سخنان خانم حامداظهار کرد: انسان دارای سه ساحت جسم، روح و نفس است. این نفس است که باعث تعالی انسان میشود. باید به این نکته توجه شود که نفس به خاطر برزخیت، نیازمند رسیدن از جور به تقواست.
مقام عالم در اندیشه اسلامی
بلخاری، پژوهشگر برجسته دانشگاه تهران، با اشاره به اهمیت خاک کیمیاگون اصفهان این منطقه را بینظیرترین منطقه تمدنی جهان اسلام برشمرد و در ادامه بیان کرد: در این خاک بزرگترین عقل فلسفی جهان اسلام به بار نشست. پانزده سال اوج پختگی شیخ الرئیس، حجتالحق، ابنسینا در اصفهان گذشته و این شهر به او پناه داده است.
ایشان ادامه داد: پس از او نیز، شیخ اشراق ده سال از بهترین زمان تحصیل خود را از 20 سالگی تا 30 سالگی در اصفهان گذرانده و همشاگردی فخر رازی بوده است. این جوان میدانست اگر میخواهد در فلسفه به تعالی برسد، باید به اصفهان بیاید. چراکه اصفهان محل بهبارنشستن عقول اعظم در فلسفه اسلامی است. بعد هم محل تولد بزرگترین حکمت متعالی توسط ملاصدرا ، محل کلام و فلسفۀ میرداماد، شیخبهایی و میرفندرسکی بوده است.
پیامبر اکرم(ص) در حدیثی در خصوص تکریم علما میفرماید: «مَنْ أَکرَمَ عَالِماً فَقَدْ أَکرَمَنِی، وَ مَنْ أَکرَمَنِی فَقَدْ أَکرَمَ اللهَ». «هرکس عالمی را تکریم و تجلیل کند و بزرگ شمرد؛ منِ پیغمبر را تکریم کرده است.»
بزرگداشت عالم در متن این اندیشه و تمدن، همان بزرگداشت معلم اول، حضرتمحمد(ص) است. سپس میفرماید : «هرکه من را تکریم کند، خداوند را تکریم کرده است.»
با توجه به این حدیث، باید پای آن اندیشه و تمدن را بوسید که تکریم عالم را تکریم حق میشمارد. حضرترسول(ص) بنا بر کدام دلیل، تکریم خود را تکریم الله میداند؟
این کلام پیامبر(ص) باید متکی به آیات قرآن باشد که مرز میان خود و الله را برداشته است. آن آیه «وَمَا رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ رَمَی» و آیه «إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» است.
در هر دو آیه شاهد دست و قدرت خداوند هستیم. همچنین در ادامه این حدیث شاهد هستیم آن کس که خدا را تکریم کند، هرلحظه از تنفس او، فعل او، شدن او و اندیشه او، راه بهسوی خدا دارد. این تازه مقام کسانی است که علما را تکریم میکنند! در این تمدن که تکریمکننده چنین جایگاهی دارد، جایگاه عالم کجاست؟
کدامین مذهب است که اینگونه مقام عالم را متعالی بدارد؟
در چنین تمدنی جنس شهادت عالم، جنس شهادت حق است و این مقام عالم در اندیشه اسلامی است.