به گزارش اصفهان زیبا؛ شمارش معکوس برای بهرهبردن از اوقات فراغت و انجامدادن تفریحهای درستوحسابی در روزهای کشدار تابستان از چند روز قبل از شروع این فصل آغاز میشود؛ تفریحهایی عمومی و رایج که شاید تا پیشازاین برای بسیاری از اقشار جامعه جای پررنگی در سبد هزینههایشان داشت؛ اما حالا یکیدو سالی است که بهخاطر افزایش هزینههای آن، بسیاری از شهروندان بهناچار مجبور شدهاند قید خیلیهایش را بزنند و دورش را خط بکشند یا اینکه روزبهروز آنها را محدودتر کنند تا با دودوتاچهارتا کردن بتوانند دخلشان را با خرجشان یکی کنند.
اگر تا پیشازاین فرارسیدن تابستان همراه بود با بستن چمدان و عزم سفرکردن یا برگزاری دورهمی و مهمانیهای شبانه و بردن کودکان به انواع و اقسام شهربازیها، حالا اما زور گرانی، روزهای گرم تابستان را برای خیلیها کشدارتر کرده و باعث شده است عطای تفریحکردن را به لقایش ببخشند و کنج خانه را به بیرونرفتن و چیدن برنامههای مختلف ترجیح دهند؛ تفریحهایی که عامه مردم اصفهان تا همین چند سال پیش با جمعوجورکردن اندکی از هزینههایشان میتوانستند آن را تجربه کنند و اوقات خوشی را برای خود و خانوادههایشان رقم بزنند! اما این تفریحها کداماند؟
رستورانگردی و هزارویک دردسر!
رستورانگردی و سرککشیدن به آنها و تجربه خوردن غذاهای رنگارنگ و متفاوت برای خیلیها همیشه جذاب است؛ بهخصوص حالا که روزبهروز بر تعداد رستورانهای لوکس و لاکچری که خود را در فضاهای باز رها و آپشنهای متنوعی را برای مشتریهایشان ردیف کردهاند، افزوده میشود و شهروندان را وسوسه میکند تا عزمشان را برای رفتن به چنین مکانهایی بیشتر جزم کنند؛ اما در یکیدو سال اخیر، قیمت غذا سر به فلک کشیده است و رفتن به برخی از رستورانها هم که تا پیشازاین امری معمولی و پیشپاافتاده بهشمار میرفت، برای خیلیها سخت شده است.
افزایش قیمت غذا و گرانی آن، البته صرفا به رستورانهای لاکچری اختصاص نمییابد؛ بلکه تجربه بسیاری از شهروندان نشان میدهد که گرانی به همه رستورانها و کترینگها قدم گذاشته و باعث شده است خیلیها توان رفتن به رستوران را نداشته باشند؛ بهگونهای که بررسیها نشان میدهد رفتن یک خانواده چهارنفری به رستورانی معمولی و خوردن یک پرس چلوکباب آن هم بدون مخلفات، حدود هشتصد تا یک میلیون تومان پایشان آب میخورد؛ هزینهای که جورکردن و قراردادن آن در یک برنامه معمول برای خیلیها شاید امکانپذیر نباشد!
نسل کافهروها منقرض میشود؟!
کافهروی و یکیدو ساعت کنار دوستان و خانواده نشستن در این محیط، برای خیلیها، بهویژه دختران و پسران در سالهای اخیر به یکی از تفریحهای جذاب و سالم تبدیل شده است؛ تفریحی که اما حالا و با افزایش قیمتها صدای خیلی از همین نوجوانان و جوانان را درآورده و پای آنها را از رفتن به کافه بریده است؛ جوانانی که ترجیح میدهند برای کمکردن هزینههای خود، اوقات فراغت را با دوستانشان در پارکها و حاشیه رودخانه و… سپری کنند.
منوی کافهها روزبهروز رنگینتر و اسمهای عجیبغریبی به آن اضافه میشود؛ لیستهایی جذاب و وسوسهکننده که معجونی است از انواع و اقسام دسرها و عصرانهها و نوشیدنیهای گرم و سرد. درحالیکه در یکیدو سال اخیر، کافهروی هم به تفریحی لاکچری تبدیل شده است و قیمتهای این خوردنیها برق از سر میپراند!
رفتن یک جمع چهارنفره به کافه و هزینهکردن چیزی حدود پانصد تا ششصد هزار تومان برای یکیدو ساعت هم اما همانا.
نوشیدن یک فنجان چای یا قهوه در این کافهها معمولا حدود 50 تا 70 هزار تومان پای افراد آب میخورد؛ هزینهای که شاید جورکردن آن برای نوجوانان و جوانانی که هنوز دستشان به جیب خودشان نرفته است، سخت باشد؛ پس راهحل اساسی این است که قید آن را هم بزنند.
فقط این کافهها نیستند که قیمتهایشان افزایش پیدا کرده است؛ فستفودیها نیز گران شدهاند.
اکنون یک ساندویچ فلافل و یک پرس سیبزمینی، حدود 50هزار تومان پای شهروندان آب میخورد که البته نسبت به سایر قیمتها شاید چندان گران نباشد؛ به همین دلیل هم هنوز رفتن به فستفودیها برای خیلیها سخت نیست.
چمدانهایی که گردوغبار گرفتهاند!
تابستان است و سفر! روزهای گرم و بلند تابستان برای خیلیها همیشه با بستن چمدانها و عازم سفرشدن همراه بوده است؛ در این روزها که خبری از درسومشق بچهها نیست و خیال خانوادهها از این بابت راحت است.
رفتن به سفر، اما پول میخواهد و هر کسی یارای رفتن به آن را ندارد. جستوجوهای اینترنتی حاکی از این است که سفر اصفهان به مشهد با تورهای آفر چیزی حدود سهمیلیون و 900 هزارتومان (حداقل) پای شهروندان آب میخورد.
یک خانواده چهارنفره برای رفتن به این سفر زیارتی چیزی حدود 16 میلیون تومان باید خرج کند؛ همه اینها را اما اضافه کنید به خرج و مخارج دیگر در حین سفر.
شمال همیشه مقصد جذاب گردشگری برای مردم بوده است؛ شهرهایی که تابستان، مسافران آنها بهوفور بیشتر میشود؛ این در حالی است که هزینه سفر به شهرهای شمالی هم بهطور چشمگیری افزایشیافته است.
جستوجوی اینترنتی نشان میدهد که هزینه ماندن در اقامتگاهها و گرفتن ویلا بسیار شده است. حداقل قیمتها از شبی 350 تا 500 هزار تومان شروع میشود تا به قیمتهای نجومی مثل شبی سه تا پنج میلیون تومان میرسد! به همه اینها اما اضافه کنید مخارج دیگری مثل خوردن غذا و انجام برخی از تفریحها!
دورهمی و شبنشینیهای گران!
دور هم جمعشدن و گپوگفتکردن و خوردن یک عصرانه یا شام و نهار از قدیم تا به الان، یکی از سنتهای ایرانیها بوده است؛ سنتی که اما حالا با افزایش هزینهها و گرانی چشمگیر موادغذایی و میوه و آجیل کمکم دارد محدود و محدودتر میشود؛ چرا که با برنج کیلویی 50 هزار (حداقل) و گوشت کیلویی 350 هزار (حداقل) و مرغ کیلویی 75 هزار (حداقل) برگزاری مهمانی و میزبان بودن سخت است!
خداحافظی با یار مهربان؟!
خیلیها نه اهل سفر هستند و نه کافه و رستوران؛ همانها که ترجیح میدهند روزهای طولانی و کسلکننده تابستان، گوشه دنجی از اتاقشان را انتخاب کنند و کتاب یا مجلهای به دست بگیرند و اوقات فراغت خود را اینگونه پر کنند.
گشتن و چشمانداختن به کتابهایی که پشت ویترین کتابفروشیها خودنمایی میکنند، برای این افراد همیشه جذاب است.
در سالهای گذشته اما افزایش قیمت کتاب نیز چشمگیر بوده است؛ به گونهای که کتابخوانها نیز دیگر مثل قدیم شاید نتوانند همه کتابهای موردعلاقه خود را بخرند. خیلیها هم مجبور شدهاند از اینوآن یا کتابخانههای عمومی کتاب به امانت بگیرند.
تنی به آب زدن در روزهای داغ تابستان!
شنا و رفتن به استخر هم در روزهای داغ تابستان همیشه خاطرخواههای خاص خود را داشته است و دارد؛ افرادی که برای پر کردن اوقات فراغت خود و فاصلهگرفتن از دلمشغولیهای روزمره، تنی به آب میزنند و خستگی در میکنند.
بررسیها اما نشان میدهد قیمت بلیت استخرها نیز افزایش یافته است؛ بهطوریکه حداقل هزینه خرید بلیت استخر معمولا از 100 هزار تومان به بالا آغاز میشود؛ هزینهای که شاید برای خیلیها تهیهاش مقدور نبوده و برای همین هم قراردادن این تفریح در برنامه خانواده امکانپذیر نباشد.
سینما و بلیتهای آنچنانی!
حداقل بلیت سینما 50 هزار تومان است؛ هزینهای که شاید در بین خرج و مخارج دیگر چندان به چشم نیاید؛ اما خیلیها میگویند همین هزینه نیز برایشان خیلی زیاد است؛ به همین خاطر هم ترجیح میدهند، به جای رفتن به سینما توی خانه منتظر ورود فیلمهای موردعلاقهشان به شبکههای خانگی یا کانالهای تلگرامی بمانند!