وصول به علم نافع در مدرسه

«به چه دردمان خورد این‌همه درسی که خواندیم؟» این پرسشی است که نسل قبلی دانش‌آموزان، دیریازود با آن روبه‌رو شده یا می‌شوند.

تاریخ انتشار: 11:37 - شنبه 1402/06/18
مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه
وصول به علم نافع در مدرسه

به گزارش اصفهان زیبا؛ «به چه دردمان خورد این‌همه درسی که خواندیم؟» این پرسشی است که نسل قبلی دانش‌آموزان، دیریازود با آن روبه‌رو شده یا می‌شوند.

تا سال‌ها به این پرسش بی‌توجهی شده یا پاسخ‌های سربالا به آن‌ها داده می‌شد؛ مثل‌اینکه: «واقعا درس خواندی یا وقت تلف می‌کردی؟»، «کتاب‌درسی را برای همه ایران تألیف می‌کنند. مگر قرار است هر چیزی که در کتاب‌های درسی بود به درد همه بخورد؟»، «همین که بدانی هیچ‌چیز نمی‌دانی، خودش دستاورد بزرگی است.» ابوعلی‌سینای بزرگ می‌گوید: «تا بدان‌جا رسید دانش من که بدانم همین که نادانم!» این اتفاقا خیلی خوب است.

خلاصه طرح چنین پرسش‌هایی به بدهکاری ختم می‌شد و هنوز هم گاهی می‌شود؛ تا اینکه برخی مدیران مدارس، فعالان تعلیم‌وتربیت و متصدیان نظام آموزشی ما به فکر افتادند سری در عالم بچرخانند و تجربه کشورهای دیگر را در آموزش «علم نافع» به‌دست آورند. بالاخره به قول سید جمال‌الدین اسدآبادی، در فرنگ هم اسلام پیدا می‌شود؛ اگرچه مسلمان کمتر است.

ماجرا به تفاوت تدریس «حفظی» و «عملکردی» برمی‌گردد که در یادداشت هفته گذشته بابش را باز کردیم.

این دو، دو پاسخ متفاوت به اولین پرسش در هر نظام آموزشی هستند: «آموزش در چه شرایطی یک آموزش خوب و موفق تلقی می‌شود؟»

پاسخ اول که تا سال‌ها مبنای کار نظام آموزشی بوده و هنوز نیز متأسفانه در نقاطی از ایران هست، مربوط به تدریس حفظی است: «آموزشی خوب و موفق است که بتواند محتوای کتاب‌درسی را به‌صورت کامل به ذهن دانش‌آموزان منتقل کند و این انتقال، مهم‌ترین و تنها وظیفه معلم است.»

محور اصلی کلاس، کتاب‌درسی است و شیوه تعامل، یک‌طرفه؛ از معلم به دانش‌آموز. معلم تنها منبع دریافت الهام الهی و انتقال فیوضات درسی در کلاس است؛ پس دانش‌آموزان همگی رو به تخته می‌نشینند و بیش از هر چیز، خوب گوش کرده و خوب تخته را رونویسی و حفظ می‌کنند؛ درواقع این دانش‌آموزان هستند که به‌رغم تفاوت‌هایشان باید خود را با کتاب‌درسی به روایت معلم هماهنگ کنند.

زمان‌بندی کلاس در طول سال بر اساس فصول کتاب است و آزمون‌های شفاهی و کتبی نیز موبه‌مو، کتاب‌درسی را هدف گرفته است. آزمون شفاهی به این صورت است که دانش‌آموزان معمولا در ابتدای کلاس، درس هفته گذشته را عینا بازگو می‌کنند تا معلم با خیال راحت از نتیجه سخنرانی‌هایش، سخنرانی جدیدی را پای تخته آغاز کند.

اگر دانش‌آموزی خلاف سخنان جلسه قبل را بیان کند، فرصتی برای اقناع معلم ندارد و نمره را بلافاصله با حاضرجوابی یک دانش‌آموز دیگر از دست می‌دهد؛ آزمون کتبی نیز با جای خالی و پرسش‌های کمّی شناخته می‌شود.

اصلا از پیش و در هر جلسه، معلم به دانش‌آموزان گفته که کدام خطوط را با زیرخط یا های‌لایت، داغدار کنند تا بدون هیچ مکث و تأملی «سه عاملِ» فلان اتفاق و «چهار نوع» از بهمان پدیده را نام ببرند یا فرمولی را که از قبل برای یک مدل پرسش به‌صورت مشخص آموزش‌داده‌شده، روی صورت سؤال پیاده کنند.

خروجی چنین آموزشی، دانش‌آموزانی است که یا به دلیل توان اندک در حفظ، مردود شده‌اند یا در بهترین حالت می‌توانند بگویند و بنویسند که عینا در کتاب چه نوشته و معلم سر کلاس چه گفته است؛ معلم نیز تا زمان تغییر کتاب‌درسی نیازی برای به‌روزرسانی دانش خود نمی‌بیند. خداقوت!

ماجرا در تدریس عملکردی به کل متفاوت است؛ البته اگر به‌صورت کامل اجرا شود. در این رویکرد، «آموزشی خوب و موفق است که دانش‌آموز در موضوع درس به کشف یک پدیده یا ساختن یک ایده دست یابد»؛ پس محور کلاس، دانش‌آموز است؛ نه کتاب‌درسی.

اگر این ویژگی را کنار این واقعیت قرار دهیم که به‌هرحال این معلم است که گرداننده کلاس است، چگونه دانش‌آموز محور کلاس قرار گیرد؟ پاسخ در یک عبارت قرار دارد: فرایند تعاملی و دوطرفه در کلاس.

در دل این فرایند است که حقیقتی کشف یا واقعیتی ساخته می‌شود. حالا فقط نه چشم و گوش دانش‌آموز برای حفظ، بلکه همه توانمندی‌هایش برای مشارکت مؤثر در فرایند تعاملی کلاس به کار گرفته می‌شود؛ چون قرار نیست سخنرانیِ معلم را حفظ کند؛ بلکه باید نتیجه قابل‌دفاع خود را به‌دست آورد و برای اقناع، ارائه کند.

این، بخش مهمی هم از آزمون شفاهی و هم کتبی است و بقیه آزمون نیز به پرسشی اختصاص دارد که قرار است حفظیات کتاب و سرنخ‌های تحلیلی که معلم در کلاس ارائه کرده، در حل آن به‌کار بسته شود؛ نه اینکه خود کتاب و جزوه کلاسی مستقیما موردسؤال قرار گیرد؛ درواقع کتاب و جزوه درسی در جایگاه درست خود قرار می‌گیرد که یک وسیله است؛ نه اینکه خودش هدف باشد.

حالا دانش‌آموزان محتوای کتاب و کلاس را برای به‌کارگیری و درعین‌حال تقویت توانمندی‌های خود استفاده می‌کنند. چنین دانشی چون از جنس دانش‌آموز ساخته‌وپرداخته می‌شود، هم به «علم نافع» نزدیک‌تر است و هم مستمرا به‌روزرسانی می‌شود. در این رویکرد، پرسش اول متن به پاسخش می‌رسد:  «اصلا شما محور کلاس نبودی!»

تازه در این رویکرد است که دانش‌آموز محور کلاس قرار گرفته و منتفع می‌شود؛ هرچند جالب است بدانید زحمت اصلی بر دوش معلم قرار دارد. کدام زحمت؛ آن‌هم زحمت اصلی؟ در یادداشت هفته بعد توضیح می‌دهیم.

برچسب‌های خبر
اخبار مرتبط
دیدگاهتان را بنویسید

- دیدگاه شما، پس از تایید سردبیر در پایگاه خبری اصفهان زیبا منتشر خواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد‌شد
- دیدگاه‌هایی که به غیر از زبان‌فارسی یا غیرمرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد‌شد

ده − 8 =