به گزارش اصفهان زیبا؛ اگر در دفتر تاریخ فرهنگی ایران درنگ شود، بیتردید نگاهداشتن آیین یلدا از پس سدههای پرفرازونشیب یکی از هنرهای گرانبهای ما بوده است. چون فارغ از رسوم بیفایدهای که امروز به آن دچار شدهایم، یلدای ظلمانی ما ایرانیان در معنای اصیلش سرتاسر پیامآور نور و امید و خوشبینی بوده است؛ بیپیرایه و ساده.
شبی پُررمز و راز بوده که راه و رسم و گذار از روزهای تاریک را به آدمی میآموخته و نه یک بار برای همیشه، که هر سال میآموخته تا با جان و ضمیر ما و تمام نسلهای پس از ما عجین و چنان با ما یکی شود که هرگز از خاطرهها نرود.
طلوع خورشید و امید کشاورزان
یلدا همان شب سیاهی است که پایانش سپیدی روز و حکایت گشایش پس از سختی است. در لغت به معنی «تولد» به کار میرفته و واژهای سریانی است. علی بلوکاشی، مردمشناس کاربلد و دلسوز کشورمان، کتاب جمعوجور، اما مفیدی موسوم به «شب یلدا» دارد که نشر «پژوهشهای فرهنگی» چاپ کرده است. او ضمن یادآورشدن آن معنی یلدا به اصطلاح چله هم نظر دارد.
چرا ما ایرانیان به یلدا شب «چله» هم میگفتیم؟ «چله» همانطور که از ظاهرش آشکار است، پیوندی با عدد چهل داشته و دارد. مقصود از آن، سی روز ماه دی و ده روز نخست ماه بهمن است که به مجموع آن «چله بزرگ زمستان» میگفتند.
اول دی ماه یا نخستین روز پس از یلدا را میلاد دوباره خورشید میدانستند و مانند برخی دیگر از سورها و جشنهای باستانی، پیوندی با کشاورزی و زیست مردم روستا داشت.
کشاورزان صبور و پدران و مادران پرتلاش ایران با آمدن سی آذر و فرارسیدن اول دی، خرم و شادمان میشدند؛ چون میدانستند از این پس، روزهای روشن به مرور درازتر و شبهای تیره بهتدریج کوتاهتر میشود و این همان وضعیتی است که کشتوکار را آسانتر و پرثمرتر میکرد.
همزاد در دل بولونیها
در بین سنتهای دلنشین و رنگارنگی که در پیوند با شب یلدا از دیرباز وجود داشته و همچنان نیز حفظ شده، زدن فال نیکوست. تفأل و شگونزدن و گمان نیکبردن بخشی جدانشدنی از فرهنگ ایرانزمین است.
بلوکاشی در همان کتاب یادشده به تفأل با دیوان حضرت حافظ نظر دارد که از عصر اسلامی میان ما باب شده است.
خود حافظ میگوید: «به ناامیدی از این در مرو بزن فالی.» فالزدن به شکلهای مختلف دیگر و با کتاب و بیکتاب در خردهفرهنگهای مختلف رایج بوده که «فال پوستهندوانه»، «فال سوزن» و «فال مُهره» از جمله آنهاست.
ما مردم اصفهان نیز همچون همه هموطنان خود، با حافظ، مخصوصا در این شب تار انس و الفتی داشتهایم. گلناز امامی کتابی دارد به نام «سور و سوگ در اصفهان». امامی در آنجا به این باور اصفهانیان برای گرفتن فال حافظ که او را محرم هر رازی میدانستند، اشاره میکند و میگوید، فال حافظ مقدمهای داشته که به آن «فال بولونی» میگفتند.
بولونی در فرهنگ اصفهانی همان کوزه است. امامی درباره این رسم مینویسد: «شب قبل از مراسم اسم تمام افراد را نوشته، در یک بولونی میریختند. این بولونی را در تنور مطبخ میگذاشتند تا همزاد سری به آن بزند و چون از همهچیز خبر دارد، طالع افراد را مشخص کند. شب چله که افراد دور هم جمع میشدند، بچه نابالغی یکییکی اسم افراد را از بولونی خارج میکرد و بزرگ خانواده برای آنها فال حافظ میگرفت.»
فالزدن همانطور که بلوکاشی هم میگوید، عملی احساسی است. بااینحال، ایرانیان همواره به دنبال فال نیکو بودند، در جستوجوی نشانهای کوچک یا کلامی روشن بودند تا عبور از روزهای دشوار برایشان آسانتر شود و با قلبی پُرامیدتر به استقبال آینده بروند.